پادکستر، بلاگر دایجست
بازار سرمایه (بورس)
مقدمه
این روزها بورس یکی از پرکاربردترین واژگان در گفتوگوهای مردم است. تنها در 5 ماه گذشته بیش از 4 میلیون کاربر جدید به بورس تهران اضافه شدهاست. با ورود این تعداد بورس تهران اکنون 15 میلیون کاربر دارد و میلیونها نفر را درگیر خود کرده. این در حالیست که در از ابتدا تا پایان سال 98 در مجموع 822 هزار کدبورسی جدید صادر شده بود و این یعنی هر یک ماه در سال 99 با تمام سال 98 برابری میکند. بورسی شدن و بورسبازی این روزها به یک اپیدمی در میان مردم تبدیل شده که روز به روز گستردهتر میشود. به همین مناسبت تصمیم گرفتیم در این قسمت از دایجست به موضوع بورس بپردازیم، این بازار چیست، چگونه کار میکند، چگونه میتواند روی اقتصاد اثرگذار باشد و چندین چیستی و چرایی دیگر.
تاریخچهی شکلگیری بازار سرمایه
برای شروع داستان بورس بد نیست نگاهی به گذشته بیاندازیم و ببینیم این بازار از کجا آمده و چرا پیشینیان ما تصمیم گرفتند چیزی به نام بازار سرمایه یا بورس کنونی را ایجاد کنند. برای نگاه به تاریخچهی این بازار باید به اروپای قرن 14 و 15 سفر کنیم. در این دوران اروپاییان که تازه از قرون وسطا عبور میکردند، در حال سر و شکل دادن به سیستمهای مالی و تجاری خود بودند. شهرهای اروپا به تدریج در حال تبدیل شدن به مرکز تجارت جهان بودند که در این میان شهرهای بندری -به دلیل رونق تجارت دریایی، خصوصاً تجارت با خارج اروپا- نقش مهمتری داشتند. عمده تجارت آن روزهای اروپا به وسیله کشتیها انجام میشد و هر کدام از تجّار چندین کشتی برای تجارت داشتند. با این وجود این شیوهی تجارت به علت خطراتی که در دریا وجود داشت، بسیار پرریسک بود و غرق شدن یک کشتی میتوانست باعث نابودی تمام سرمایهی یک تاجر شود. به همین دلیل تجّار -به منظور کاهش ریسک و خطرات- تصمیم گرفتند به صورت جمعی به تجارت بپردازند.
در این شیوه هرگاه تاجری قصد تجارت داشت، سایر تجّار را به تجارتش دعوت میکرد و از آنان میخواست تا با پرداخت بخشی از پول بار، با هم شریک شوند. اگر کشتی سالم به مقصد میرسید، تجّار به اندازهای که در کشتی سهم داشتند، سود میبردند و در غیر این صورت به همان نسبت ضرر میدادند. بدینترتیب ضرر بین همهی تجّار تقسیم شده و جلوی ورشکستگی یک تاجر گرفته میشد.
این مدل تجارت جمعی برای کاهش ریسک و خطر تجارت دریایی، به شیوهی رایج بین تجّار اروپایی تبدیل شد و مراکزی در اروپا به محل تجمع تجّار برای جذب شریک تجاری تبدیل شدند. یکی از این مراکز مهم در شهر بروژ بلژیک بود. این شهر در قرن 16 میلادی به یکی از مهمترین محلهای تجمع تجّار تبدیل شده بود. این تجّار از سراسر اروپا (خصوصاً شهرهایی نظیر جنوا، ونیز و فلورانس) به بروژ میآمدند تا برای خودشان شریک پیدا کنند. این تجّار مسافرخانهی بزرگ شهر را به محل قرارها و ملاقات خود تبدیل کرده بودند که متعلق به یک اشرافزادهی بلژیکی به نام «ون در بورس» بود. در واقع این مسافرخانه و میدان مقابل آن که به خاطر خاندان معروف بورس به همین اسم نامگذاری شده بود به پاتوق تجّار اروپایی تبدیل شد. به گفته مورخان این مسافرخانه اولین مرکزی بود که تجّار در آن تجارت خود را به صورت سهام با هم معامله میکردند. این محل رفتهرفته به مرکز معاملات اوراق شراکت تجّار نیز تبدیل شد. به این ترتیب نام مسافرخانهی آقای بورس به عنوان محلی در تاریخ ماندگار شد که سهام و بار کشتیها برای تخستین بار در آن به شکل نسبتاً متمرکز بین تجار خرید و فروش میشد. از این تاریخ به بعد واژهی بورس به عنوان مرکز شراکت در تجارت مورد استفاده قرار گرفت.
