پادکستر، بلاگر دایجست
فراماسونری چیست و چه رازی را در خود پنهان دارد؟
مقدمه
امروز میخواهیم در مورد یکی از مرموزترین فرقههای تاریخ صحبت کنیم که از زمان پیدایشش تا به امروز حواشی زیادی پیرامون آن وجود داشتهاست. فرقهای که ۱۳ نفر از رئیسجمهورهای آمریکا -از جمله اولین رئیسجمهور آمریکا یعنی جورج واشنگتن- و بسیاری دیگر از افراد قدرتمند جهان مانند چرچیل، ولتر، موتزارت و… عضو آن بودهاند. بزرگترین و کهنترین جامعهی پنهانی جهان یعنی «فراماسونری».
فراماسونری به صورت خلاصه یک فرقهی اجتماعی یا یک پیمان برادری است که ریشهی آن به قرن چهاردهم میلادی برمیگردد. این فرقه در حقیقت یکی از قدیمیترین و بزرگترین پیمانهای برادری در دنیاست که مشهور است مخفیانهترین جامعهی دنیا است، ولی در اصل چنین نیست؛ چرا که اگر مخفیانه بود، اینقدر صحبت دربارهی آن زیاد نبود.
چه چیزی فراماسونری را نسبت به همهی فرقههای دنیا متفاوت میکند؟
چند عامل وجود داشته که به اهمیت و شهرت این فرقه دامن زدهاند:
۱٫ عضویت افراد قدرتمند و سرشناس دنیا در این فرقه. از رئیسجمهورها گرفته تا سیاستمداران و ثروتمندهای شناس و… برای مثال چند رئیسجمهور آمریکا منجمله اولین ریس جمهور آمریکا (جورج واشنگتن) عضو این فرقه بودهاند. سیمون بولیوار، مارک تواین، نات کینگ کول، روز ولت و خیلیهای دیگر.
۲٫ تعداد افرادی که عضو این فرقهاند. تخمین زده میشود بین سه تا ۵ میلیون فراماسونر در دنیا وجود دارد.
۳٫ مرموزیت و رازآلود بودن نشستها و مراسم این فرقه که در ادامه به بررسی آن خواهیمپرداخت.
۴٫ تئوریهای توطئهی بسیار بسیار زیادی که نشان میدهد این گروه به صورت مخفیانه دنیا را کنترل میکند.
اینها دلایلی هستند که به شهرت هرچه بیشتر این فرقه کمک کردهاند.
شروع فراماسونری از کجا بودهاست؟
همانطور که گفتم فراماسونری یک فرقهی اجتماعیست؛ یعنی مذهبی نیست. خود فراماسونرها میگویند این اصلاً دین نیست و نباید با آن اشتباه گرفتهشود. بیشتر شبیه به یک باشگاه و عضویت در یک Men’s club است. یک باشگاه بسیار قدیمی که روایتهای خیلی زیادی از پیدایشش وجود دارد، ولی چون یکی از شاخصههای اصلی این باشگاه یا فرقه سیکرت و مخفیانه بودن آن است، اطلاعات شفافی در دست نیست که این فرقه چهطور و از کجا و اصلاً برای چه هدفی به وجود آمدهاست. با این حال با هم چند تئوری را بررسی میکنیم.
کلمهی «فراماسون» در اصل در انگلیسی freemason است و از دو قسمت «free به معنای آزاد» و «mason به معنای سازندهی بناهای سنگی» تشکیل شدهاست. خود mason نیز از stonemason (سنگتراش) مشتق شدهاست. در حقیقت نام این فرقه به داستان ماسونها یا همان سازندهها و سنگتراشهای قرون وسطا اشاره دارد. بنا به روایاتی «free» به ماهیت شغلِ سنگتراشها و سازندهها اشاره دارد که اغلب اوقات در حال جابهجایی بوده و آزادنه سفر میکردند. اما این پیشینه با فرقهی اجتماعی کنونی و ماجراهای پنهانیاش چه ارتباطی دارد؟ این همان موضوعیست که میخواهیم واشکافی کنیم.
