تفکر

ما دایم در حال تحلیل داده های هستیم، آیا منظور در حال تفکر هستیم یا تفکر گامی فراتر از آن است . دانش بشری حاصل تفکر انسانی است ، یا اینکه دانش بشری نیاز به تفکر دارد. آیا دانش می تواند حاصل یک تفکر نادرست باشد، سفر از نادرست به درست منتهی نمی گردد.

تفکر چیست ؟

آنچه تعریف کرده اند : شناسایی مجهولات از معلومات ، یا رسیدن از معلوم به مجهول.

توضیح : گاهی معلومات به اندازه کافی مجهول را مشخص نمی کنند یعنی مجهول ، معلوم نمی گردد و این نافی تفکر نیست. تفکر یعنی حرکت از معلومات به مجهولات.

آنرا تصحیح کرده اند: حرکت از معلومات به مجهولات،( چون همیشه نمی تواند مجهولی را معلوم کند)

آیا این دو تعریف مصداق روشنی از تفکر است ؟

این دو تعریف ناقص، انگیزه ای شد ، تا کنجکاوی کنم که اولین تفکر انسان شامل چه بود، انسان بدوی معلوماتی نداشته پس حرکت از معلومات به مجهولات چه معنایی پیدا می کند. آیا انسان قائم به خود در بدو تولد ، معلومات داشته ، این معلومات از کجا حاصل شده است . آن سر نخ بشریت کدام بوده و از کجا به ما هدیه رسیده است .

پرنده می داند ، چگونه و چطور تخم بگذارد و چند روز بر تخم ها بنشیند و بعد چگونه از فرزندان خود مراقبت کند و آنها در پرواز یاری دهد.

اما این نافی شوق پرواز در جوجه کبوتر نیست.

آیا تفکر انسانی از این قسم می باشد.

کاش تفکر از جنس شوق پرواز باشد.

آیا تفکر از معلوم به مجهول رسیدن است یا تنها شوق دانستن و درک مجهولات، شاید گاهی تنها به ظن.

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست // لیک کس را دید جان دستور نیست

آیا فکر تنها یک گمانه است

به نظر من بهتر آن است که بگوئیم تفکر از همان ابتدا از وهم بوده به وهم ، از گمان بوده به گمان . حلاصل آن است که آدمی لاف می زند ، اما درمانی ندارد برای پرسش های اساسی ، دائم می آیند و می روند و همدیگر را نقض می کنند که او در غلط بوده و درستش نزد ماست .

بیچاره ما که باید حفظ کنیم ، و در باغ ذهن خود بکاریم این علف های هرز را ، که اگر نمی کاشتیم آنها را ، این باغ از خود میوه داشت.

ما در معنی تفکر وامانده ایم بعد این همه تفکر هم داریم ، تفکر مدرن ، تفکر سنتی و ...

مرداد 1400 - داریوش زمانی