بحران کم‌آبی ایران

یکی از عجیب‌الخلقه‌ترین مواد این جهان. یکی از چهار عنصری که مردم باستان آن‌ها را عناصر سازنده‌ی هستی می‌دانستند. ماده‌ای که حیات بدون آن میسر نیست. تشکیل‌دهنده‌ی حدود 70 درصد کره‌ي زمین و بدن انسان. تنها ماده‌ای که در جهان به صورت طبیعی در سه شکل مایع، جامد و گاز یافت می‌شود. ماده‌ای که بدون آن، انسان بیشتر از یک هفته قادر به زندگی نخواهدبود.

آیا تا به حال از خود پرسیده‌ایم که چه‌قدر ماده‌ای را که تمام جهان و جان ما تا این حد به آن وابسته است، می‌شناسیم؟ در این قسمت از پادکست دایجست می‌خواهیم کمی بیشتر با این ماده آشنا شویم و وضعیت خطرناک خشک‌سالی ایران را با هم مرور کنیم تا بدانیم وقتی از خشک‌سالی صحبت می‌کنیم دقیقاً منظور چیست و چه عواملی باعث آن بوده‌است.

حتماً متوجه شده‌اید که موضوع این قسمت پادکست دایجست آب است. قبل از شروع پادکست، کمی درباره‌ی منابع این قسمت توضیح می‌دهم. از قسمت قبل قرار شد همه‌ی منابع را منتشر کنم؛ این قسمت هم مستثنی نیست. شاکله‌ی اصلی این قسمت برگرفته از «سخنرانی‌های آقای دکتر مدنی» است -که لینک آن را در منابع گذاشته‌ام- و مستندی به اسم «مادرکشی» که به سفارش مرکز مطالعات استراتژیک ریاست‌جمهوری ساخته شده‌است. البته منابع این قسمت خیلی بیشتر از این دو هستند، اما به دلایل غنای این دو منبع خاص، استخوان‌بندی اصلی این قسمت را از این دو منبع گرفتم و منابع دیگر تکمیل‌کننده بوده‌اند. برش‌هایی از صداهای مختلف را هم ادیت کرده و لابه‌لای این قسمت به کار برده‌ام که متعلق به مستند مادرکشی هستند. قویاً پیشنهاد می‌کنم این مستند را از لینکی که قرار داده‌ام ببینید.

برسیم به پادکست و ببینیم چه بلایی سر آب این سرزمین آمده‌است که این روزها همه درباره‌اش صحبت می‌کنند.

آب چگونه در سیاره‌ی ما به وجود آمد؟

جواب دقیق این سوال را هنوز دانشمند‌ان هم نمی‌دانند. اما چندین تئوری درباره‌ی چگونگی پیدایش آب روی زمین وجود دارد:

تئوری اول: حدود 4.5 میلیارد سال پیش، سیاره‌ی ما در اصل یک سیاره‌ی خشک بوده. انبوه زیادی از مولکول‌های هیدروژن و اکسیژن در کهکشان وجود داشته‌است که طی میلیون‌ها سال نهایتاً با هم ترکیب شده و به کریستال‌های یخی تبدیل می‌شوند. جاذبه‌ی زمین این حجم از آب را به سمت خود می‌کشد و بدین‌ترتیب آب روی زمین به وجود می‌آید.

تئوری دوم: سنگ‌های شهابی carbanacious chondorite با برخورد به زمین، آب را با خود به این سیاره می‌آورند. گفته می‌شود درون این سنگ‌های شهابی مقادیر بسیار زیادی از آب وجود داشته‌است.

تئوری سوم: میلیاردها سال قبل -وقتی که زمین به وجود آمد- زمین بدون آب بود و پر از آتش‌فشان‌های در حال فوران که سطح زمین را پر از مواد مذاب کرده بود. با سرد شدن این مواد مذاب، بخاراتی متصاعد شده و ابر‌هایی را تشکیل می‌دهند که منجر به بارشی چند هزار ساله می‌شود. باران چند هزار سال روی زمین می‌بارد تا نصف آب کره‌ی زمین به وجود می‌آید و نصف دیگر هم از فضا (در اثر برخورد سنگ‌های شهابی‌ای که مقادیر بسیار زیادی آب در آن‌ها ذخیره شده بود) می‌رسد.

