اقتباس‌های سینمایی از مکبث

مکبث از مهمترین نمایشنامه‌های تاریخ ادبیات نمایشی و نوشته شکسپیر است و همان طور که شواهد و قرائن گواهی می‌دهد، شکسپیر این نمایشنامه را که به نمایشنامه اسکاتلندی نیز معروف است، در سال 1606 نوشته است، درست در سرآغاز مهمترین تحولات فلسفی، علمی و سیاسی. نمایشنامه مکبث نمایشنامه بسیار رازآلود و دارای تفاسیر متعددی است و موضوع نمایشنامه هم به گونه‌ای است که با گذشت این سال‌ها نه تنها از اهمیت آن کاسته نمی‌شود، بلکه روز به روز به آن توجه بیشتری می‌شود. موضوع محوری مکبث قدرت است. مکبث درباره انسانی است که فریفته قدرت می‌شود و گام به گام همچنان که از نردبان جاه و مقام بالاتر می‌رود به ژرفای تباهی فرو می‌افتد( این ایده را با نظایرش در دنیای مدرن بسنجید). در این متن سعی دارم به اقتباس‌های سینمایی وفادار به نمایشنامه بپردازم و بعد از معرفی آن‌ها دو اقتباس جذاب و ویژه را - البته از نظر خودم - بررسی کنم، البته بیش از هر چیز نیاز است که خلاصه کوتاهی از مکبث را تعریف کنم.

خلاصه‌ای از مکبث

مکبث از بزرگزادگان و سرداران اسکاتلند است که شورشی بر علیه پادشاهی اسکاتلند را با کمک هم رزمش بنکو سرکوب می‌کند. زمانی که در اوج غرور پیروزی است. جادوگرانی را می‌بیند که به او و بنکو مژده رسیدن خبرهای خوب را می‌دهند. جادوگران به مکبث می‌گویند که پادشاه خواهد شد و به بنکو می‌گویند که هر چند او شاه نمی‌شود اما پسرانش پادشاه خواهند شد.

همسر مکبث این مژده جادوگران را از مکبث می‌شنود و او نیز مکبث را بر می‌انگیزد که پادشاه را بکشند و گناهش را گردن پسران او بیاندازند تا هر چه زودتر به مقام پادشاهی برسد. مکبث نیز چنین می‌کند و پس از مرگ شاه و گریختن پسرانش بر تخت سلطنت می‌نشیند و از این جا به بعد هر کسی که او را در این مقام تهدید می‌کند از دم تیغ رد می‌کند و جباریت پیشه می‌کند. از جمله کسانی که می‌کشد، همین هم رزمش بنکو است. هر چند بنکو کشته می‌شود اما پسرش از دام مکبث می‌گریزد.

خلاصه که یاران پادشاه سابق به انگلیس کوچ می‌کنند و تحت فرماندهی پسر پادشاه سابق تصمیم می‌گیرند قدرت را از مکبث پس بگیرند. آن‌ها به اسکاتلند حمله می‌کنند و در زمانی که همسر مکبث از جنون می‌میرد و همه هم پشت مکبث را خالی کرده‌اند، او را شکست می‌دهند.

شما می‌توانید خلاصه کامل تر با توضیحات دیگر را در اپیزود مکبث پادکست الف گوش دهید. در بخش بعدی اقتباس‌های سینمایی مکبث را معرفی خواهم کرد.

4 اقتباس سینمایی وفادار از مکبث

4.مکبث(2015)

کارگردان:جاستین کورزل

بازیگر نقش مکبث:مایکل فاسبندر

3.مکبث (1948)

کارگردان: اورسن والز

بازیگر نقش مکبث: اورسن ولز


2.مکبث(1971)

کارگردان:رومن پولانسکی

بازیگر نقش مکبث: جان فینچ

  1. سریر خون(1956)

کارگردان: آکیرا کوروساوا

بازیگر نقش مکبث:توشیرو میفونه

شاید برای شما این سوال پیش بیاید که چرا فیلم‌ها به این ترتیب آورده شده‌اند. در پاسخ به این سوال باید بگویم که این ترتیبی است که من اقتباس‌های مکبث را می‌پسندم، از نظر من ضعیف‌ترین اقتباس از مکبث، مکبث سال 2015 است و بهترین اقتباس از مکبث با اختلافی قابل توجه نسبت به بقیه رقبا سریر خون شاهکار آکیرا کوروساوا است در ادامه متن درباره دو اقتباس پولانسکی و کوروساوا خواهم گفت و این که هر کدام از این اقتباس‌ها بر اساس برداشت خاصی از نمایشنامه ساخته شده است و در آن جا خواهم گفت که چرا از نظر من سریر خون یک شاهکار به تمام عیار است.

