هوش تجاری در حال تحول کسب‌وکارهاست

اگرچه در ایران به‌تدریج مدیران در حال آشنایی با مفاهیم هوش تجاری هستند، ولی شاید کمتر آگاه باشند که مدل‌های کسب‌وکار تحت تأثیر این رویکرد در حال تغییر هستند. این تحول در مدل ذهنی مدیران ایرانی باید صورت گیرد. در اینجا به چند روند مهم اشاره می‌کنم:

داده به‌عنوان هدف نه محصول جانبی

داده به‌قدری در کسب‌وکارها اهمیت یافته است که امروزه دیگر هدف اصلی شرکت‌های پیشرو عرضه خود محصول فیزیکی به بازار نیست، بلکه داده‌ای که از آن طریق جمع‌آوری می‌کنند، برایشان اولویت اصلی دارد. درگذشته داده محصول جانبی ناشی از فروش یک کالا یا خدمت بود. امروزه هدف اصلی از فروش یک کالا جمع‌آوری داده و به دنبال آن بهره‌گیری از هوش تجاری برای تجزیه‌وتحلیل داده است. درواقع کالا به یک کانال جمع‌آوری داده تبدیل شده است. به‌این‌ترتیب قابل توضیح است که چرا امروزه این‌همه خدمات رایگان مانند ایمیل مجانی رو به گسترش است. وقتی الگوریتم‌ها تشخیص دهند، شما در ایمیل خود بیشتر از کلمه “ورزش” استفاده کردید، تبلیغات کالاهای ورزشی بیشتر به شما عرضه می‌شود.

محصولات داده‌-محور مرزهای صنایع مختلف را کم‌رنگ کرده‌اند

شرکت نایکی (Nike) را در نظر بگیرید. اگر از همه بپرسید نایکی در چه صنعتی فعال است احتمالاً خواهند گفت صنعت لوازم ورزشی یا پوشاک. این تصور البته درست است. سال‌ها نایکی در این صنعت فعال بوده است. در سال ۲۰۱۲ نایکی محصولی را تحت عنوان FuelBand به بازار داد. این محصول شبیه یک ساعت مچی است که اطلاعات مربوط به تعداد گام‌هایی که روزانه برمی‌دارید و یا الگوهای خواب را ثبت و ذخیره می‌کند. این محصول بسیاری از پیش‌فرض‌ها مربوط به مدل کسب‌و‌کار نایکی را به چالش می‌کشد.

اول این‌که FuelBand یک محصول با فنّاوری بالا با انواع حسگرها و قطعات الکترونیکی است. بدین شکل نایکی وارد کسب‌وکار با فنّاوری پیشرفته شده است. دوم، برای استفاده بهتر از این محصول، یک نرم‌افزار برای استفاده در گوشی‌های هوشمند یا کامپیوترهای شخصی طراحی شده، پس نایکی وارد کسب‌وکار نرم‌افزار هم شده است. سوم داده‌های این نرم‌افزار اکنون نایکی را از الگوی خواب و فعالیت مشتریانش آگاه می‌کند. حالا می‌توان گفت نایکی وارد حوزه خدمات و یا حتی سلامت هم شده است. درواقع این محصول نایکی را وارد حوزه‌هایی کرد که به پوشاک و مد مربوط نبود. علت اصلی خرید این محصول از سمت مشتریان هم زیبایی ظاهری محصول نبود بلکه داده‌ها و تحلیل‌هایی بود که در اختیار کاربر قرار می‌گرفت.

روش‌های تحلیلی تغییرات بنیادی ایجاد خواهند کرد

به حوزه آموزش توجه کنید. برای دهه‌ها و شاید قرن‌هاست که سیستم آموزشی از یک الگوی ثابت پیروی می‌کند. ما همه کودکان را در یک سن مشخص بدون توجه به پیشینه و استعدادشان می‌گیریم، آن‌ها را داخل یک کلاس می‌کنیم و به همگی یک مطلب درسی ارائه می‌کنیم.

چرا در عصر داده، آموزش مبتنی بر توانایی هر فرد و سرعت دلخواهش تنظیم نشود؟ چرا معلمان بیشتر نقش توانمند‌ساز و تحریک‌کننده خلاقیت نداشته باشند به‌جای آنکه یک سری از متون را بازخوانی کنند؟ اگر کسی مطلبی را بلد است، چرا دوباره آن مطالب را گوش دهد و سریع‌تر به سراغ مطلب دیگری نرود؟ و اگر کسی در مطلبی مشکل دارد، چرا روی آن بیشتر تمرکز نکند؟

در حال حاضر مؤسساتی نظیر آکادمی خان (Khan Academy) و یا Coursera ظهور این‌گونه آموزش را نوید می‌دهند. در قلب این شیوه آموزشی داده و روش‌های تحلیلی قرار داد. داده کمک می‌کند تا مشخص شود دانش‌آموزان کدام ویدئو‌های آموزشی را مشاهده کردند، کدام تمرینات را تکمیل کردند، عملکرد آن‌ها در تمرینات و آزمون‌ها چه بوده است و کدام بخش‌ها و مفاهیم نیاز به بازبینی مجدد توسط دانش‌آموز دارند. درنهایت متناسب با عملکرد دانش‌آموز به‌طور خودکار راهنمایی‌های لازم برای او ارسال شود.

به‌زودی زمانی خواهد رسید که رقابت سازمان‌های داده‌محور در مقابل سازمان‌های سنتی مانند جنگ بین کشوری مسلح به انواع و اقسام سلاح‌های پیشرفته به جنگ الکترونیک، هواپیماهای بدون سرنشین و مانند آن در مقابل قبیله‌ای مسلح به چوب و چماق است. سازمان‌های ایرانی اگر به دنبال رقابت در محیط بین‌المللی و افزایش کارایی خود هستند ناچار به استفاده از روش‌های تحلیلی کسب‌وکار هستند؛ فرقی ندارد شما یک استارتاپ باشید، یک سازمان خصوصی با ده‌ها سال حضور در صنعت باشید، یک سازمان دولتی و خدمات رسان باشید یا یک سازمان مردم‌نهاد برای ارائه خدمات به قشر آسیب‌دیده.

مقاله را به صورت کامل در لینک زیر دنبال کنید:

http://analica.ir/business-intelligence/