ساعت‌ها می‌شود درباره‌ی نحوه‌ی پیدایش آب صحبت کرد؛ ولی در رابطه با موضوعی که امروز می‌خواهیم راجع به آن صحبت کنیم، در همین حد کفایت می‌کند. حال ببینیم آبِ روی زمین چه مقدار است و به چه شکل‌هایی وجود دارد و پس از آن به ایران بپردازیم.

احتمالاً می‌دانید که 70% سطح کره‌ی زمین از آب پوشیده شده‌است و تنها 30% آن خشکی‌ست. 97.5% از کل آب روی زمین، برای ما قابل استفاده نیست (حداقل تا الان). البته بشر در حال تلاش‌هایی در این زمینه است که جلوتر راجع به آن حرف می‌زنیم. این همان آب اقیانوس‌هاست که به علت شوری قابل شرب و استفاده در کشاورزی نیست. پس کل آب قابل استفاده برای بشر 2.5% است که به آن Fresh water (آب‌های شیرین) گفته می‌شود. این 2.5% مجموع آب تمام دریاها، دریاچه‌ها، رودخانه‌ها، کوه‌های یخ، آب‌های زیرزمینی و... است. از حدود 68.7% از کل این 2.5% در کوه‌های یخی قطب‌ها ذخیره شده، حدود 30% آن آب‌های زیرزمینی‌ست و چیزی حدود 0.3 درصدش آب‌های سطحی‌اند. آب‌های سطحی یعنی آب‌هایی که شما می‌توانید آن‌ها را روی سطح زمین ببینید. پس آن‌چه که ما می‌بینیم، 0.3% از آن 2.5% است. از این 0.3%، نزدیک به 87% دریاچه‌ها، 11% باتلاق‌ها و نزدیک به 2% آن رودخانه‌ها هستند. وقتی راجع به آب روی کره خاکی صحبت می‌کنیم، شما باید این ترکیب را بدانید.

راجع به آب و منابع مختلفش صحبت کردیم. باید با نکته‌ی دیگری که در ادامه به آن احتیاج داریم آشنا شوید: مکانیزم چرخه‌ی آب یا چرخه‌ی هیدرولوژیکی.

در کتآب‌های علوم مدرسه با چرخه‌ی هیدرولوژیک (که چرخش آب در طبیعت را نشان می‌دهد) آشنا شده‌ایم. آب از سطح دریا یا رودخانه (به صورت کلی آب‌های سطحی)، یا به شکل تعرق گیاهان تبخیر شده، به ابر تبدیل می‌شود و به صورت بارش پایین می‌آید. پس میزان بارش یکی از شاخصه‌های بسیار مهم برای سنجش میزان آب ورودی یک منطقه است؛ همان‌قدر که میزان حرارت دما و تبخیر باعث می‌شود خروج شکل بگیرد. خوب به این قسمت توجه کنید (چون توضیح دقیقی از آن در کتاب علوم نبود یا اگر گفته شده‌بود، من خوب نخوانده‌بودم و به تازگی در مطالعات این پادکست فهمیده‌ام). باران زیبا شروع به باریدن می‌کند. دانشمندان آبی که روی زمین می‌ریزد را به چند دسته تقسیم کرده‌اند: آب آبی، آب سبز و آب خاکستری.

- آب سبز آبی‌ست که در بخش‌های غیر اشباع خاک نگه‌داشته می‌شود و برای گیاهان قابل دسترس است و بیشتر آن تبخیر می‌شود. 65% آبِ حاصل از باران، آب سبز است. این همان آبی‌‌ست که در کشاورزی دیم (نوعی از کشاورزی که آبیاریِ آن نه به صورت دستی، بلکه با آب باران انجام می‌شود) استفاده می‌شود. مثلاً وقتی می‌گویند این انگور دیم است، یعنی با آب باران آبیاری شده.

- آب آبی آب روانی‌ست که در رود‌ها، سد‌ها و یا منابع زیرزمینی ذخیره می‌شود. این آب 35% از آب باران را شامل می‌شود.

