چگونه اندازه بازار را تخمین بزنیم؟


فرض کنید یک کارآفرین اصفهانی در حال توسعه نرم‌افزاری است که برای مدیریت بهتر امور مالی و عملیاتی جایگاه‌های پمپ‌بنزین بکار می‌رود. او در نظر دارد برای سال‌های ابتدایی فعالیتش تنها بازار کلان‌شهر اصفهان را پوشش دهد. طبیعتاً قبل از این‌که وارد بازار شود او نیاز دارد تا تخمینی از حجم بازاری که با آن روبروست بزند. او می‌خواهد بفهمد آیا اصلاً صرفه خواهد داشت وارد این بازار شود یا خیر. برای این منظور او باید به این سؤال پاسخ دهد: چند جایگاه پمپ‌بنزین در شهر اصفهان وجود دارد؟

مشابه این سؤال، ممکن است برای مدیران یا کارآفرینان در حوزه‌های دیگر پیش بیاید. سؤالاتی نظیر:

سالیانه چند لیتر رنگ سفید برای رنگ کردن ساختمان در شهر تهران فروخته می‌شود؟

چند دستگاه خودپرداز در استان بوشهر وجود دارد؟

چند دفتر وکالت در شهر شیراز فعالیت می‌کنند؟

حجم بازار فرش در مشهد چقدر است؟

میزان فروش سالیانه پوشک بچه در ایران چقدر است؟

در نگاه اول به نظر می‌رسد سؤالاتی ازاین‌دست بدون داشتن آمار دقیقی از مقادیر موردنظر قابل برآورد نباشند، ولی در بسیاری از موارد داشتن یک برآورد از آن برای مدیران و کارآفرینان لازم است. به‌ویژه زمانی که سازمانی می‌خواهد تصمیم بگیرد تا وارد یک بازار جدید شود نیاز دارد تا تخمینی از اندازه آن داشته باشد؛ این در حالی است که معمولاً اطلاعات قبلی از آن بازار وجود ندارد.

بدون داشتن آمار و اطلاعات، مدیر نیاز دارد تا از شهود خود استفاده کند و حدس فکر شده بزند؛ اما چگونه؟ می‌دانیم روش‌های شهودی در معرض خطاهای رفتاری قرار دارند. اگر بتوان روش‌های شهودی را با روش‌های تحلیلی ترکیب کرد، می‌توانیم به نتایج بسیار خوبی برسیم. به‌طور مشخص در پاسخ به سؤالاتی نظیر موارد بالا، از روش ساختاریافته‌ای به نام شکستن مسئله به روش فرمی (Fermi Decomposition) استفاده می‌شود.

روش فرمی برای حدس زدن

انریکو فرمی (Enrico Fermi) فیزیکدان ایتالیایی به خاطر حدس‌های شهودی دقیقش معروف بود. یکی از سؤالات معروفی که فرمی از دانشجویانش می‌پرسید این بود که حدس بزنند چند تنظیم‌کننده پیانو در شهر شیکاگو (Chicago) وجود دارد؟ واکنش اولیه آن‌ها این بود که امکان ندارد چیزی در این مورد بدانند!

فرمی دانشجویانش را تشویق می‌کرد تا به‌جای آنکه مستقیم در مورد مسئله فکر کنند با مواردی که به پیانو و تعمیر آن مربوط است شروع کنند. اگرچه در این موارد هم عدم قطعیت وجود دارد، ولی حدس زدن درباره‌شان آسان‌تر است. این موارد عبارت‌اند از جمعیت شیکاگو (که در دهه‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ نزدیک ۳ میلیون نفر بوده است)، تعداد متوسط افراد هر خانواده (۲ تا ۳ نفر)، نسبت خانواده‌هایی که صاحب پیانو هستند (او این نسبت را از ۱ به ۱۰ کوچک‌تر ولی از ۱ به ۳۰ بزرگ‌تر فرض می‌کرد)، توالی زمانی که یک پیانو نیاز به تنظیم دارد (به‌طور متوسط سالی یک‌بار)، تعداد پیانوهایی که یک فرد می‌تواند در روز تنظیم کند (۴ یا ۵ پیانو با در نظر گرفتن زمان سفر) و تعداد روزهایی که یک تنظیم‌کننده پیانو در روز کار می‌کند (فرض کنید ۲۵۰ روز).

به‌این‌ترتیب تعداد تنظیم‌کنندگان پیانو از رابطه زیر محاسبه می‌شود:

بسته به این‌که چه مفروضاتی در نظر بگیرید، به بازه ۲۰ تا ۲۰۰ خواهید رسید. مفروضات منطقی برای اعداد بالا شما را به عدد ۵۰ خواهد رساند. این برآورد به عدد واقعی که از روی لیست شرکت‌های خدماتی در شهر شیکاگو به دست آمد بسیار نزدیک بود. حتی همان بازه اولیه اگرچه به نظر خیلی گسترده به نظر می‌رسد ولی نسبت به حالتی که دانشجویان هیچ ایده‌ای برای این عدد نداشتند، بهبود چشمگیری است.

http://analica.ir/educated-guess/

  • در مقاله ای که لینک آن در زیر آمده است من روش فرمی را برای تقریب زدن تعداد جایگاه‌های پمپ‌بنزین در شهر اصفهان بکار می‌برم.
  • http://analica.ir/educated-guess/