16 آذر، روز دانشجو


  • جنبش دانشجویی ایران از سابقه و قدمت زیادی برخوردار است.از دهه 20 تا کنون که حدود 60 سال را در بر می گیرد ، دانشجویان و جنبش های آنان همواره در حرکت های اصلاح طلبی یا انقلابی نقش عمده ای بر عهده داشته اند.
  • برای قشر دانشجو صفات و خصایصی همچون پرسشگری ، آرمانخواهی ، عدالت طلبی ، خردورزی ، پژوهشگری ، وارث و ناقل سنن علمی و فرهنگی ، نقّادی و ... برشمرده اند که همه ی این موارد درست و صحیح است. در این میان شاید یک مشخصه کمتر مورد توجه و عنایت قرار گرفته است و آن چالش قدرت ، حکومت و حاکمیت است.
  • اگر گوهره جنبش دانشجویی را نقد وضع موجود و پویش برای وضعیت بهتر بدانیم به آسانی مشاهده می شود که در مسیر اصلاح اوضاع سیاسی ـــــ اجتماعی ، جنبش در اولین قدم به چالش با قدرت کشیده می شود. با فرض اینکه جنبش دانشجویی به خصوص در کشورهای جهان سوم محصول جامعه بسته است ، آنگاه حق جنبش دانشجویی خواهد بود که با هیچ نظام ِ سیاسی و صاحب قدرتی عقد اخوت نبندد و همواره کژی و ناراستی را با صراحت و بدون ملاحظه کاری بنمایاند. چنین نقد و در برخی موارد نفی قدرت و حاکم ، جنبش دانشجویی را در مرحله اول اصلاح طلب و در برخی موارد انقلابی می کند.
  • دانشجو در دانشگاه می آموزد که در برابر هرچه می شنود و می بیند علامت سوال بگذارد ، اما و اگر کند و به علل و ریشه ها بپردازد. دانشجو هر مطلب و نظریه ای را بی دلیل نمی پذیرد و همواره از شک به عنوان روش شناخت بهره می گیرد. دانشجو در دانشگاه تامل و مکث را در مواجه با هر رویدادی فرا می گیرد ،او در پس هر حادثه ای علتی می جوید و با تجزیه و تحلیل سعی در پی بردن به اصل موضوع دارد. همین روحیه که از خصوصیات و ویژگی های اذهان فعال و پویا می باشد به دانشجو هویت مستقل فکری می بخشد و او را در زمره قشر روشنفکر و منتقد جامعه قرار می دهد. قدرت جزء اولین مصادیقی است که توجه و تامل دانشجو را به خود جلب میکند. در پس شعارهای آزادی خواهانه و عدالت طلبانه در واقع نقد و نفی قدرت قرار دارد.


  • در دوران مبارزات دانشجویان ایران علیه رژیم پهلوی ، سه جریان عمده دانشجویی در دنیا وجود داشت که جنبش ایران از آن الهام می گرفت. جنبش دانشجویی ترکیه ، الجزایر و فرانسه. غیر از طیف دانشجویانی که مبارزه مسلحانه را انتخاب کرده بودند.مابقی در چهارچوب حرکت های صنفی ــــــ سیاسی متاثر از جنبش های یاد شده به فعالیت های مختلف علیه حکومت وقت دست میزدند.

مطلبی که نوشتم از مقدمه ی کتابی به نام انقلاب فرانسه 1968 است.

امروز 16 آذر مصادف با روز دانشجوست و از اونجایی که خودم هم دانشجو هستم با جست و جوی جزئی میخواستم بدونم چرا امروز ، روز دانشجو نامگذاری شده و در این روز چه اتفاقاتی در دانشگاه تهران افتاده و شمارو هم در جریان بگذارم. برای همین در این زمینه چندتا سرچ کردم و بعد از مقداری جست و جو این متن رو تهیه کردم ، این متن رو تقدیم می کنم به تمام دانشجویانی که در راه وطن و آزادی شون می جنگند و دغدغه مند هستند .