- آب خاکستری آن دسته از منابع آبی‌ست که به صورت پس‌آبِ حاصل از فعالیت‌های کشاورزی، صنعتی یا تولید انرژی از چرخه‌ی مصرف خارج می‌شود.

در این قسمت ما با آب آبی و سبز سر و کار داریم. دانستن این اطلاعات درباره‌ی آب بدان جهت نیاز است که قبل از اینکه راجع به ایران و خشک شدن و کم‌آبی صحبت کنیم، باید درک مختصری از مفاهیم پایه‌ای راجع به آب داشته باشیم تا وقتی گفتیم اشکال در این حوزه است، متوجه شویم که چرا و چه‌طور. یکی از این مفاهیم اصلی، دانستنِ همین منابع مختلف ورودی آب است.

خود آب آبی هم دسته‌بندی‌هایی دارد و به یک قسمت از آن «تجدیدپذیر» می‌گویند (یعنی شارژ می‌شود) و یک قسمت هم تجدیدناپذیر است و در اصل چندین هزار سال طول کشیده که این آب (آب‌های زیرزمینی) شکل بگیرند. آب‌های زیرزمینی دسته‌ای از آب‌ها هستند که در نتیجه‌ی بارش باران، آهسته‌آهسته به لایه‌های زیرین و اشباع خاک نفوذ کرده و در آن‌جا «سفره‌های آب زیرزمینی» را شکل داده‌اند. علت طولانی بودنِ روندِ شکل‌گیری سفره‌های آب در زیر زمین این است که سرعت انتقال در آن‌جا بسیار پایین‌تر است؛ چون آب باید از منافذ متعدد عبور کند و این سفره‌ها قطره‌قطره شکل می‌گیرند. به همین علت این منابع آبی را تجدیدناپذیر می‌گویند. در ادامه از همه‌ی این مفاهیم استفاده می‌کنیم. پس تا این‌جا متوجه شدیم که بیشتر آب باران تبخیر می‌شود و مقدار کمی از آن به لایه‌های زیرین خاک نفوذ می‌کند و آب‌های زیرزمینی را به وجود می‌آورد.

بهتر است بین آب سبز و آبی مقایسه‌ای داشته باشیم تا با اهمیت آن‌ها بیشتر آشنا شویم. تفکیک آب سبز و آبی از دو جهت اهمیت دارد:

1. استفاده از آب آبی «هزینه فرصت» بیشتری دارد؛ چون‌ آبی‌ست که می‌‌تواند به مصارف شهری و صنعتی و کشاورزی تخصیص داده‌شود. درحالی‌که آب سبز قابل انتقال و استفاده در مصارف دیگر نیست و هزینه فرصت آن نزدیک به صفر است (غیر از برخی مصارف اکوسیستمی).

هزینه فرصت به این معناست که اگر منابع خود را در جای دیگر استفاده می‌کردید، ممکن بود منفعت دیگری داشته باشد. یعنی یا سودی بیشتر از تصمیم فعلی شما در پی داشت (هزینه فرصت بیشتر) یا سودی کمتر (هزینه فرصت کمتر). وقتی می‌گویند «هزینه فرصت این کار زیاد است» به این معنی‌ست که اگر این انرژی در جای دیگری صرف می‌شد، بهره‌ی بیشتری می‌داشت. مثلاً اگر مدیری که ماهی 15 میلیون تومان حقوق می‌گیرد، خودش نامه‌هایش را تایپ کند، این یعنی هر ساعت حقوق آن مدیر خیلی بیشتر از یک تایپیست است؛ در نتیجه اگر مدیر خودش کار تایپ را انجام دهد، اصطلاحاً می‌گویند هزینه فرصت بیشتری داشته‌است. در مورد آب هم وقتی می‌گوییم آبِ آبی هزینه فرصت بیشتری دارد، یعنی بهتر است از آن در جای دیگری استفاده شود تا بهره‌وری بیشتری داشته باشد. یا اینکه ذخیره‌ی آن آب استراتژیک‌تر است و ارزش بیشتری دارد. یکی از دلایلش همین است که بخشی از آب‌های آبی، آب‌های زیرزمینی‌اند که تجدیدناپذیرند و اگر مصرف شوند دیگر آبی وجود ندارد.