این ایده و فکر چندین سال بعد ریشهی تشکیل مفهومی به عنوان شرکتهای سهامی شد که شکل رسمی همان شیوهی تجارت بود.
تاریخچهی شکلگیری شرکتهای سهامی و بورس-کالا
شرکتهای سهامی شرکتهایی هستند که در آن افراد مختلف بسته به میزان پولی که دارند مالک بخشی از شرکت شده و در سود و زیان آن با هم شریک میشوند. در قرن 16 میلادی شرکت مسکووی روسیه به عنوان نخستین شرکت سهامی تشکیل و آغاز به کار کرد.
به موازات فعالیت تجّار به شکل اشتراکی و سهامی، اولین مرکز خرید و فروش کالا با عنوان امروزی بورس-کالا نیز در شهر آنتورپ بلژیک شروع به فعالیت کرد. بورس-کالا در واقع مکانی بود که در آن بازرگانان، تجّار، کشاورزان و صنعتگران کالاهای خود را عرضه و برای آن مشتری پیدا میکردند. این بازار باعث شد بازرگانان و تجّار زیادی از کل اروپا خود را به آنتورپ برسانند، تا جایی که حدود 10% از جمعیت 100 هزار نفری آنتورپ در قرن 16 میلادی را بازرگانان و تجّار خارجی -که عمدتاً پرتغالی و اسپانیایی بودند- تشکیل میدادند. ساختمان ابتدایی بورس-کالای آنتورپ در سال 1420 تأسیس و در سال 1531 توسعه یافت و آنتورپ به مرکز تجارت اروپا تبدیل شد. در واقع میتوان گفت شهر بروژ بلژیک به مرکز سرمایهگذاری بر روی تجارت و چند صد کیلومتر آنسوتر، بندر آنتورپ، به مرکز فروش کالاها و تبادلات تجاری اروپا تبدیل شده بود.
تا این تاریخ فعالیتهای اشتراکی و سهامی نسبتاً سر و شکل گرفته بود، اما این مدل فقط بین تجّار رواج داشت و سایر مردم از آن اطلاعی نداشتند تا اینکه در اوایل قرن 17 میلادی در هلند اتفاق ویژهای افتاد و این مدل تجارت را عمومی کرد.
در سال 1602 «کمپانی هند شرقی» هلند که برای مدیریت کلیهی امور تجارت دریایی هلند در آسیا، آفریقا و حتی آمریکای لاتین تأسیس شده بود، تصمیم گرفت سهام خود را به صورت اوراق بهادار عرضه کند؛ اما با دو تفاوت مهم نسبت به قبل:
اولین تفاوت این شیوهی جدید، نحوهی عرضه سهام کمپانی هند شرقی هلند بود. در این مدل تجّار، بازرگانان و سرمایهگذاران فقط در تجارت یک کشتی سرمایهگذاری نمیکردند، بلکه خرید هر سهم به معنی سرمایهگذاری در کل فعالیت این کمپانی بود. در این مدل عرضه در واقع سود و زیان تنها مختص یک کشتی و یک بار نبود، بلکه تمامی کشتیهای این کمپانی و بار آنها در این چرخه معامله میشدند و سهامداران در کل تجارت کمپانی سهیم میشدند.
فرق دوم سهام کمپانی هندشرقی هلند با سهامهای قبلی این بود که دیگر فقط در انحصار تجّار و بازرگانان نبود و تمام مردم به صورت عمومی میتوانستند سهام این شرکت را خرید و فروش کنند. گسترش تجارت کمپانی هندشرقی هلند و استقبال مردم از سهام این شرکت باعث شد تا مسئولین این کمپانی، محلی را برای معاملهی سهام کمپانی احداث کنند که «تالار بورس آمستردام» نامیده شد. به این ترتیب همزمان با فعالیت و عرضهی سهام کمپانی هندشرقی هلند، نخسین بورس جهان به طور رسمی در این شهر شروع به فعالیت کرد.