مکبث پولانسکی و کوروساوا

از نظر من برداشت سه فیلم اول لیست قبلی از مکبث یکسان است و بهترین فیلم هم در این برداشت فیلم پولانسکی است. اقتباس پولانسکی از نظر دیالوگ‌ها به طور کامل با اثر مطابقت دارد اما پولانسکی برای آن که به برداشت خود از نمایشنامه بیشتر تاکید کند نماهای بیشتری را به فیلم اضافه کرده است.

نمایی از مکبث در فیلم پولانسکی
نمایی از مکبث در فیلم پولانسکی

حالا اگر خلاصه کوتاه مکبث را به یاد بیاورید. ما می‌توانیم از این داستان دو برداشت کلی داشته باشیم. یکی از رازهای مکبث وجود و نقش تاثیر گذار جادوگران است. جادوگران نقشی غیر قابل انکار در تحول شخصیت مکبث دارند اما باید دید در واقع جادوگران چه چیزی هستند؟

یکی از پاسخ‌های ممکن به این پرسش این است که جادوگران توهم و تصورات خود مکبث هستند و به این دلیل که آتش قدرت خواهی در درون مکبث زبانه می‌کشد، این جادوگران به پیش چشم مکبث می‌آیند. مکبث پولانسکی به این روایت نزدیک است. پولانسکی صحنه‌هایی اضافی از رویاهای مکبث را در خواب به فیلم اضافه می‌کند. صحنه‌هایی که در نمایشنامه نیست و با این صحنه‌ها بر متوهم بودن مکبث تاکید می‌کند.

همان طور که گفتم این توهمات هم به خاطر میل شدید قدرت پرستی در مکبث به وجود می‌آید. پولانسکی تاکید بسیاری به روابط قدرت میکند. تاکیدهایی که در خود نمایشنامه نیست. مثلا در فیلم پولانسکی، مکبث دستور حذف قاتلانی را می‌دهد که برای کشتن بنکو اجیر کرده است. در حالی که در نمایشنامه مکبث تنها از قاتلان قول می‌گیرد که حرفی از این نقشه نزنند. یکی دیگر از این نشانه‌ها نیز شخصیت راس است که از ابتدا همراه مکبث است و از آخرین کسانی که به سپاه پسر پادشاه سابق در انگلیس می‌پیوندد. در نمایشنامه راس هیچ دلیل شخصی برای پیوستن به لشکر انگلیس ندارد و به دلیل ظلم مکبث از اسکاتلند می‌گریزد. پولانسکی در صحنه‌هایی نشان می‌دهد که راس در واقع از این که مکبث به او مقامی نمی‌دهد، مکبث را ترک می‌کند و در واقع پیوستن او به سپاه انگلیس هم به خاطر قدرت پرستی است. در پایان فیلم هم پسر دیگر پادشاه سابق اسکاتلند به همان غاری می‌رود که مکبث در آن توسط جادوگیران وسوسه شده است و با این کار نشان می‌دهد که این قدرت خواهی پایان نمی‌پذیرد.

صحنه‌هایی از خواب مکبث در اقتباس پولانسکی که در نمایشنامه نیست.
صحنه‌هایی از خواب مکبث در اقتباس پولانسکی که در نمایشنامه نیست.
صحنه‌ای که راس مقام مطلوبش را از مکبث نمی‌گیرد. این هم در نمایشنامه نیست. راس از سمت چپ نفر دوم است.
صحنه‌ای که راس مقام مطلوبش را از مکبث نمی‌گیرد. این هم در نمایشنامه نیست. راس از سمت چپ نفر دوم است.

و حال به سریر خون شاهکار آکیرا کوروساوا اقتباس ژاپنی از مکبث می‌رسیم. فیلم کوروساوا برخلاف فیلم‌های حوزه انگلیسی زبان برداشت دیگری از جادوگران و تصورات مکبث دارد.