2. آب سبز دچار مسأله‌ی تبخیر مجدد نیست. آبی‌ست که از بالا نازل شده و در صورت کشت محصول، مقداری از آن جذب گیاه (و تعرق) می‌شود، ولی مقدار تبخیر آن، در هر دو صورت کشت شدن یا کشت نشدن، یک‌سان است. درحالی‌که آب آبی یک بار در مراحل اولیه یک میزانی تبخیر شده‌است و پس از رفتن به زیر زمین و پمپاژ شدنِ دوباره به سطح زمین و ورود به مزرعه می‌شود، یک بار دیگر هم در معرض تبخیر «مجدد» از سطح قرار می‌گیرد. می‌گوییم «مجدد» چون یک بار هم قبلاً در هنگام ذخیره شدن در معرض تبخیر بوده‌است. پس مالیات خورشید خانم از «تبخیر» آب آبی تقریباً دوبرابر آب سبز است.

آشنایی با آب را تا این‌جا نگه‌می‌داریم و کمی با ایران از لحاظ اقلیمی آشنا می‌شویم تا ببینیم چه‌قدر جغرافیای ایران را می‌شناسیم. بعد دوباره برمی‌گردیم به مسأله‌ی آب و تکه‌های این پازل را به هم وصل می‌کنیم.

ایران در منطقه‌ی عرض جغرافیایی 25 تا 40 درجه قرار گرفته که اصطلاحاً به آن «کمربند بیابانی دنیا» می‌گویند؛ یعنی بیشتر بیابان‌های جهان در این عرض جغرافیایی هستند. حدود 84 درصد از مساحت کشور در منطقه‌ی نیمه‌خشک و بیابانی قرار دارد و تنها 16 درصد از مساحت ایران در مناطق مرطوب و نیمه‌مرطوب است. البته اگرچه بخش وسیعی از کشور را مناطق کویری و نیمه‌خشک و فلات مرتفع تشکیل می‌دهد و میزان بارندگی در سطح کشور کم است و تهدیدات علیه محیط‌زیست طبیعی جدی است، ولی ایران از نظر تنوع در محیط‌زیست طبیعی از وضعیت خوبی برخوردار است و نمونه‌هایی از غنی‌ترین منابع طبیعی را می‌توان در کشور مشاهده نمود. به طوری که ایران از نظر تعداد گونه‌های گیاهی یکی از فلورهای غنی جهان بوده و تالآب‌های کشور هم به عنوان یکی از منابع غنی زیست‌محیطی تلقی می‌شود.

عوامل ایجاد آب و هوای ایران را می‌‌توان به دو دسته‌‌ی درونی و بیرونی تقسیم کرد؛ کشور ایران به سبب گستردگی زیاد عرض جغرافیایی (درازای شمال تا جنوب)، داشتن کوهستان‌های بسیار، همچنین صدها هزار کیلومترمربع زمین‌های بیابانی و هم‌جواری با دو دریای بزرگ در شمال و جنوب (که همه‌ی این‌ها عوامل درونی‌اند) و از آن طرف به علت قرار داشتن در مجاورت نسبی اروپا و دریای مدیترانه و صحرای بزرگ افریقا و اقیانوس هند و مرتفعات داخلی آسیا و سرزمین وسیع سرد سیبری (که به این‌ها عوامل بیرونی می‌گویند)، دارای آن‌چنان تنوعی در اقلیم است که در کمتر کشوری در دنیا دیده می‌‌شود. دمای هوا از‌ کمتر از 30- (اردبیل) تا بیشتر از 60 درجه سانتی‌گراد (برخی مناطق جنوبی و یا کویرهای مرکزی ایران) تفاوت می‌کند و باران متوسط سالانه‌ی آن از کمتر از 5 سانتی‌متر تا نزدیک 2 متر تغییرپذیر است و در میان این متغیرهاست که آثار عوامل درونی و بیرونی، آب و هواهای متعدد و متنوعی پدید می‌‌آورد. کلاً عرض جغرافیایی و ارتفاع از مهمترین عوامل ایجاد تغییرات آب و هوا در ایران هستند. جنوبی‌ترین نقطه‌ی ایران تنها یک تا دو درجه با مدار رأس‌السرطان فاصله دارد و در نتیجه نواحی جنوبی کشور در تمام سال دستخوش گرماست. از طرف دیگر در بخش‌های شمالی (به استثنای سواحل خزر که تحت تأثیر دریا قرار دارند) و همچنین در کوهستان‌‌ها، گرما در تابستان‌ها به میزان قابل‌توجهی کمتر است. به عبارت دیگر، در یک زمان در دو نقطه‌ی متفاوت از ایران می‌توان شاهد دو وضعیت آب و هوایی متفاوت بود. به همین دلیل است که به ایران لقب «چهار فصل» داده‌اند.