داستان اینطوری هست که پس از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سازمانهای سیاسی تشکیل دهنده جبهه ملی، برای دوره کوتاهی در یک ائتلاف تحت عنوان نهضت مقاومت ملی به مقاومت سیاسی دست زدند و تظاهرات‌ها و اعتصابهای پراکنده‌ای در پاییز همان سال در دانشگاه تهران و همچنین بازار، از جمله در تاریخ ۱۶ مهر و ۲۱ آبان، در اعتراض به محاکمه مصدق برگزار شد.

چند هفته پس از این وقایع، اعلام شد که روابط ایران و بریتانیا (که در زمان نخست‌وزیری مصدق قطع شده بود) از سر گرفته خواهد شد و ریچارد نیکسون نایب ریاست جمهوری وقت آمریکا برای دیدار رسمی به ایران خواهد آمد. این موضوع بهانه لازم برای اعتراضات را فراهم کرد و در ۱۶ آذر به سفارش نهضت مقاومت ملی، دانشجویان فعال به سخنرانی در کلاسها پرداختند و ناآرامی تمامی محوطه دانشگاه تهران را فرا گرفت. دولت وقت برای پیشگیری از هرگونه اقدام بعدی تصمیم به سرکوب اعتراضات گرفت.

در روز 14 آذر دانشجویان دانشکده‌های حقوق و علوم سیاسی،علوم، دندان‌پزشکی، فنی، پزشکی و داروسازی دانشگاه تهران تظاهرات پرشوری علیه کوتاچیان برگزار کردند. روز 16 آذر در دانشگاه تهران متفاوت از روزهای قبل آغاز شد. اساتید و دانشجویان با ورود به دانشگاه متوجه استقرار تجهیزات گارد رژیم شاهنشاهی و آرایش سربازان و اوضاع غیرعادی دانشگاه شدند.

دانشجویان راه بهانه را به طرف مقابل بستند و با احتیاط به کلاس‌های درس خود رفتند. سربازان نیز با راهنمایی برخی مسئولان ارشد خود به راه افتادند و جمعی از دانشجویان را که در جمع آنها چند استاد هم دیده می‌شد، دستگیر کردند.سربازان آنها را پس از مضروب شدن به داخل کامیون‌های مستقر شده بردند. رئیس وقت دانشگاه تهران برای حفظ جان دانشجویان، دانشگاه را تعطیل اعلام کرد.


در حالیکه برخی دانشجویان در حال ترک محوطه اصلی دانشگاه بودند، جمعی از سربازان به بهانه بازداشت دو دانشجو که آنها را تمسخر کرده بودند، وارد دانشکده فنی شدند.

حضور نظامیان در صحن دانشکده فنی به درگیری میان دانشجویان و نظامیان منجر شد. عده‏‌ای از سربازان، دانشکده فنی را محاصره کرده بودند تا کسی از دانشکده خارج نشود در این میان دسته‌ای از سربازان با سرنیزه از در اصلی وارد، دانشکده شدند.

وقتی دانشجویان قصد خروج از درهای جنوبی و غربی دانشکده را داشتند یکی از دانشجویان بغض مانده در گلویش را با فریاد "دست نظامیان از دانشگاه کوتاه» باز کرد. هنوز صدای او خاموش نشده بود که رگبار گلوله باریدن گرفت، برخی دانشجویان با شکستن شیشه‌های آزمایشگاه به این محل پناه بردند و برخی به کلاس‌ها و دستشویی‌های دانشکده فرار کردند، برخی که فرصت فرار نداشتند هدف گلوله سربازان قرار گرفتند و مانند برگ خزان در صحن دانشکده و پله‌های آن به زمین افتادند.