در همین دورانی که با خرید و فروش سهام کمپانی هندشرقی، آمستردام پرآوازه شده و به اولین بازار سرمایه و بورس در اروپا تبدیل شده بود، یک اقتصاددان انگلیسی که به جان لاو معروف بود، در این شهر در حال خوشگذرانی و الگو گرفتن از هلندیها بود. داستان زندگی و اقدامات جان لاو را مفصلاً در پادکست تاریخ پول تعریف کردیم، اما آنچه که در این پادکست برای ما مهم است، الگوگیری او از بازار بورس آمستردام بود. جان لاو چندین سال بعد به عنوان وزیر اقتصاد دولت فرانسه انتخاب شد و تصمیم گرفت برای حل مشکل دولت فرانسه به شیوهی هلندیها به مردم سهام بفروشد. در مرحلهی اول به ازای بدهیهایی که دولت به مردم داشت، سهام بانک مرکزی فرانسه را به آنها واگذار کرد و پس از آن نوبت به عرضهی سهام کمپانی میسیسیپی رسید. همانطور که در پادکست تاریخ پول گفتیم، ، این شرکت در واقع انحصار تجارت با مستعمرات فرانسه در آمریکا را در اختیار داشت و حوزهی فعالیتش مستعمرات فرانسه در آمریکا بود. این «مستعمرات فرانسه در آمریکا» به «لوئیزیانا» معروفند که بهجز جنگل و دشت چیز دیگری نداشتند.
جان لاو و همکارانش یک بهشت خیالی از سرزمینهای لوئیزیانا ساختند و مردم را متقاعد کردند تا سهام این کمپانی را بخرند. هجوم مردم برای خرید سهام و تقاضای وحشتناک برای آن باعث افزایش نجومی قیمت سهام کمپانی میسیسیپی شد که البته بعداً با مشخص شدن دروغهای جان لاو، این قیمتها به شدت افت کرد و به اصطلاح حباب بازار ترکید. کمپانی میسیسیپی و بانک مرکزی فرانسه نخستین شرکتهایی بودند که سهام آنها در فرانسه به صورت عمومی بین مردم عرضه و خرید و فروش شد؛ اما تأسیس بورس در فرانسه بعد از تمام این اتفاقات و در سال 1724 بود. به این ترتیب بورس به پاریس هم رسید.
آغاز بورس در انگلستان شکل متفاوتتری دارد. بعد از بورس-کالای آنتورپ، لندنیها نیز با الگو گرفتن از بلژیکیها یک بورس-کالای نسبتاً بزرگ در لندن ایجاد کردند. در این بورس، کالاهای مهم آن زمان مثل زغال سنگ، نمک و کاغذ به شکل مزاییده به فروش میرسید. البته ابتدا این دست معاملات از قهوهخانهها و کافههای شهر آغاز شده بود، اما سالهای بعد سازمان یافتهتر شد.
در همان سالهایی که کارگزاران لندنی برای خودشان سازوکار معاملاتی چیده بودند، سهامداران و کارگزارهای بورسی نیز در نیویورک پدیدار شدند. پیش از ورود به داستان بورس نیویورک، خوب است کمی به کارگزاران بورس و چرایی پدید آمدن آنها بپردازیم.
اولین دلیل مراجعهی معاملهگران به کارگزاران این بود که پیش از آن هر فرد عادی میتوانست روی معاملات تأثیرگذار باشد. این مسئله باعث شده بود هیجانات زیادی در معاملهی سهامها ایجاد شود و برای بازی با قیمت خرید و فروشهای مجازی شکل بگیرند. مثلاً یک نفر سهمی را به مبلغ X تومان به فرد دیگری میفروخت و فردا همان سهم را X+1 تومان میخرید. بدینترتیب بدون اینکه پولی جابهجا کنند، قیمت سهام را بالا و پایین میکردند. به همین دلیل کارگزاران آمدند تا واسطهای بین خریداران و فروشندگان باشند و از این اتفاقات جلوگیری کنند؛ کاری که در نهایت به نفع کلیت سهامداران و معاملهگران تمام خواهدشد. فروشنده درخواست فروش خود را نزد کارگزار ثبت میکند و کارگزار از میان خریداران مشتریای را پیدا میکند که درخواست خرید با همان قیمت را ثبت کرده است. با این روش بدون اینکه طرفهای معامله با هم در تماس باشند، خرید و فروش انجام میشود. با بیشتر شدنِ اقبال عمومی نسبت به بورس، نقش کارگزارها پررنگتر شد. چراکه اگر کارگزاران نبودند، هر کس که قصد معامله داشت باید شخصاً به بورس مراجعه میکرد؛ اما کارگزاران به وکالت از آنها خرید و فروشها را سازماندهی میکنند.
