تو که خوبی باشی، منم حالم خوب
شوخی با دیوار
بچه که بودم مرد گدایی شب جمعه ها می آمد توی کوچه و می خواند: درد ظاهر ، خدا باطنش را دوا کن
فکر کنم گدا ، فیلسوف بود.
دیوار من زا یاد بچگی ام می اندازد و اون فیلسوف .
لطفا این مطلب را تا آخر بخوانید ، این نوشته شامل ، بخش شوخی با دیوار و بخش دیگری بنام حرف حساب می باشد . برای اینکه حرف حساب را بخوانید، باید تا آخر داستان همراه من باشید.
گفتی دیوار من را یاد چی می اندازه ، یاد اون تراکت های چند ریالی قدیمی، که بی وفایی می کردن و همش ریخته میشد توی جوی آب . یک دفعه هم شهرداری گیر داد و به خاطر تراکت ، تلفن ها م را بلاک کرد. بعدها مدرنش آمد ، همانی که تو توی لوگوت داری، می شد ، یک شماره ازش کند. اونجا بود که معنی مدرنیسم را فهمیدم.
یادواره دیوار :
دیوار ترا یاد چی می اندازد ؟
من گفتم چی دیوار ، من را یاد چی می اندازه .( خدائیش 90 درصد را سانسور کردم )
دیوار: یاد بابام، می گفت یه جوری میزنم یکی از من بخوری ، یکی از دیوار.
لوگو دیوار: نقاشی کودکانه
کاربران: سی میلیون را گذاشتی سرکار .
فوری: پیک موتوری که زودی آدم را می بره مقصد
نردبان : پل چوبی ( مرکز فروش نردبان های چوبی در تهران )
9 عدد تولدت : نمره ردی مدرسه ( رفوزه و تجدید )
ربط تو و محیط زیست : ربط .... و شقیقه
پویش دیوار: مشق مدرسه ، خانم معلم همه را خط می زد.
جایزه پویش: نمایشنامه مولیر ( خسیس )
فامیلی حسام جون: آلزایمر ، انقدر سخت، یادم نمی مونه ( ترا خدا نگاه "آرمندهی" اگر امروز خوندی ، فردا یادت موند بیا جایزه بگیر )
یو ای ( ظاهر ) سایت دیوار: تلویزیون سیاه، سفید .
فونت سایت : دختر همسایه و دستخط مورچه ای .
همکاران ( کارمندان ) دیوار : مدرسه موشها ، با این فرق که نارنجی نقش همه را بازی می کن.
آگهی زدن : شعبده بازی با خرگوش ، 5 دقیقه ای آگهی غیب می شه .
سایت که پائین میره و ته نداره : مثل آدمهایی که نصفشان زیر زمین .
جایی که خیلی بدردم خورد : آگهی تخلیه چاه
اینکه همه جا هستی: آلودگی هوا یا بهترش یادم آومد " غرغر مادر زن "
جشن 9 سالگی دیوار: ختنه سورون
پدر حسام : بچه این همه درس خوندی ، سمسار شدی ، حسام جان : بابا جون اینترنتی .
رفیق و مونس : املاکی
عکس های توی آگهی: دختران زیبای اینستاگرام ( یک دانه از عکس های املاکی درست نیست )
گوگلش کن : بومی ش کردی می گی دیوارش کن
ترس من: من را هم بزارن توی دیوار
دامنه divar.ir: فروخت و جگری که سوخت .
استارتاپ ایرانی: بچه پول دار و یک کپی نصف و نیمه از سایت فرنگی .
3 تومان جایزه : یک بار خرید از کوروش، خواستم بگم بزار در کوزه آبش را بخور ، دیدم همین را هم بهم نمی دن.
پیش کسوت: اتوبوس دو طبقه قرمز .
رقیب : شیپورچی
کسب و کار اینترنتی در ایران: "کنترل سی + کنترل وی" از دیوار ( خدائیش ما هزاران سایت نیازمندی را می خواهیم چه کار- بندگان خدا همه سرکار ، فکر می کنند یک روز میشن دیوار ، یکیش همین خود من )
لندینگ دیوار و ویرگول : آخر نوآوری در طراحی .