نمایی از واشیزو (مکبث کوروساوا)
نمایی از واشیزو (مکبث کوروساوا)

در اقتباس کوروساوا به جای اسکاتلند با قلمرویی مواجه هستیم که مرکزیت آن با پادشاه است که در قلعه تار عنکبوت زندگی می‌کند و سرداران، هر کدام فرمانده قسمتی از این قملرو در زیر نظر پادشاه است و مکبث کوروساوا که اسمش واشیزو است، هم فرمانده یکی از این قسمت‌ها است. ادامه داستان بسیار شبیه به اتفاقات نمایشنامه مکبث است، البته با المان‌های فرهنگ ژاپنی البته این المان‌ها تنها در قیافه و پوشش شخصیت‌ها خلاصه نمی‌شود بلکه تاثیراتی هم بر محتوای داستان می‌گذارد.

به عنوان مثال صحنه‌ای که واشیزو می‌خواهد پادشاه را بکشد تا به جایش بنشیند، برای واشیزو تصمیم خیلی سختی است، چرا که باید یکی از اصول سامورایی خود که تابعیت بی قید و شرط از فرمانده است، سرپیچی کند و به او خیانت کند و برای همین باعث می‌شود که این تصمیم واشیزو بسیار دراماتیکتر از آن چه در نمایشنامه اتفاق افتد، صورت پذیرد.

اما همانطور که پیشتر گفتم در حالی که سریر خون اقتباس وفاداری از مکبث شکسپیر است. برداشتی متفاوت و جذاب نسبت به دیگر اقتباس‌های وفادار دارد و این موضوع را با اضافه کردن نکاتی به نمایشنامه ایجاد می‌کند. در فیلم سریر خون خود پادشاه هم شورشی است. او نیز پادشاه پیش از خود را کشته است و به تخت سلطنت تکیه زده است و حالا مکبث توسط جادوگران برانگیخته می‌شود تا او نیز شورش کند و او نیز زمانی که پادشاه خوابیده است، او را می‌کشد و به جایش می‌نشیند. نکته جذابتر این جا است که این بار پادشاه پسری ندارد تا با گردآوری لشکر به مقابله با مکبث برخیزد و پسر یار واشیزو ( لازم به یادآوری است که همان طور که گفتیم در نمایشنامه نام یار مکبث بنکو است و جادوگران می‌گویند که پسرانش پادشاه می‌شوند) سپاهی جمع می‌کند و واشیزو را شکست می‌دهد و منطقا او بر تخت پادشاهی خواهد نشست. حالا اگر به الگو نگاه کنید. در این منطقه هر پادشاهی شورشگری است که به پادشاهی می‌رسد، ستم می‌کند و با شورشی دیگر کشته می‌شود. کوروساوا با اشاره به این دور باطل و درستی پیش بینی های جادوگران در همه موارد به این موضوع می‌رسد که انگار جادوگران توهمات مکبث نیستند و مکبث کوروساوا دیگر یک مجنون متوهم نیست بلکه او به درجه‌ای از آگاهی می‌رسد که با شرارت نهفته در جهان رو به رو می‌شود و از سرنوشت شوم خود آگاه می‌شود. شرارتی که گویی زندگی ما بازیچه او است.

واشیزو (مکبث) و هم رزمش که اسمش در نمایشنامه شکسپیر بنکو است
واشیزو (مکبث) و هم رزمش که اسمش در نمایشنامه شکسپیر بنکو است

به طور خلاصه

به طور خلاصه می‌توان گفت که دیگر مکبث کوروساوا در تحلیل روانشناختی شخصیت قدرت پرستی چون مکبث خلاصه می‌شود و مکبث ابعادی تاریخی و هستی شناختی پیدا می‌کند.

هر چند که نمایشنامه و همین طور فیلم‌هایی که بررسی شدند، دارای جزئیات بسیار و مهمی هستند اما من سعی کرده‌ام به طور مختصر نشان دهد که دو فیلم سریر خون و مکبث پولانسکی چه برداشت‌های متفاوت و مهیجی از این شاهکار دارند. جزئیات بیشتر نمایشنامه و خلاصه مفصل آن را می‌توانید از اپیزود مکبث پادکست الف بشنوید.