در سال 1792، 24 کارگزار بورسی در خیابان وال استریت نیویورک دور هم جمع شدند و قرارداد تأسیس «انجمن کارگزاران سهام نیویورک» را به امضا رساندند. این قرارداد زیر درخت نارون به امضا رسیده بود و به هین دلیل به قرارداد درخت نارون یا همان باتن وود (ButtonWood) معروف شد. در این قرارداد تصمیم گرفته شد که فقط کارگزاران بورسی حق معامله داشته باشند، در حالی که پیش از این همهی مردم میتواستند در کف خیابان و یا مثل لندن در قهوهخانهها سهام معامله کنند. ناگفته نماند که در ابتدا به وجود آمدن همین لایهی واسطهای کارگزاران مشکلاتی در زمینهی شفافیت به وجود آورد. در آن زمان که ادوات ارتباطی آنچنان محیا نبود، کارگزاران در داخل یک ساختمانی مشغول معامله میشدند که ورود مردم به آن ممنوع بود. کسی نمیفهمید چه اتفاقاتی در آن ساختمان میافتد و خود این باعث بروز مشکلاتی میشد. ۲۵ سال بعد، در هشتم مارس ۱۸۱۷ اعضای مؤسس این انجمن تصمیم گرفتند انجام معاملات سهامها را شفافتر و قانومند کنند. بنابراین تصمیم گرفتند یک بورس مستقل تأسیس کنند. این بورس در سال 1817 تأسیس شد و این 24 کارگزار نیز خود را به عنوان هیئت امنای بورس اوراق بهادار نیویورک معرفی کردند و با تنظیم اساسنامه، شروع به کار بورس نیویورک را رسمیت بخشیدند. به این ترتیب بازار بورس نیویورک بهطور رسمی، برای اولینبار در یک ساختمانی اجارهای، واقع در پلاک ۴۰ وال استریت توسط بازرگانان نیویورکی شروع به کار کرد.
بورس در ایران
مطالعات اولیه در مورد تأسیس بورس در ایران به سال 1315 برمیگردد. در این سال فردی بلژیکی به نام «ران روتلفرد» مسئول انجام مطالعات ابتدایی در مورد تشکیل بورس در ایران و ایجاد زیرساختهای لازم برای راهاندازی این بازار شد. وی پس از مطالعات گسترده در مورد تأسیس بورس در ایران، اساسنامهی داخلی بورس را تهیه و به مسئولان ایرانی ارائه کرد؛ اما وقوع جنگ جهانی دوم، بیثباتی در ایران و حوادث سیاسی مختلف مثل کودتای 28 مرداد و درگیری ایران و انگلستان بر سر نفت باعث شد احداث بورس در ایران بیش از 25 سال به تأخیر بیافتد. تا اینکه در سال 1341 کمیسیونی متشکل از نمایندگان وزارت بازرگانی، وزارت دارایی و بانک توسعهی صنعتی و معدنی ایران در وزارت بازرگانی تشکیل شد. موافقتنامهی اولیهی تأسیس بورس ایران تنظیم و به تصویب اعضای این کمیسیون رسید. در این سال برای کمک به راهاندازی بورس هیئتی از بورس بروکسل بلژیک به سرپرستی دبیر کل وقت این بورس به ایران دعوت شدند.
در سال 1345 قانون تشکیل بورس اوراق بهادر تهران به تصویب مجلس نیز رسید و برای اجرا به وزارت اقتصاد و بانک مرکزی ابلاغ شد. تمام این نشست و برخاستها، نهایتاً در سال 1346 به بار نشست و بورس در ایران رسماً شروع به کار کرد. اولین معاملات بورس تهران برروی سهام بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران انجام شد. این بانک بزرگترین مجتمع واحدهای تولیدی و اقتصادی آن زمان بود.
