پراید نوک مدادی

پراید نوک مدادی




درست وقتی که نزدیک بود کشور پیکان بالا بیاره، تو مث یه استکان چایی نبات زنجفیل دل ملت را به نو شدن و تغییر گرم کردی. فرز و چابکی. اینقدر میل به پرواز درت زیاده، که با اندک سرعتی میپری و با کله زمین میخوری. کم خوراک و قانعی، همیشه هوای جیبمون را داشتی. در کشوری که دویدن و به جایی نرسیدن به اندازه اجابت مزاج اول صبح عادیه، رویای ماشین داشتن جوانکای زیادی رو محقق کردی. عاشقای زیادی را به وعده دیدار رسوندی. صندلیای پارچه ای خاکستریت در حد پیر خردمندی قصه دارن برای گفتن. اگر به حرف بیان، از هر حالی کمی دارن بگن، کمی از سلام، کمی از تنهایی، کمی از نگرانی و کج خلقی، کمی از انتظار، کمی از دوستت دارم و خداحافظ.

تو بهتر از من میدونی پدر بودن چقدر سخته چون روزای زیادی بوده که هزار بار پدر نیشی به ترمزتو فشاری به بوقت داده که مسافر کشی کنه. تو پا به پای پدرامون دویدی تا ما رختولباس و دفترو قلم نو بخریم.

پراید تو منو یاد بچه وسطیا مینداری، با اینکه نجیب و کم توقعی، نه مث پیکان عزیزدردانه ای، نه سوگلی خانه مث پژو 206.

میدونستی معنی اسمت افتخاره، چه اسم بی قواره ای، نه؟

نه مایه افتخار صاحباتی، نه روی سازنده هاتو سفید کردی. راستش رو بخوای نمک خوردنو نمکدون شکستن جزئی از فرهنگ ماست، ما فراموش کنندگان بی رقیب هستیم. اصلا کی فکرش رو میکرد روزی برای جبران عقب افتادگی این کشور جنگ زده از کشور چشم بادامیا آورده شی، ولی امروز بهت برچسب "قاتل خاموش" و "ارابه مرگ" میزنن.

ما بزرگ شدیم، قد کشیدیم ، بدنمون تغییر شکل داد و بالغ شدیم، اما تو در گذر عمر اینقدر تکرار، تکرار و تکرار شدی تا دل همه رو زدی. تو قربانی ذهن های زنگ زده و تار عنکبوت بسته مدیران دو زاری و ذهن های فریز شده ماشین سازای مملکتی شدی.

چند سالیه میگن L90 میخواد از دور بیرونت کنه. خبر جدیدی نیست، اینجا هیچ وقت اصلاح و بهبود جایی نداشته، شیفت دیلیت، راحت.

قصه ت خیلی غمگینه پراید، همونایی که روزی دلشون به پشتت گرم بود، برات جک میسازن، تحقیرت میکنن و یه صدا رفتنت رو میخوان. اما من هنوزم میگم اسمت برازندته، نجابت و مرامت قابل افتخاره.