دیالوگ هایی که مثل نویسنده شون قشنگن

"آره..من از اینکه تو از پیشم بری عمیقا میترسم"


"چون تَمامِ ناتَمامِ مَن با تُ تموم میشه نوتلای تلخ:)"




"~آدم ها یک بار عمیقا عاشق می شوند..چون فقط

یک بار نمی ترسند که همه چیز خود را از دست

بدهند.

اما بعد از بعد از همان یک بار ترس ها آنقدر عمیق

می شوند که عشق..دیگر دور می ایستد:)

آلبر کامو~"


"~محمود درویش میگه:

درمورد بعد..

بعد از تو هیچ چیز را دوست نخواهم داشت..

و در مورد قبل..

اساسا عشق را بدون تو نمیشناختم:)~"


"-میدونی تو برای من خیلی قشنگی،درست مثل یه

اتفاق خیلی خوب که بعد مدتها انتظار از راه

میرسه..این این اتفاق توی زندگی من "تو" بودی که

درست لحظه ای اومدی که از همه چیز نا امید و خسته

بودم، تو برای من نور بودی توی تاریکی و نمیدونی

اومدنت چقدر به این روح خستم زندگی بخشید معجزه

من..خلاصه خیلی دوستت دارم:)"





"~تو زبان ژاپنی یه کلمه ای هست به نام

"natsukashii "

که معنیش میشه:

خاطراتی که قلب رو گرم میکنن:)"


""تا حالا حس کردی داری فراموش میشی؟

اینطوری که حس کنی تو یاد هیچکس نیستی؟

یا چه میدونم داری به مرور زمان کمرنگ میشی؟

منم دقیقا همین حسو دارم.

حس میکنم دیگه نباید از دنیای خودم بیرون بیام

باید همینجا بمونم

اینجا تنها جاییه که من کمرنگ نمیشه."





" تو خیلی چیزا رو نمیدونی

تو نمیدونی چقدر یواشکی نگاهت کردم

تو حتی نمیدونی چقدر اخلاقهای بدت واسم

قشنگ بودن، تو نمیدونی چقدر به داشتنت

افتخار کردم، تو نمیدونی چقدر شبا قبل

خواب بهت فکر کردم، تو نمیدونی چقدر

وقتی ازم دور بودی نگرانت میشدم تو

نمیدونی چقدر دوست داشتنت تو قلبم ریشه

کرده بود، تو نمیدونی چقدر برام عزیزترینی.."


""بعضی وقتا کسی هست

بدون اینکه تو رو بغل کنه،

یا حتی تو رو ببینه،

یا دستات رو توی دستش بگیره،

میتونه قلبت رو لمس کنه !

حتی با کیلومتر ها فاصله:)"


"ناراحت بود ولی نمیتونست پا روی

خواسته قلبیش بزاره..همه چیو نادیده گرفت و باهاش

خوب رفتار کرد."


"مثل خنده نوزادی که غرقِ خوابه،

مثل شربت خنکِ آلبالو تو یه روزِ گرم،

مثل اولین گاز از گوجه سبز بعد از یکسال صبر،

مثل میمِ مالکیتِ آخر اسم،

مثل بویِ خونه کاهگلی بعد از بارون،

یا کشیدنِ نقاشی روی شیشه بخار کرده،

مثل پیدا کردنِ جای خالی تو اتوبوس با یه

بغل خستگی ؛

صدای موج دریا تو شب، یا چای

تازه دمِ قند پهلو توی استکانِ کمر باریک؛

دوست داشتنت همین قدر شیرینه!:)"


"حتی حاضرم باهاش پاستیلمو شریک بشم"





"-من اون قسمت از روحم که به هیچ جا تعلق نداشت

رو برای تو نگه داشتم،پر خون ترین نقطه قلبمو برای

دوست داشتنت"


"قلب بی طاقتش تیر میکشید و به رفتن صاحبش نگاه میکرد"


"نیستی که تو بغلم بگیرمت..

نیستی قشنگ من..

نیستی و نبودنت زیادی داره اذیتم میکنه:)"


"یه روز برای آخرین بار کسایی که دوست داریم رو

بغل میکنیم،

برای آخرین بار میخندیم،

برای آخرین بار به کسایی که دوسش داریم پیام

میدیم،

برای آخرین بار دوستامونو میبینیم،

و قسمت دردناکش اینه که نمیدونیم آخرین باره."




"میدونى تهِ دل کجاست؟

ته دل همونجاییه که فقط جای یه نفره،

ته دل همونجاییه که فقط یه نفر میتونه باشه،

ته دل یعنى اینکه من غرورم و اخلاقای بدمو همه رو

کنار میذارم بخاطرش، بخاطرِ ته دلم

پس این همه نگین از ته دلم دوستت دارم چون ته دل

تنها جای یکنفره نه همه."


"ولی بودنت انقدر قشنگه، که کاش هیچکس به جز

تو کنارم نباشه:)"



rimpianto-bianco by bianco