وضعیت آبی در ایران

وقتی صحبت از آب می‌شود، یکی از مهم‌ترین چیز‌هایی که باید بدانیم میزان بارش سالیانه است. در سطح کلان (کشوری) مفهوم «بودجه‌ی منابع آبی» مطرح می‌شود. بودجه‌ی منابع آبی یعنی آب ورودی به کشور چه‌قدر و از چه نوعی‌ست و چه‌قدر از آن خارج می‌شود. درست شبیه بودجه‌ی مالی که نشان می‌دهد چه‌قدر درآمد دارید، این میزان درآمد از چه طرقی به‌دست آمده و قرار است چگونه خرج شود. بودجه و بالانس آبی هم همین روال را دارد. براساس بالانس آبی کشور، ایران حدود 400 میلیارد مترمکعب آب از طریق بارش باران دریافت می‌کند. از این مقدار 270 میلیارد مترمکعب آب سبز است (که گفتیم برای کشاورزی دیم استفاده می‌شود و بیشترش تبخیر می‌شود) و 130 میلیارد مترمکعب آن آبِ آبی‌ست، یعنی همان آب قابل استحصال. نکته این‌جاست که مدتی‌ست گفته می‌شود این عدد 130 میلیارد مترمکعب درست نیست و درواقع ذخایر زیرزمینی آب ایران زیر 100 میلیارد مترمکعب است. این بدان معناست که اگر کشور روی 130 میلیارد حساب کرده بوده درواقع به 30 میلیارد مترمکعب آبی چشم داشته که اصلاً وجود نداشته‌است. در نتیجه تمام برنامه‌ریزی‌های خرج کردن آب به مقدار 30 میلیارد مترمکعب اشتباه است!این را تا این‌جا به‌خاطر داشته باشید.

وقتی صحبت از بارش می‌شود چیز دیگری که باید بدانید متوسط بارش سالانه است. گفته می‌شود برای سالیان سال متوسط بارش ایران 250 میلی‌متر بوده. خود این عدد یک سوم متوسط جهانی‌ست. پس می‌توان نتیجه گرفت که ایران همیشه وضعیت آبی خوبی نداشته و همان‌طور که گفتیم از کشور‌های کم‌آب حساب می‌شود. هر چند این 250 میلی‌متر از میانگین بارش بیشتر کشور‌های خاورمیانه خیلی بیشتر است. مثلاً عربستان 59 میلی‌متر و امارات 78 میلی‌متر است. از آن سو لبنان 661 میلی‌متر یا افغانستان 327 میلی‌متر بارش سالیانه داشته است. به صورت کلی بین 186 کشور، ایران از نظر میزان بارش رتبه‌ی 164ام را دارد. در این رده‌بندی کلمبیا با 3240 میلی‌متر اول و مصر با 51 میلی‌متر آخر است. گفته می‌شود همین 250 میلی‌متر ایران در چند سال اخیر باز هم کاهش پیدا کرده و به 230 میلی‌متر رسیده‌است.

