سقوط یک خانواده | نقد فیلم Anatomy of a Fall
فیلمهای درام دادگاهی از ژانرهای محبوب سینما هستند و اثرهای مانند «12 Angry Men» و «The Night Of» این ژانر را با کیفیت بالا نشان دادهاند. «آناتومی یک سقوط»، فیلمی از فرانسه به کارگردانی ژوستین تریه واقع در سال 2023، یکی از جدیدترین اعضا در این ژانر است که توانسته استانداردهای منتقدان و مخاطبان را برآورده کند.
یکی از عوامل کلیدی در موفقیت این ژانر، قرار دادن مخاطب در نقش یک قاضی است. هرچه فیلم بتواند این تجربه را بهتر ارائه دهد، جذب بیشتری از نظرات منتقدان و توجه مخاطبان را به خود جلب خواهد کرد. به عنوان مثال، فیلم «12 Angry Men» را در نظر بگیرید؛ در این فیلم، 12 نفر عضو هیئت منصفه در یک اتاق جمع شدهاند تا در پروندهی یک قتل، قضاوت کنند. شواهد موجود، همه فرضیاتی هستند که ادعا میکنند پسر متهم مقصر است، اما اگر با دقت به آنها نگاه کنیم، میتوان دید که این فرضیات ممکن است اشتباه باشند. در طول فیلم، دو دیدگاه به مخاطب ارائه میشود، دو زاویهی دید که هم امکان دارند درست باشند و هم اشتباه، و این باعث میشود که یک انسان بیگناه به قتل برسد یا متهمی بیگناه محکوم شود.
«آناتومی یک سقوط» نیز از این اصول بنیادین ژانر به خوبی بهرهبرداری کرده و توانسته است ذهن مخاطب را به خود جذب کند. داستان این فیلم دربارهی یک پدر است که به دلیل سقوط از پلههای شیروانی، جان خود را از دست میدهد. زمانی که فرزند نابینای خانواده در خانه حضور دارد، او جسد پدرش را پیدا میکند. ابتدا، مخاطب با دیدن این صحنه فکر میکند که پدر به طور خودکشی جان خود را از دست داده و مادر بیگناه است، اما با گذر زمان، شواهد و فرضیاتی ارائه میشود که باعث میشود مخاطب در قضاوت خود شک کند و حتی به احتمال متهمیت زن نیز اعتقاد پیدا کند.
یکی دیگر از عوامل مهم که باعث درگیر شدن مخاطب با روایت فیلم میشود، دوربین و کادر است. برای مثال به سکانس اولین شهادت پسر در دادگاه دقت کنید. دوربین از زاویه دید قاضی مخاطب را به تماشای این شهادت مینشاند و با هر حرکت سر پسر، دوربین نیز با آن حرکت میکند تا مخاطب را در قضاوت همراه کند. یا سکانسی که در آن متخصصان خون در مورد احتمال قتل یا خودکشی تحلیلهای خود را ارائه میدهند به گونهای فیلم برداری شده که انگار مخاطب استدلالها ما هستیم نه قاضی.
از بازی ساندرا هولر، بازیگر نقش اول، هر چه بگویم کم گفتهام. او با بازی خوب خود توانسته شخصیتی تودار، چند لایه و آرام را خلق کند که حتی در لحظاتی در دادگاه که آبروی خانواده برباد میرود، اگر چه دچار از هم پاشیدگی درونی شده و میداند که حتی با بردن دادگاه هم بازندهی واقعی اوست، شخصیتی بسیار آرام اما قابل همدردی را خلق کند.
با تمام اینها اما یک ساعت و ربع اول فیلم بسیار خسته کننده و ملالت آور است و تکلیفش با خودش معلوم نیست. کارگردان سعی میکند بخش اول فیلم را به سبک جنایی روایت کند ولی در انجام آن ناکام است و به درستی از المانهای ژانر استفاده نمیکند. اگر موفق بشوید که آن یک ساعت و ربع اول را تحمل کنید، به بخشهای زیبایی از فیلم خواهید رسید.
فیلم همینطور از پتانسیل المان موسیقی برای خلق لحظات درام، به خوبی استفاده نمیکند و به جز در یک یا دو سکانس، ما شاهد موسیقی فاخری نیستیم که احساسات ما را برانگیزد. اتمسفر سازی هم در یک ساعت اول به خوبی اجرا نشده و المانهای برف و سرما ،به طور کامل، موفق به تزریق بار درام به فیلم نشدهاند. برای مثال فیلم منچستر کنار دریا را به خاطر بیاورید. برف و سرما ملالت آور بودند. انگار شخصیتها در زیر بار این سرما له میشدند. سرما در تک تک سکانسها در تنمان رسوخ میکرد و باعث میشد ما هم همانند لی چندلر، از آن سرمای لعنتی متنفر باشیم اما در آناتومی یک سقوط شاهد چنین چیزی نیستیم.
با تمام این تفاسیر، آناتومی یک سقوط با وجود بخش اول خسته کننده خود، اگر فرصت بدهید حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت و قطعاً پشیمانتان نخواهد کرد. در آخر هم فیلم با سکانسی تمام میشود که ساندرا در عین پیروزی در دادگاه، خود را بازنده نهایی میبیند. آبرویی که از دست رفته و خانوادهای که سقوط کرده و دیگر مثل قبل نخواهد بود.
نویسنده: رضا محمدی
مطلبی دیگر از این انتشارات
روزها با نقص هایشان کامل perfect میشوند | نقدی بر آخرین ساخته ویم وندرس: perfect days
مطلبی دیگر از این انتشارات
در جستوجوی آزادی | کارنامه هنری ترانه علیدوستی و باران کوثری
مطلبی دیگر از این انتشارات
به سال زنگ نزن | ناکامی Better Call Saul در هشت دوره امی