داور اول: مانده در قرن 7 اون هم از ه ق - "چهل سال بیش می گذرد که .... "
داور دوم: روشنفکر دوره مشروطه - توی فوربس اون هم فارس ( جَلّ الخالِق )
داور سوم : اگر دختر بودم ، پیشنهاد ازدواج می دادم.
داور چهارم : نگاهی که در افق گم شد.
آگهی چندش : فروش دندون مصنوعی دست دوم ، فقط یک بار باهاش سوپ خوردن
قبل از اینکه بیشتر ادامه بدیم ، برای تنوع هم شده ، یک فیلم با هم ببینیم
درستی مطالب به عهده تولید کننده می باشد، بنده فقط پخش کردم ( این آقا هم برای معروف شدن این راه را انتخاب کرد، بهتر از این که بره معتاد بش )
اگهی املاک: گذاشتنت سرکار ، حداقل برای نصف روز .
نمره الکسا : هفت - خدائیش ترکوندی ، فکر کنم یه جورایی دم الکسا را دیدی .
سئو دیوار: بهترین سئو با عبارت "آگهی ها خنده دار دیوار"
مشکوک ترین آگهی: ماساژ در منزل
سرعت سایت: بچه ته کلاس نمره F در gtmetrix - پرفورمنس 46 درصد
بازدید روزانه: 4.3 میلیون فلک زده
تعداد بازدیدهای هر بازدید کننده : 11.20 صفحه
میزان علافی هر نفر در سایت : 15:03 دقیقه .
درآمد سالیانه: 32,032,943.85 دلار - 833 میلیارد تومان - چقدر هم که زحمت می کشی .
مقایسه شما با کارگران : 11408 کارگر روزانه 200 هزار تومان - یعنی یک تنه اندازه 11500 کارگر کار می کنی.
یعنی من یاد هفت تپه افتادم ، به جای این همه شلوغ کاری ، میرفتید یک دیوار می زدید، این همه هم کتک نمیخوردید
کنسول کروم : حداقل 30 تا از اینها HTTP error: status code 404
لایت هاوس : 50 تا ارور قابل رفع
نو رسیده: سیامک هی میگه بایاش کن ( آمدی جان دلم ولی حال چرا )
نو رسیده دیگر: نوارش گیر کرده هی میگه نیازچی ( آخر و عاقبت تو دیگه چی میشه )
آرزویم : به جای روشن roshan کاش elnaz اشون را می آوردی ( کلیک کنید حالش را ببرید )
رای داوران: این پست قابل چاپ نیست ( منکراتی دارد )
انعکاس حسام جون به این پست : یه جایزه بهش بدید ، فقط بگید این پستش را برداره
بچه محل ها من : از بچه شمیران نو بهتر از این، در نمی آد ( در وصف من )
اینترنت من : لوله کشی رحمت آباد
اکانت من : گردد بلاک .
یک پیشنهاد برای حسام جون :
حسام جون یک سایت زدی برای فروش وسایل دست دوم، بگو خب .
اصلا توجه کردی آگهیت کم شد ، بگو خب .
من توصیه می کنم از الان برو این مطالب من را در مورد سئو سایت بخوان ، بگو خب .
به زودی مجبوری ، کرکره دیوار را بیار پائین. بگو خب .
آن موقع که کرکره دیوار را آوردی پائین برای اینکه استخدام بشی این مطالب سئو ، به دردت می خور ، بگو خب .
میگی چرا، چون دیگه کسی پول ندار ، جنس نو بخر ، بگو خب .
پس به همان دست دومی رضایت می دن، بگو خب
پس دیگه جنس دست دومی برای فروش نیست ، بگو خب
دیوارت می خوره به دیوار ، بگو خب .