در میان استان‌های ایران هم گیلان با حدود 853 میلی‌متر پرباران‌ترین استان کشور و یزد با 93 میلی‌متر کم‌آب‌ترین است. اگر همان 250 میلی‌متر را به‌عنوان میانگین درنظر بگیریم، 11 استان حدوداً زیر متوسط خود ایران باران می‌گیرند. یعنی حدود 35 درصد از ۳۱ استانِ کشور.

در کنار این، میزان تبخیر از سطح آزاد آب‌ها و خاک‌ها در ایران حدود سه‌برابر میانگین تبخیر در جهان است. یعنی از یک‌سو یک‌سومِ میانگین جهانی آب دریافت می‌کند و سه‌برابر میانگین جهانی تبخیر دارد. البته همچنان این نکته گفته می‌شود که با این‌که ایران کم‌آب است، ولی میزان بارشش اصلاً در حد خطرناک نیست.

وضعیت خرج کردن یا به قولی نحوه‌ی تخصیص این بودجه‌ی آبی در ایران به چه شکل است؟

در ایران 92 % از آن 130 میلیارد مترمکعب (یا همان 100 میلیارد مترمکعب) در کشاورزی، 6% برای شرب و 2% هم برای صنعت استفاده می‌شود. در صورتی که استاندارد جهانی این ترکیب 70، 8، 22 است؛ یعنی 70% کشاورزی، 8% برای شرب و 22% صنعت. می‌بینید که ترکیب مصرف آب در ایران چه‌قدر متفاوت است و سهم صنعت چه‌قدر کم است. از همین‌جا می‌توان ضعف صنعت و تولید را دید. مضاف بر اینکه آب مصرفی در کشاورزی تقریباً 22% بیشتر از متوسط استاندارد جهانی است. ناگفته نماند که این عدد به‌طور کلی در کشور‌های خشک بالاتر از متوسط جهانی‌ست.

توزیع مکانی و زمانی بارش در ایران

توزیع مکانی یعنی ببینیم چه مقدار از بارانی که می‌بارد در چه جاهایی می‌بارد. آیا به صورت مساوی در همه‌جا می‌بارد یا در جایی بیشتر و در جایی کمتر؟ درصد و نسبت این توزیع چگونه است؟ توزیع زمانی هم بدین‌معناست که چه مقدار از بارانی که می‌بارد در چه زمان‌هایی یا در کدام ماه‌های سال می‌بارد. چون دانستن میلی‌متر سطح بارش به تنهایی کافی نیست و باید این شاخصه‌ها را هم بدانیم. ایران توزیع بارش مکانی و زمانی جذابی ندارد. حدود 55 درصد از کل بارش ایران، روی 33% مناطق ایران می‌بارد. یعنی باران در جاهایی از ایران خیلی زیاد و در جاهایی خیلی کم می‌بارد. درواقع یکی از دلایل آن 230 میلی‌متر متوسط سطح بارش، حجم زیاد بارش در شمال کشور است، وگرنه میانگین سطح بارش در کشور خیلی کمتر از این می‌شد. از لحاظ زمانی هم آمار مطلوب نیست. مثلاً 75% میزان کل بارش زمانی اتفاق می‌افتد که الزاماً فصل مناسبی برای کشاورزی نیست. به همین دلیل ایران به ظرفیت زیاد ذخیره‌سازی آب (سدسازی و...) نیاز دارد. در ادامه راجع به این مقوله صحبت می‌کنیم.

در نگاه فرا کشوری، اگر منطقه‌ی MENA (Middle East & North Africa) یعنی خاورمیانه و شمال آفریقا را بررسی کنیم، می‌بینیم که وضعیت از حالت نرمال در سال 1950 به وضعیت تحت فشار در سال 1995 رسیده‌است و پیش‌بینی می‌شود در سال 2025 وضعیت به حالت کمبود شدید آب برسد. در نتیجه تغییرات اقلیمی آب و هوایی نقش به‌سزایی در این منطقه داشته و دارند؛ هرچند بسیاری از محققان معتقدند که دلایل عمده‌ی وضعیت کم‌آبی ایران این تغییرات آب و هوایی کلان نبوده‌است، بلکه این‌ها تنها تأثیرات کاتالیزوری دارند و عامل اصلی چیز دیگری‌ست.