پیدایش فراماسونری
رایجترین تئوری دربارهی تاریخچهی فراماسونری، داستان سلیمان نبی است و در بیشتر مراسمهای فرقه، از آن استفاده میشود. البته خود آنها لفظ «پیامبر» را بهکار نمیبرند و از «پادشاه (King Solomon)» استفاده میکنند. داستان به هزار سال پیش از مسیح برمیگردد؛ زمانی که سلیمان پیامبر، فرمانروای پادشاهی اسرائیل و یهودا بود. یهودا در آن زمان یک پادشاهی در جنوب اسرائیل بود. داوود (پدرِ سلیمان) در زمان پیامبری خود قصد داشت معبدی در اورشلیم بنا کرده و به خداوند تقدیم کند. قرار بود آنجا «خانهی خدا» باشد و ده فرمان موسی را برای همیشه در این معبد نگهداری کنند. به دلایلی ساخت این معبد به سلیمان سپرده میشود. سلیمان تصمیم میگیرد ساختن معبد را آغاز کند. این معبد «معبد اول» نامیده میشود. اینجا همان زمینیست که امروزه مسجد الاقصی در فلسطین در آن بنا شدهاست. داستانِ طولانیِ این مسجد را در قسمت اسرائیل و فلسطین مفصلاً تعریف میکنم. زمانی که سلیمان شروع به ساخت معبد میکند، از پادشاه تایر یا صور (که امروز یکی از شهرهای لبنان است) درخواست میکند که در تهیهی مصالح و یافتن معماران و سنگتراشانی زبده که بتوانند معبد را بسازند، به او کمک کند. در میان این افراد شخصی بود به نام هایرام ابیف یا حیرام که گفته میشود آرشیتکت اصلی معبد بودهاست.
داستان از اینجا به بعد بهعلت تفاوت روایتها پیچیده میشود.
سه نفر از سنگتراشهایی که تازهکارتر بوده و رتبهی کاری پایینتری داشتند، از میزان حقوق و مزایا ناراضی و به دنبال ترفیع درجه بودند. گرفتنِ ترفیع درجه مستلزم آن بود که از بین حیرام و پادشاه صور و سلیمان نبی، یکنفر ارتقای مقام را تأیید کند و رمز و راز مرحلهی بعد را به افرادِ ترفیعگرفته، بگوید. آن سه کارگر حیرام را انتخاب میکنند و درحالیکه مشغول کار روی معبد بوده، او را به مرگ تهدید میکنند تا راز مرحلهی بعد را از او گرفته و به درجهی بالاتر دست یابند.
اما این رمز و راز چیست؟
در اینباره هم اختلافنظرهای فراوانی وجود دارد. در میان ماسونها (یا به عبارتی صنف سنگتراشها) چیزی وجود داشت شبیه به یوزرنیم و پسورد که نشان میداد آن سنگتراش در چه سطحی و متعلق به چه مرتبهایست.
فراماسونها سه درجهی اصلی داشتند؛ درجهی یک: تازهکار (apprentice)، درجهی دو: صنعتکار (craft man) و درجهی سه: استاد-ماسون (master mason). حول چند و چونِ این رتبهبندیها، روایات بسیاری هست. این موضوع، یکی از روایتهاییست که پیشینهی فراماسونری را بیان میکند. در آن دوران، فعالینِ هر صنف تجاری، رمز و رازهایی دربارهی حیطهی کاری خود داشتند؛ چون چیزی به اسم اتحادیه و صنف وجود نداشت و با این کار، هر صنفی دارای سازمان دهی میشد. بدینترتیب که رمز و راز تجارت و تکنیکها را سینه به سینه به یکدیگر انتقال میدادند و غریبهها را در میان خود راه نمیدادند. در نتیجه چیزی شبیه به اتحادیه شکل میگرفت و هرکس آن راز را میدانست، از اهالی آن صنف شناخته میشد. مثلاً صنف ماهیگیری، باغبانی یا هر شغل دیگری، از جمله صنف ساخت و ساز. فرق صنف ساخت و ساز با سایر اصناف این بود که مثلاً ماهیگیرها یا کشاورزان تقریباً محل