جان سخت صنعت خودروسازی ایران
طفلکی پراید. آنقدر پاقدم نحسی داشت که حتی کارخونه محل تولدش، مزدای ژاپن هم نگهش نداشت. چند وقتی کوچ کرد به فورد آمریکا اما انقدر خرابکاری کرد که از اونجا هم اخراج شد.مقصد بعدی پراید، کیاموتورز کره جنوبی بود و چند وقتی هم میهمان آنها شد. اما این خودرویی که از همه جا رونده و از همه جا مونده شده بود، اومد به ایران و به سایپا پناه آورد.
خیلی زود بهش حکم شهروندی دادن و به هر سازی که خواستن رقصوندنش. اوایل حکم داراییِ لاکچری و داشت و سند اعتبار دامادا بود موقع خواستگاری، یه آپشن حساب میشد و خیلی زودتر از چیزی که فکر کنی میتونستی بله بگیری.
الان بیشتر از 20 سال میشه که جا خوش کرده بین مردم ایران و از اونجایی که این بچه نسبت به هم جنسای خودش کم خرجه با کم درآمدها میسازه. شاید واسه همینم هست که سنجاق شده به زندگیهامون.
پیکان و پراید قرار بود با همدیگه چهار طرف زمین صنعت خودروسازی و ببوسن و خداحافظی کنن از این میدون، اما پراید شد رفیق نیمه راه و سمج و سِبِر سرجاش ایستاد.
بعد از یه مدتی هرجا سر میچرخوندی پراید میدیدی، سواری پراید، تاکسی پراید، وانت پراید! به همینم اکتفا نکردن و پراید و با لباسای مختلف فرستادن تو بازار. بالا رفتن تیراژ تولید پراید همانا و افزایش سهم این خودرو در سوانح جادهای همان، و همین باعث شد از مجبوبیتش کم بشه و سیل انتقادها به این خودرو پوست پیازی به سمتش روونه شه، تا جایی که مسئولین عنوان ارابه مرگ و بهش دادن.
پراید قربونش برم هم سنتی عمل میکنه و هم دوست داره با تکنولوژی پیش بره. انگار که نمیخواد از اصل خودش فاصله بگیره. نمیدونم چه پدر کشتگی با سرنشینهای عقب داره که کلی تنگ باید بشینن، تازه موقع پایین دادن پنجره هم پشت بازو میزنن، اما سرنشینای جلو از هفت دولت آزادن و با یه دکمه کارشون راه میفته.
شاید خود پراید هم فکر نمیکرد روزی برسه که حدود 200 میلیون تومن پاش پول بدن و اون خودرویی که رفیق کم درآمدها بود، بشه آرزوی خیلیها و دستشون بهش نرسه. کی فکرش و میکرد که پراید مرغ تخم طلای سایپا بشه؟!
اما خودمونیم اگه بدش و میگیم خوبشم بگیم، پراید برای خیلیامون کلی خاطره ساخته. خیلیا با پراید رانندگی یاد گرفتن و دستشون راه افتاده. خیلیا با اولین سرمایه زندگیشون یه پراید خریدن و کلی باهاش هم پول درآوردن هم گشتن.
جای خالیه پیکان و تا حدی تونست برامون پر کنه. اما اگه طبق وعدههای اعلام شده تولید پراید امسال متوقف بشه دلمون براش تنگ میشه و فکر کنم خودرویی نمونه که اون حس نوستالژی خوشمزه رو بهمون منتقل کنه. حتی همه متفقوالقول میگن که نه داتسون گو ژاپنی و نه چانگان بنی چینی هیچکدوم نمیتونن جای پراید و پر کنن.
دروغ چرا؛ با همه کم و کسری ها من دلم برای پراید خیلی تنگ میشه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
فرمولهای روانشناسی و داستان سرایی در کسب و کار
مطلبی دیگر از این انتشارات
و ز حاصل عمر چیست در دستم؟ هیچ!
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجربیات یک بیزینس استوری تلر؛ چطور در زمینه داستان سرایی کسب و کار فعالیت کردم؟