مقوله‌ی دیگری که پرداختن به آن مهم است، بحث امنیت سیاسی و کشوری‌ست. به‌طور کلی یک کشور باید امنیت برخی مقوله‌ها را برای خودش حفظ کند تا ماهیت کشورش به خطر نیافتد. این مقوله‌ها بسیار حیاتی‌اند. من سه مورد را به‌عنوان پراهمیت‌ترین اولویت‌های امنیتی جدا کرده‌ام: غذا، انرژی و دفاع. این سه مورد به‌نحوی زیربنای همه‌ی نیاز‌های دیگرند. مثلاً اگر یک کشور امنیت غذایی نداشته‌باشد، دچار هزاران مشکل می‌شود. مردمی که گرسنه‌باشد دیگر نمی‌توانند کاری کنند و یا به راحتی می‌توانند عامل تهدید کشور باشند. مثلاً بحث امنیت غذایی یکی از مقوله‌های خیلی مهم در کره‌ی شمالی‌ست. یا اگر انرژی و سوخت نباشد، کشور نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. یا اگر غذا و انرژی داشته باشد ولی نتواند از خودش دفاع کند، سریعاً مورد تهدید و حمله‌ی بیگانگان قرار می‌گیرد. ایران از لحاظ انرژی مشکل زیادی ندارد. در زمینه‌ی امنیت دفاعی هم سعی می‌کند برگ برنده‌ها را داشته باشد. ولی امنیت غذایی یکی دیگر از آن اضلاع است که سیاست‌های اجرایی کشور را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اساساً بحث امنیت غذایی در کل خاورمیانه -به‌خاطر موقعیت اقلیمی‌اش- بحث ویژه‌ای‌ست که اتفاقاً به آب هم ربط دارد.

پس این را در نظر داشته باشید که برقراری و حفظ امنیت غذایی برای حاکمان این کشور‌ها بسیار مهم است. امنیت به این معناست که کشور به راحتی تهدیدپذیر نباشد. بحث‌هایی در این رابطه هست که در طی ادوار مختلف برقراری این امنیت به اشتباه با سیاست‌گذاری‌های غلط در بعضی جا‌ها مصادف شده‌است. مثلاً بدون در نظر گرفتن پتانسیل‌های سرزمین، برقراری امنیت غذایی را با خودکفایی تولید همه‌ی محصولات کشاورزی اشتباه گرفتیم. این موضوع را باز کردیم که اگر در ادامه به مواردی برخورد کردید که انگیزه‌ی پشتش برایتان عجیب بود، به یاد بیاورید که برقراری امنیت غیروابسته به غذا یکی از شاخصه‌های اصلی تصمیم‌گیری بوده‌است. باید اشاره کرد که نگرانی در این حوزه اساساً وارد است، فقط نحوه‌ی اجرا جای بازبینی دارد.

ضربه‌هایی که به مدیریت منابع آب ایران وارد شده حاصل امروز و دیروز نیست، بلکه طی دهه‌های مختلف و با سیاست‌های غلط و بدون کار کارشناسانه است که امروزه وضعیت آبی ایران را در حالت قرمز قرار داده‌است. می‌توان گفت خشک شدن دریاچه‌ی ارومیه نقطه‌ی عطفی بود که مردم ایران متوجه شوند وضعیت آب ایران رو به بحران است. هرچند که قبل از آن جاهای دیگر بسیاری خشک شده بودند، ولی به دلیل ناشناخته بودن، توجه چندانی را جلب نکردند.

از همه‌ی این مقدمه‌ها که بگذریم، برخی محققین دلایل این وضعیت را در سه دسته‌بندی کلی شناسایی کرده‌اند که هر کدام را مفصلاً بررسی می‌کنیم. آن سه دسته عبارتند از:

1. جهش و افزایش شدید جمعیت و در نتیجه افزایش تقاضا برای عرضه‌ی آب

2. کشاورزی با بهره‌وری پایین

3. سوء مدیریت بخش آب و عطش فراوان برای توسعه بدون کار کارشناسانه


ادامه‌ی این مطلب را در این صفحه از وب‌سایت پادکست دایجست بخوانید.