زندگی ثابتی داشتند و زیاد جابهجا نمیشدند؛ در نتیجه اهالی آن منطقه همدیگر را میشناختند و برای معرفی خود، نیازی به ساختن کد و رمز نمیدیدند. ولی سنگتراشها و سازندهها دائماً به نقاط گوناگون سفر میکردند و به پروژههای مختلف مشغول میشدند و همواره با همکاران جدیدی روبهرو بودند. مثلاً در پروژهی معبد سلیمان که در اسرائیل و یهودا اجرا میشد، نیروهای کار لبنانی به خدمت گرفته شدهبودند. به همین دلیل هر سنگتراش هنگام معرفی خود به دیگر سنگتراشها، باید از روشی استفاده میکرد که بیانگر درجه، سطح کار و میزان تخصص او باشد. یک راه تشخیصِ میزان مهارت سنگتراشها این بود که کارفرما سنگی را در اختیار سنگتراش قرار ميداد و در یک بازهی زمانی (ساعتها یا روزها) کار کردن سنگتراش روی سنگ را تحت نظر گرفته و مهارت او را میسنجید. اما این مقدار وقت گذاشتن برای همه ممکن نبود. از طرفی، همه به یک میزان رمز و رازهای مهندسی و هندسه را نیاموخته بودند و بعضی آموزهها نیازمند تجربه و شاگردی کردن و فرا گرفتنِ فوت کوزهگری بود. در نتیجه چیزی شبیه به یوزرنیم-پسوررد ابداع کردند که با ارائهی آن در هرجایی، به ماسونهای دیگر نشان میدادند در چه سطحی از تخصص هستند. کسی پسورد مرحلهی بعد را نمیآموخت، تا زمانی که طی مراسمی در لژ (لژ همان مسجد و کلیسای فراماسونهاست) ارتقاء مرتبه یافته و پسورد به او گفته میشد. این پسورد نوعی «دست دادن»ِ رمزیست. همهی ما هنگام سلام و احوالپرسی به همدیگر دست میدهیم. همین نحوهی دست دادنِ فراماسونها در هر سطحی متفاوت است. میتوانید «freemason secret handshake» را در اینترنت سرچ کنید. در نتیجه طرف مقابل متوجه میشود که شما فراماسون هستید و در چه سطحی قرار دارید. این یکی از تئوریهاست که فارغ از داستان معبد سلیمان، چیستی و چگونگی بهوجود آمدن فراماسونری در آغاز را مطرح میکند.
روایت دیگری وجود دارد که میگوید سلیمان نبی دیزاینهای معبد را از خود خداوند دریافت کرده بود و حیرام این راز را میدانست. آن سه کارگر دونپایه بهخاطر آنکه همه رازهای سنگتراشی و دیزاین معبد را نمیدانند، به حیرام حسادت ورزیده و تلاش میکنند به ضرب زور و تهدید، به آن راز پی ببرند. در واقع کارگرها بر این باور بودند که حیرام یک کلمهی مقدّس را میداند و با دست یافتن به آن کلمه، تمام دانش حیرام به آنها منتقل خواهدشد و به همراه آن، قدرتهای جادویی به دست خواهندآورد. بعضی از روایتها میگویند آن کلمه، اسم خداوند است.
از برآیند این روایات مشخص نیست که آن سه کارگر، خواهان حقوق بیشتر بودهاند یا کلمهی مقدّس یا دیزاین معبد. تنها چیزی که واضح است این است که حیرام رازی داشته و آن سه نفر در پی آن راز بودهاند. آن سه نفر جوبلا، جوبلو و جوبلوم نام داشتند.
حیرام یک روزدر حال خروج از معبد با آن سه نفر مواجه میشود. نفر اول راز را از حیرام میپرسد. حیرام میگوید.................
برای خواندن ادامه مطلب به سایت پادکست دایجست مراجعه فرمایید.اینجا
مطلبی دیگر از این انتشارات
بررسی سیستمهای اقتصادی
مطلبی دیگر از این انتشارات
بیماریهایی که تاریخ را تغییر دادند
مطلبی دیگر از این انتشارات
پولشویی