به گفته شاهدان عینی "مصطفی بزرگ‌نیا" از دانشجویان سال اول دانشکده فنی همان ابتدا با اصابت سه گلوله شهید شد و "آذر شریعت رضوی" که او هم دانشجوی سال اول دانشکده بود به سختی مجروح شد و در حالیکه بدن مجروح خود را بر زمین می‌کشاند و ناله می‌کرد دوباره هدف گلوله قرار گرفت و او نیز به شهادت رسید. "احمد قندچی" دانشجوی دیگری بود که هدف گلوله قرار گرفت و مجروح شد.


از سمت راست : آذر شریعت رضوی ،مصطفی بزرگ نیا، احمد قندچی
از سمت راست : آذر شریعت رضوی ،مصطفی بزرگ نیا، احمد قندچی



شهید چمران در بخشی از روایت خود از 16 آذر سال 1332 دانشگاه تهران می‌گوید:

من نیز همراه عده‌ای از دانشجویان وارد آزمایشگاه شدم. خون مجروحین آنقدر زیاد بود که پایین پله‌ها گلگون شده بود. دانشجویان و مستخدمین آزمایشگاه مشغول بستن زخم های دانشجویان مجروح بودند. دانشکده کاملا محاصره شده بود و کسی نمی‌توانست خارج شود. هنگام تیراندازی در داخل دانشکده، سربازان خارج دانشکده نیز شروع به تیراندازی کردند . بعد از ختم گلوله باران، دقیقه‌ای سکوت دانشکده را فرا گرفت. ناگهان در میان سکوت آه بلندی به گوش رسید که مانند دشنه در قلب ما فرو رفت و از چشم بیشتر دانشجویان اشک جاری شد. ناله‌های بلند و سوزناک به ما فهماند که عده‌ای مجروح شده‌اند و در همان جا افتاده اند. اولیای دانشکده مستخدمین و چند نفری از دانشکده پزشکی می‌خواستند مجروحین را به پزشکی برده معالجه کنند. ولی سربازان با تهدید به مرگ مانع از این کار شدند. بدن مجروحین در حدود دو ساعت در وسط دانشکده افتاده بود و خون جاری بود تا بالاخره جان سپردند.


در این حادثه سه دانشجو شهید و 27 دانشجوی دیگر بازداشت شدند. پیکر این سه شهید دانشجو در آستانه امامزاده عبدالله شهر ری دفن شد و نیروهای نظامی که در شهادت یا جراحت آنها دست داشتند ترفیع درجه گرفتند.

علی اکبر سیاسی، رئیس وقت دانشگاه تهران بعدها در کتاب «گزارش یک زندگی» حادثه روز 16 آذر دانشگاه تهران را اینگونه نقل می‌کند: "روز 16 آذر هنگامی که آنها (نظامیان) از جلو دانشکده فنی می‌گذشتند، چند دانشجو آنها را مسخره می‌کنند و گویا کلمات زننده‌ای بر زبان می‌رانند و به سرعت وارد دانشکده(فنی) می‌شوند. سربازان آنها را دنبال می‌کنند. در این هنگام زنگ دانشکده به صدا در می‌آید و دانشجویان از کلاسها بیرون ریخته و سرسرای دانشکده با سربازان رو به رو و با آنها گلاویز می‌شوند. تیراندازی مفصلی صورت می‌گیرد و به سه دانشجو اصابت می‌کند و آنها را از پای در می‌آورد.گزارشی که به من رسید، بی‌درنگ با سپهبد زاهدی تلفنی تماس گرفتم .و شدیداً اعتراض کردم که "با این حرکات وحشیانه مأمورین انتظامی شما، ‌من دیگر نمی‌توانم، اداره امور دانشگاه را عهده دار باشم " گفت: "متأسف خواهم بود، دولت رأساً از اداره امور آنجا عاجز نخواهد ماند".
دکتر علی اکبر سیاسی
دکتر علی اکبر سیاسی