خب
خب و ... ( به قول جناب خان )
نگاه نگاه ،
هم سایت مثل هم ، هم کلاه گذاشتنشون
دیوار از کجا شروع کرد:
اولش فکر کنم حسام جون ، تراکت پخش می کرد، میگن عاشق کارت بشی پیشرفت می کنی ، حکایت حسام جون و تراکت. خوب ما مشتریهای زیادی داریم که کارگر فصلی هستند و سایت می زنن ( تیم تبلیغ خودم که طراح سایت هستم ) ، ایشان هم عاشق تراکت ، رفت یک سایت زد و داستان خوش سایت دیوار شروع شد
اول از همه این دامنه یعنی divar.ir را از یه بنده خدائی که فکر کنم الان سکته کرده خرید.
بعدش هم گفت بچسبون ، برادر اون که می چسبونن لب ، اونهم نه به دیوار
این بچسبون داستان تراکت و چسبوندن تراکت به دیوار های مردم
( لعنت بر کسی که اینجا آشغال بریزه )
متنی آشنا برای بروبچه های دیوار :
میخواهید ماشینتان را بفروشید؟ دنبال میز ناهارخوری ترتمیز با قیمت مناسب هستید؟ میخواهید گیتارتان را با سهتار تعویض کنید؟ گوشیتان را بردارید، عکسی از آنچه میخواهید بگیرید، شرایطتان را بنویسید و آگهیتان را روی این دیوار بچسبانید.
اولش گفت بچسبون ، بعدها هم گفت دیوارش کن ،
دیوار من را یاد نزاکت می اندازد ، فارسی شکر .
حالا می گی دیوار ترا یاد چی می اندازد ، میگم رختخواب ، شاید هم شب جمعه .
میخواهید ماشینتان را بفروشید؟
یکی به من بگه این ماشینتان را از کدام فرهنگ لغت در آوردن .
ماشینتان ، ماشینتون ، ماشین خودت را ،
البته ما توی ایران ماشین نمی فروشیم ، ماشین می اندازیم ، یعنی وقتی به خرج افتاد، ماشین می فروشیم.
بعد ببین مبارزه با تهاجم فرهنگی
میخواهید گیتارتان را با سهتار تعویض کنید؟
خدائیش کی گیتار می فروش ، سه تار بخر ( این یعنی آخر نبوغ حسام جون )
شما یادتون نمی آید ، یک موقع آلت موسیقی حرام بود، مهدی ( دوستم ) یک شب آویزان بود برای همین گیتار
گوشیتان را بردارید، عکسی از آنچه میخواهید بگیرید.
می گم دیوار من را یاد نزاکت می اندازد ، دقیقا همین جمله است ( میگن شیطون گول می زنه ، دیوار هم مثل اینکه یک رفیق ما را گول زده )
یک مشتری داشتیم ، گوشی اش را به من داد که عکس های مربوط به سایت را کپی کنم، گوشی را که باز کردیم ، همه اش عکس های خودش بود که لختی از خودش برداشته بود . مثل اینکه این جمله حسام جون را دیده که می گه
گوشیتان را بردارید، عکسی از آنچه میخواهید بگیرید.
شرایطتان را بنویسید
خدائیش این حسام جون دروغ می گه کامپیوتر خونده ادبیات بیشتر بهش می خور
وضعیت من و دیوار
این هم النازشون
راستی دیوار شما را یاد چی می اندازد ؟
اگر خوشت آومد ، لایک کن ( چی میش )
این فقط یک شوخی بود
البته همه می دانیم که دیوار یکی از افتخارات بچه های ایران است ، همینطور سروران گرامی که به آنها اشاره شد، همگی قابل احترام. انشاءالله که خیلی جدی نگیرید ، این فقط یک شوخی بود .
به خصوص از بر و بچه ها و همکاران دیوار دلجوئی می کنم و به آنها توصیه می کنم که نگذارید بعضی از شوخی ها آنها را دلسرد کند. آنها را تنها به عنوان یک دست انداز کوچک رد کنید.
حرف حساب
نویز و پارازیت
اگر در ویرگول فعال هستید، در صفحات اجتماعی فعالیت می کنید و یا به صورت دیگری در اینترنت فعال هستید ، شاید گاهی کامنت و انتقادهای تندی را دریافت کرده اید که شما را ناراحت کرده است . مخصوصا این پارازیت ها روی جوانها اثر سو می گذارد.
