پراید نوک مدادی

برای ما که زمان جنگ بزرگ شدیم و روزای سفید و خاکستری دیدیم، می دونیم حسرت داشتن پراید در اوایل دهه هفتاد یعنی چی.

اولین بار که سوارش شدم، کلی باهاش کلی فخر می فروختم. آرزوم بود که ما هم پراید داشته باشیم، در وسع هر خانواده ای نبود که پراید داشته باشه. پراید برای خودش یک دنیا حرف داشت. اگر می خواستی بروی خواستگاری و می گفتی پسرم پراید دارد مایه مباهات بود و به تو زن می‌دادند. پراید تولیدِ داخلی رو یه سرو گردن بالا برد حالا تعداد محصولات داخلی زیاد شده بود و مردم دیگر انتخاب داشتند پیکان یا پراید. چه سفرهایی که در جاده به ماشین روبرویی خیره می شدیم که پراید دارد و با کلاس است. کولر داشت و دیگر غمی در دنیا نداشت. سوار بر آن می توانستی طولانی ترین مسیرها را هم بروی.پراید خوش یک ماشین لاکچری با امکانات محسوب می‌شد. جایزه بانک ها یک پراید بود.

مدتی از تولیدش گذشته بود و یه آرزوی دست‌یافتنی شده بود. مردم قدرت خریدشو پیدا کرده بودند. تنوع رنگ ها و مدل هاش زیاد شده بود و دیگه تو خیابون پر شده بود از رنگ ها و طرح های مختلف. انتخاب جوان ها رنگ های خاص و تیره بود، پراید نوک مدادی.

خبرها رسید که پیکان داره از تولید حذف میشه. پراید با رنگ های قشنگ و نوک مدادی تبدیل به ماشین محبوب ایرانی ها شد. حالا پراید همه جا را گرفته بود دیگر آن ارج و قرب سابق را نداشت حتی به آن ارابه مرگ هم می گفتند، کافی بود ماشینتت خراب شود تا به تو بگویند پرایده دیگه چه توقعی داری، صدای همه در آمده بود که این لگن چیست که تولید می‌کنید

خودروسازی ها قول بالا بردن کیفیت را می دادند اما تغییری در ماهیت پراید نوک مدادی یا هر کدوم دیگه انجام نمی‌شد. رفته رفته اقبال از پراید برگشت. حالا درهای کشور به روی ورود ماشین های چینی باز شده بود و استقبال از ماشین های فانتزی و قشنگ‌شون با قیمت های مناسب بیشتر شد. دیگه انتخاب اول نبود حتی برای قشر متوسط. بیشتر برای مسافر کشی انتخاب می‌شد. پرایدها دیگه خسته و بی رمق تو خیابون ها بودن. فیلم هایی که از مسافرت های نوروزی نشون داده می شد و درصد کشته ها اعلام میشد، رتبه اول همیشه پراید بود.

شدت اعتراض ها زیاد شد و دیگه مردم دل خوشی از پراید نداشتن. بالاخره زنگ ها به صدا در اومدن و پراید از تولید عمومی حذف شد.