فردای آن روز، در جلسه رؤسای دانشکده‌ها،‌ دو ساعت درباره این جریان و خط مشی خود بحث کردیم. نخستین فکر این بود که جمعاً استعفا دهیم، بعد دیدیم که این کناره‌گیری نتیجه قطعی‌اش این خواهد بود که آرزوی همیشگی دولت‌ها بر آورده خواهد شد و استقلال دانشگاه را که قریب دوازده سال در استقرار و استحکامش زحمت کشیده بودیم، از بین خواهد برد و یک نظامی یا یک غیر نظامی قلدر را به ریاست دانشگاه خواهند گماشت. در نتیجه این مذاکرات و ملاحظات تصمیم گرفته شد که سنگر را خالی نکنم و به مقاومت بپردازم.
از شاه وقت خواستم و در نظر داشتم نسبت به عمل جنایتکارانه قوای انتظامی اعتراض کنم. شاه مجال نداد و به محض رسیدن من، دست پیش گرفت و گفت: "این چه دسته گلی است که همکاران دانشکده فنی شما به آب داده‌اند، چند صد دانشجو را به جان سه چهار نظامی انداخته‌اید که این نتیجه نامطلوب را به بار آورد؟ گفتم معلوم می‌شود که جریان را آن طور که خواسته‌اند، ساخته و پرداخته، به عرض رسانده‌اند. شاه گفت: ‌به دروغ نگفته‌اند، عقل هم حکم می‌کند که جریان همین بوده است. گفتم هر چه بوده،‌ نتیجه‌اش این است که سه خانواده عزادار شده‌اند و دانشگاهیان ناراحت و سوگوارند.."

دانشگاه تهران به پیروی از دانشکده فنی و به عزای سه شهید از دست داده در اعتصاب عمیقی فرو رفت. بعداز ظهر آن روز دانشجویان با کراوات سیاه از دانشکده حرکت کرده با سکوت غم‌آلود و ماتم زده رهسپار خیابان‌های مرکزی شهر شدند و در خیابان‌های لاله‌زار و استانبول انبوه دانشجویان عزادار این ماجرا را برای عابران اعلام می‌کرد. بیشتر دانشکده‌های شهرستان‌ها نیز برای پشتیبانی از دانشگاه تهران اعتصاب کردند. در مقابل سیل اعتراض، جنایتکاران گفتند که دانشجویان برای گرفتن تفنگ به سربازان حمله کردند و سربازان نیز اجبارا تیرهایی به هوا شلیک کردند و تصادفا سه نفر کشته شدند.

حضور ریچارد نیکسون در ایران


در برنامه‌های نیکسون از ایران بازدید از دانشگاه تهران و دریافت دکترای افتخاری دانشکده حقوق نیز درج شده بود. شاه که قصد عبور از سمت کوی دانشگاه را داشت با اعتراضات دانشجویان روبه‌رو شد و دانشجویان با سنگ و کلوخ به ماشین نیکسون و همراهانش حمله کردند.نیکسون بعدها در مصاحبه‌ای ‌درباره این سفر می‌گوید "تاکنون ندیده بودم دانشجویان یک کشور جهان سوم مقابل دیدگان یک مقام مسئول بالای آمریکایی به او ناسزا بگویند، هیچ‌گاه این صحنه از مقابلم نمی‌رود.."

۱۶ آذر، توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور که مرکز اجتماع و مباحثه مخالفان حکومت پهلوی در خارج از ایران بود، روز دانشجو نامیده شد. دانشجویان پس از آن، هر سال در این روز اعتصابهای دانشجویی به راه می‌انداختند و در واقع ۱۶ آذرماه به معیار خوبی برای ارزیابی میزان نفرت از حکومت استبدادی و توانایی و نفوذ مخالفان در بین روشنفکران، تبدیل شد. این روز از آن زمان، همچنان از اهمیت تاریخی برجسته‌ای در ایران برخوردار بوده‌است.