بهترین کاری که می توانید بکنید، این است که حضور آنها را بپذیریم ، بعضی از روی عناد و عصبانیت و برای خودنمائی گاهی مبادرت به کارهای ناشایسته می کنند. بهترین کار آن است که آنها را جدی نگیرید و با بی اعتنائی از آنها بگذرید. آنها وقتی ببینند که نتوانسته اند به اهدفشان برسند خودشان دست بر می دارند و به دنبال کار خود می روند. فضای اینترنت نیز مانند زندگی روزمره ما گاهی دست اندازهایی دارد که نباید به آنها اجازه داد که اثر بد خود را روی ما داشته باشند، یک کم فرمان را بچرخانید و از کنار آنها به راحتی بگذرید .
دیوار محبوب ترین پلتفرم ایرانی
اینترنت ، فناوری است که زندگی ما را بهتر کرده است . ما در ایران شاهد استارتاپ ها فراوانی بوده ایم ، آنها برای رفع نیازها و ارتقاء کیفیت زندگی ما هستند، به همین علت توفیق یافته اند و رشد کرده اند . بله پلتفرم هایی مانند فروشگاه دیجی کالا، اسنپ و همین دیوار خودمان موفق بوده اند و این موفقیت برای ما نیز منافعه ای داشته است .
دیوار را همه می شناسیم ، یک پلتفرم عالی و کارآمد می باشد . دیوار محبوب ترین پلتفرم ایرانی است . دیوار با کسب جایگاه رفیع و رتبه هفتم الکسا نشان از یک موفقیت بی نظیر در تاریخ ایران است
من به دیوار احترام می گذارم ، چون توانست برای آحاد ملت ایران مفید و کار راه انداز بوده است . دیوار را حامی محیط زیست می دانم ، چون توانست بساط نیازمندیهای کاغذی را حاصل از بین بردن درختان بوده است را جمع کند . ما بسیاری از کالاهای بلافاصله را همیشه در انبار خانه نگهداری می کردم و آخر هم مجبور می شدیم علیرغم سالم بودن آنها، تنها به این علت که به آنها نیاز ندااشیم آنها را دور بریزیم اما دیوار توانست آنها را به دست کسانی برساند که از آنها استفاده بهینه کرده اند و این اصلا چیز بدی نیست و من دیوار را به این علت حامی محیط زیست می دانم .
دو پیشنهاد برای دیوار دارم
جشن دهم را با افتخار جهانی شدن دیوار
دیوار تنها به فاصله یک تصمیم با جهانی شدن فاصله دارد. توضیح آنکه دیوار با ایجاد بخش انگلیسی و یا زبان های دیگر می تواند گامی بزرگ برای صادرات و واردت بردارد . بسیاری از صنایع دستی ، معادن ، پتروشیمی ، محصولات کشاورزی و ... پتانسیل بالایی برای صادرات دارند. یکی از نقاط ضعف ما در صادرات فرش به خوبی خود را نشان می دهد . شما سایت های امریکائی مشهوری را می بینید که تنها از طریق فرشهای ایرانی و ترکیه ای تجارت های بزرگی دارند. خوب این مهم را دیوار می تواند به عهده بگیرد.
ادغام دیوار با بعضی پلتفرم های موفق
دیوار برای ارائه اجناس دست و دوم ، راهکاری بسیار مناسب می باشد. اما کسب و کارها هم سعی می کنند از دیوار برای کسب و کار خود استفاده کنند . اما شاید بهترین راهکارهای با وجود آنکه دم دست می باشند ، هنوز خوب دم نکشیده اند. منظورم ارائه راهکاری منسجم برای کسب و کارها و مجموعه ها برای معرفی خودشان ، محصولات و خدمات شان . چیزی شبیه علی بابا ، پارس سنتر و 1ST .
هنوز یک بخش مهم مانده و آن معرفی الناز خانم ، این صفحه را بوکمارک کنید . من این بخش را هم کامل می کنم .
از این که وقت گذاشتم متشکرم
دا
داریوش
والت روزنامه فروش
در شب تاریک، راننده مست، ماشین با سرعت ... پرت شدم
آنچه شنیدهاید عمل کردهاید؟!