ا
نشریه دیالوگ | انتشاراتی برای عاشقان نمایش
سلام به همه
همه ما که به نویسندگی علاقه داریم، دوست داریم کارمان دیده شود و در گستره مخاطبان بسیاری خوانده و نقد شود. اما متاسفانه اوضاع نشر کشور به صورتی است که کمتر کسی فرصت و پول آن را پیدا میکند که آثار خود را در قالب کتاب به مخاطبان خود عرضه کند و تازه اگر همه غولهای انتشار کتاب را پشت سر بگذارد، کتابش باید در قفسههای کتابفروشیها خاک بخورد. جای بسی تاسف است که دیگر شخصی حوصله نمیکند که کتابی بخرد و بخواند. حتی اگر کسی گذرش به کتابفروشی بیفتد و چشمش کتابی را بگیرد، پولش را برای نویسندههای تازه وارد هزینه نمیکند. برای همین کسانی چون من نویسنده و شمای خواننده باید همواره آب دهانمان آویزان باشد و سرمان در گریبان که کی ناشری به گوشیمان زنگ میزند و اثری از ما را برای چاپ میخواهد.
راستش را بخواهید، جای نق و ناله زیاد است اما فرصت محدود. اگر دیگران فکری به ما نمیکنند، ما خودمان باید دست یکدیگر را بگیریم و بلند شویم. به همین دلیل به این فکر افتادم که چه جایی بهتر از ویرگول که علاقهمندان به نویسندگی در صفحات آن میگردند و خود نیز مینویسند. به نظرم رسید که میتوانم انتشاراتی بسازم تا نمایشنامههای نویسندگان نوقلم را گرد هم بیاورد. به این شکل ما عاشقان نمایش و نمایشنامه میتوانیم، راحتتر یکدیگر را بیابیم و همین طور میتوانیم کارهای همدیگر را بخوانیم و درباره آن نظر بدهیم. شاید از این طریق بتوانیم وضعیت خود و نویسندگیمان را بهبود بخشیم و از این طریق حرفه خود را به پیش ببریم. خلاصه که انتشارات «دیالوگ» انتشارات شماست. اگر شما نمایشنامه مینویسید، میتوانید لینک نمایشنامه خود را در ویرگول در زیر این پست قرار دهید تا من آن را به انتشارات دیالوگ اضافه کنم. همین طور اگر نمایشی دیدید یا این که نمایشنامهای خواندید و میخواهید، درباره آن بنویسد، در کامنتهای این پست برای شما باز است و میتوانید، متن خود را در این جا قرار دهید تا من آن را به انتشارات اضافه کنم. نگران هم نباشید، دیگر کسی نمیتواند جلوی «دیالوگ» ما را بگیرد.
امیدوارم که تاثیرگذار باشد و از این طریق دوستان بسیاری پیدا کنیم.
روزگار به کامتان
مطلبی دیگر از این انتشارات
یادداشتی بر داستانهایی از بارش مهر و مرگ | نعلبندیان
مطلبی دیگر از این انتشارات
یادداشتی بر نمایش مثلت
مطلبی دیگر از این انتشارات
اقتباسهای سینمایی از مکبث