محبوب‌ترین شمایل تاریخ سینما

به گفته خودش در آوریل 1889 در محله‌ای در جنوب لندن متولد شد. از پدر و مادری تئاتری. همراه مادرش در تئاتر رشد کرد و نمایش و آواز آموخت. درباره‌ی مادرش گفته است:" اگر مادرم نبود شک دارم که می‌توانستم در پانتومیم موفقیتی کسب کنم. او یکی از بزرگترین هنرمندان پانتومیم بود که تاکنون دیده‌ام."


مادر چارلی به علت بیماری روحی جان خود را از دست می‌دهد. چارلی و برادرش رابطهٔ عمیق‌تری پیدا کردند و در سالنی که محل کار پدر و مادرشان بود شروع به کار کردند. از سال 1910 تا 1912 همراه با گروه کارنو سراسر امریکا را می‌گردد و نمایش اجرا می‌کند. توانمندی این بازیگر خلاق، توجه مک‌سنت را جلب و چاپلین سال 1913 در نخستین فیلمش "در تلاش معاش"به کراگردانی مک‌سنت بازی می‌کند و به استخدام کی استون در می‌آید.

اما فیلم دوم او "مسابقه اتومبیل‌رانی در ونیز" منجر به خلق شخصیتی شد که بعدها شهرت و محبوبیتی جهانی برایش به ارمغان آورد؛ ولگرد. سالها گذشت و چاپلین در فیلم‌های بسیاری در قامت شمایل دل‌نشینی که ساخته بود ظاهر شد... به کارگردانی خودش و دیگران. فیلم‌هایی مثل پلیس، بازرس فروشگاه، در پارک و زندگی سگی.

سال 1921 چاپلین نخستین فیلم بلندش را کارگردانی کرد؛ پسربچه. فیملی که پس از اکران با تحسین جهانی مواجه شد. همان وقت استارت موفقیت‌های متوالی چاپلین خورد. جویندگان طلا، سیرک، روشنایی‌های شهر و عصر جدید. چاپلین مهارت بی‌نظیرش در تلفیق تراژدی و کمدی را به رخ جهانیان کشید.

روشنایی‌های شهر
روشنایی‌های شهر


حالا همه چیز فراهم بود تا چاپلین جسارت و شهامت درخور یک کمدین را نمایان کند. چاپلین در سال 1940 و در هیاهوی جنگ دوم جهانی، با ساخت "دیکتاتور بزرگ" نخستین فیلم ناطق خود را عرضه کرد و در دوئل با فاشیسم موفق از میدان به در شد. فیلمی که پر از لحظات کمدی و در عین حال گزنده است. به یاد آورید سکانس سلمونی و رقص با کره‌ی زمین را...

هفت سال گذشت و فیلم بعدی چاپلین "موسیو وردو" ساخته شد. مثل قبل تند و گزنده و البته سرحال. شاید کمی قربانی سوءتفاهم شد اما به هر حال برای چاپلین گران تمام شد... در دوره مک کارتیسم نشان کمونیست به پیشانی چاپلین مٌهر و مسبب اخراجش از امریکا شد. چاپلین که برای اکران فیلم شکوهمندش "لایم لایت" به لندن رفته بود از خبر اخراج خود خبردار و همراه خانواده‌اش راهی سوئیس شد. او درباره این اتهامات گفت:" من هنرمندم نه سیاستمدار"

چاپلین پس از لایم‌لایت دو فیلم دیگر هم ساخت. "سلطانی در نیویوک" و "کنتسی از هنگ کنگ"...

اما آخرین فیلم عظیم چاپلین شاید همان لایم‌لایت باشد. اثری اندوه‌بار و مرثیه‌ای بر زندگی غم‌بار خودش. سنگینی سایه روی‌گردانی از چاپلین در آن سالها (به علت اتهام کمونیست بودنش) بر سر لایم‌لایت مانع از دیده شدنش شد.

لایم‌لایت، شاهکاری با حضور دلپذیر باستر کیتون
لایم‌لایت، شاهکاری با حضور دلپذیر باستر کیتون


اما حالا حرف من:

نمی‌دونم کدوم منتقد گفته بود چاپلین دو شخصیت داره... یکی چارلی محبوب و معصوم و خوش قلب و دیگری چاپلین، فیلمسازی مغرور و خودبین و ثروتمند. بین این دو باید کدومشون رو انتخاب کرد؟ قطعا چارلی خوش‌قلب و مهربان. اما من می‌خوام بگم چاپلینِ فیلمساز هنرمند بی‌همتاییه. خودش گفته:" تنهایی تنها تسکین من است. آن وقت است که عالم رویا به تنها واقعیت عظیم پیشِ‌روی ما و جهان واقعی به یک توهم تبدیل می‌شود." برای من علاوه بر تنهایی، فیلم‌های چاپلین هم تسکین لحظه‌های تلخ و ناخوش زندگی است.
فیلم‌های چاپلین نه با زبون خاصی سر و کار داره نه با فرهنگ و مملکت مشخصی. موضوع و مخاطب فیلم‌های چاپلین انسان است.

نبوغ و حس عمیق اون رو تبدیل کرد به محبوب‌ترین شمایل تاریخ سینما... شاید کسی سِر چارلز اسپنسر چاپلین رو نشناسه ولی به قطع میشه گفت این چهره ماندگارترین چهره در حافظه‌ی سینمایی همه مردم جهانه.

چارلی چاپلین، ولگرد دوست‌داشتنی سینما
چارلی چاپلین، ولگرد دوست‌داشتنی سینما