بورس تهران تا سال 1357 به کار خود ادامه داد، تا اینکه انقلاب باعث توقف فعالیت این بازار شد. بعد از انقلاب بسیاری از شرکتها -که بسیاری از آنها بورسی بودند- توسط دولت مصادره شدند و اقتصاد ایران به شکل عجیبی دولتی شد؛ اتفاقی که باعث شد چرخ بورس تهران از حرکت بایستد. پس از انقلاب بسیاری بورس را نماد سرمایهداری میدانستند، تا جایی که بسیاری از فعالان بازار از اینکه بگویند که در بازار سهام کار میکنند، میترسیدند. همهی این عوامل قلب بورس را از تپیدن باز داشت.
با وجود به رسمیت شناختن مالکیت خصوصی در اصل 44 قانون اساسی، بدبینی به بورس و این نوع مالکیت تا حدود سال 68 ادامه داشت. پس از خاتمهی جنگ، دولت وقت به تدوین و تصویب برنامههای بازسازی اقتصادی-اجتماعی در قالب برنامههای اول و دوم توسعه اقدام کرد. بهبود عملكرد شرکتهای دولتی و حضور فعالتر بخش خصوصی در اقتصاد ملی از اهداف این برنامهها بود. درنتیجه دولت بستر لازم جهت خصوصیسازی را فراهم كرد. یکی از ابزارهایی که از این تاریخ به بعد برای اجرای خصوصیسازی در نظر گرفته شد، واگذاری سهام شرکتهای دولتی از طریق بورس بود. اما این امر نیز نتوانست رونق زیادی به بورس بدهد؛ زیرا بخش اعظمی از اقتصاد هنوز دولتی بود.
در قانون برنامهی سوم توسعه (مصوب سال 79) نیز خصوصیسازی شركتهای دولتی با عنوان «ساماندهی شرکتهای دولتی و واگذاری سهام آنها» دنبال شد. در طول اجرای برنامهی سوم توسعه، بهموجب مادهی 15 این برنامه، اساسنامهی «سازمان مالی گسترش مالکیت واحدهای تولیدی» تغییر یافت و «سازمان خصوصیسازی» تشکیل شد. به این ترتیب سازمان خصوصیسازی در سال 80 متولد شد. با وجود تأسیس سازمان خصوصیسازی در ایران، مسئلهی واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی -چه از طریق مزایده و چه از طریق بورس- مورد مناقشه بود. گروهی در پی خصوصیسازی و ایجاد اقتصاد بازار محور بودند، اما برخی سیاسیون معتقد بودند طبق اصل 44 قانون اساسی، بخش دولتی شامل کلیهی صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکههای بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راهآهن و مانند اینهاست؛ بنابراین نباید این صنایع از انحصار دولت خارج شوند.
این اختلافات باعث شد رهبری در سال 84 با استعلامات کارشناسی از مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیاستهای کلی اصل 44 را برای خصوصیسازی صنایع و شرکتهای دولتی ابلاغ کند. طبق این ابلاغیه دولت باید 80% از سهام خود در شرکتهای دولتی را به بخش خصوصی واگذار میکرد و ممنوعیت مالکیت بخش خصوصی در صنایع مادر نیز برداشته شد. بعد از این دوران بود که دولت نهم تصمیم گرفت در راستای اجرای خصوصیسازی و همچنین کمک به اقشار ضعیف جامعه، بخشی از سهام شرکتهای دولتی را بین دهکهای کم درآمد جامعه توزیع کند. این واگذاری همان سهام عدالتی بود که اخیراً هم خبرهای زیادی دربارهی آن شنیدهایم.
ادامهی این مطلب را در این صفحه از وبسایت پادکست دایجست بخوانید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ماجرای فروپاشی اقتصادی-سیاسی ونزوئلا
مطلبی دیگر از این انتشارات
سرزمین مقدّس؛ فلسطین و اسرائیل
مطلبی دیگر از این انتشارات
مهمترین ریسک، ندانستن است! ایدز...