آمدم زندگی کنم...کلمات مرا ربودند...
مانند یک دختر سوارکاری کن...
ژانر : درام،ورزشی
کارگردان : ریچل گریفیتس
مدت زمان : 1:38:00
خلاصه فیلم : این فیلم داستان دختر ورزشکاری را به تصویر میکشد که تمام تلاشش را برای رسیدن به هدف خود کرد...
هیچ حیوانی در هنگام ساختن این فیلم آسیب ندیده است.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مطمئنا اگر نام این فیلم را جست و جو کنید تنها با عبارت بالا مواجه خواهید شد اما این فیلم ورای این دو خط و تمام دوخط هایی است که میتوان برای یک فیلم نوشت.اگر بخواهیم خلاصه ای حقیقی از فیلم را منتشر کنیم بهتر است بگوییم میشل پین دختری استرالیایی بود که در خانواده ای سوارکار متولد شد.او میتوانست مانند سایر دختران یک زندگی عادی را در پیش بگیرد اما تصمیم گرفت مانند یک دختر سوارکاری کند!!!
داستان برگرفته از زندگی حقیقی مشیل پین است با 9 خواهر و برادر که در یک اصطبل بزرگ می شوند.در بین آنها میشل برای رسیدن به آرزویش از همه مصممتر است و با برادر کوچکترش که به بیماری سندرم دان مبتلاست رابطه بهتری دارد.فیلم در کنار واقعی بودنش اتفاقاتی خارج از انتظار شما را به تصویر میکشد و باعث میشود تا ذهنتان از کلیشه ها دور شده و شاهد وقایعی باشد که به نظر ساخته ذهن نویسنده است.یک دختر برای رسیدن به آرزویش تا حد توان میجنگد و پس از یک آسیب جدی و شکستگی جمجه دوباره به مسابقات برمیگردد،یک پسر با سندروم دان در یک مانژ مشغول به کار میشود و یک اسب پس از شکستگی ستون فقرات در یک مسابقه بزرگ با سوارکاری عالی مقام اول را کسب میکند.کارگردان تا حدی برای نشان دادن واقعیت های رخ داده تلاش کرده است که حتی از استیو پین واقعی برای نقش آن استفاده میکند و این بدان معناست که داستان در زمان دوری اتفاق نیفتاده است.
این فیلمی است که دقیقا شما را با تفاوت دو زندگی از جنس دختران آشنا خواهد کرد.میشل در کودکی مادر خود را از دست میدهد و در بین خواهران و برادرانی بزرگ میشود که اسب برای آنها معنایی متفاوت دارد و سوارکاری با غایت آرزوهایشان برابری می کند.اما میشل بر خلاف خواهرانش در آرزو کردن قدم فراتر میگذارد و جامی را طلب میکند که 150 سال در انحصار مردانی بوده که معتقدند هیچ دختری توانایی عبور از مرحله نیمه نهایی را نداشته و برای رسیدن به آن توانایی لازم را ندارد.
کارگردان در نهایت زیرکی تمام محدودیت های یک دختر را به تصویر میکشد و تذکر میدهد که دختران برای رسیدن به یک جایگاه هم وزن مردان باید دو برابر تلاش کنند اما نصف امتیاز آنها را بدست آورند و در کنار آن نشان میدهد در دل همین محدودیت ها نیز امید و ایمان برای پیشرفت یافت می شود.از خانواده ای که گاها دست از حمایت میکشد تا مذهبیونی که از او تقاضای تحصیل و ازدواج و زندگی آرام دارند اما برای موفقیت او دست به انجیل می شوند.میشل آنقدر محو موفقیت در سوار کاریست که حتی پس از اعلام ازدواج خواهرش و کنار کشیدن از پیست سوارکاری ابتدا به بخش دوم آن واکنش نشان میدهد و احتمالا در ذهن خود به این فکر میکند که آیا او نیز روزی به همین دلیل ممکن است از اهداف خود چشم پوشی کند؟
بعضی وقتا سریع پیش رفتن اشتباهه و ممکنه باعت شکستت بشه!
از شگفتی های این فیلم نکاتی است که در تمام طول فیلم به شما نشان داده می شود و چنان تلخ است که باعث می شود تا شما نیز برای موفقیت میشل لحظه شماری کنید تا پاداش تمام سختی های خود را دریافت کند ،چرا که میشل را در لحظاتی از زندگی خود تصور میکنید که ممکن است به خاطر جنسیت،قومیت و یا تفاوت های خود از انجام کارهایی که دوست داشتید انجام دهید منع شده اید و میخواهید با این شخصیت انتقام خود را از زندگی بگیرید.در طول فیلم گاها حتی آنقدر توقع شکست دارید که هر لحظه منتظر اتفاقی بدتر برای شخصیت اول داستان هستید و از زنده ماندن پدر میشل در میانه ی داستان هم تعجب میکنید.پدری که یکی از دخترهایش را در پیست مسابقه از دست داده و به همین دلیل با سوارکاری میشل مخالفت میکند اما در نهایت نمیتواند در برابر دختری که از کودکی رویای جام ملبورن را در سر داشته مقاومت کند و از او میخواهد تا برای رسیدن به آرزویش بجنگد.
درست است که فیلم نشان دهنده یک داستان در استرالیاست اما مطمئنا در هر کجای این کره خاکی که آن را به نمایش بگذارید در انتهای داستان میتوانید دختران گریانی را ببینید که از شوق پیروزی میشل به وجد آمده اند و در سکوت پس از فیلم در ذهن خود به دنبال میشل درونشان میگردند.دختری که با وجود تحقیر ها و محدودیت های موجود در یک جامعه مدرن توانست آنچه را که لایق خود میدانست به دست آورد.
میشل نماینده تمام دخترانی است که برای اهداف خود میجنگند دخترانی که بارها جمله "چون تو یک دختری" را با مغز استخوان حس کرده اند...حتی اگر استخوان سالمی در بدن نداشته باشند...حتی اگر سالها در حسرت انعکاس تصویر خود بافتن موهایشان را تمرین کنند...
تنها چیزی که مهمه فرصت هاییه که به خودت میدی ...ناگهان یه جا برات باز میشه،خدا باهات صحبت میکنه و بهتره که به صداش گوش کنی چون مسیر سریعتر از اینکه بتونی اسمتو بگی بسته میشه...
مطلبی دیگر از این انتشارات
ترفندهای داستانسرایی کسبوکار؛ از هرم فرایتاگ تا ساختار سه پرده
مطلبی دیگر از این انتشارات
شروع یه قصهی جدید
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین منابع تولید محتوا که هر کارشناسی باید آنها را دنبال کند