پادکستر، بلاگر دایجست
ماهیت و روند تکاملی زندگیِ دگرباشان
مقدمه ای بر مفهومی به اسم دگر باشی
اصطلاح «LGBT»، برگرفته از حروف اول چهار کلمهی زیر است:
لزبین «Lesbian»، به معنای زنی که روابط جنسی او به زنان معطوف میشود؛
گی «Gay»، مردی که روابط جنسی او به مردان معطوف میشود؛
بایسکشوال «Bisexual»، که کشش جنسی به هر دو جنس مرد و زن دارد؛
ترنسجندر «Transgender»، به فردی گفته می شود که تمایلات جنسی متفاوت با آنچه با آن متولد شده دارد.
موضوع امروز پادکست، بررسی وضعیت این پدیده در ابعاد مختلفِ مدنی و اجتماعی،علمی، کیفری و مذهبیست.
نکتهای که در ابتدای تحقیقاتم راجع به این موضوع، توجه مرا به خود جلب کرد این بود که LGBT، گونههای مختلفی دارد؛ کاملترین نوعی که با آن مواجه شدم، «LGBTQQIAA» بود که هرکدام از حروف اضافه شده، به مفاهیم دیگری اشاره دارد. اما قبل از هر چیز و برای درک بهتر مطلب پیش رو و اصطلاحات آن، بهتر است با چهار مفهوم کلی آشنا شویم :
۱– جنسیت بیولوژیکی؛ که فرد با آن متولد میشود.
۲– هویت جنسی؛ که ارتباطی با جنسیت بیولوژیکی و آلت تناسلی ندارد و به احساسی گفته میشود که فرد، از جنسیت خود دارد.
۳– تمایلات جنسی؛ اینکه فرد به چه جنسی کشش دارد، مثلا اگر مرد به دنیا آمده آیا به مردان علاقه جنسی دارد؟ آیا خود را هم مرد میداند یا زن؟
۴– ابرازات جنسی؛ که به ظاهر و نوع رفتار فرد اطلاق میشود.
آشنایی با این چهار مفهوم، باعث آگاهی بیشتر از تفاوت بین چهار کلمهی تشکیل دهندهی LGBT میشود؛ به عنوان مثال، سه حرف اول (Lesbian– Gay–Bisexual)، معرف سه نوع تمایل جنسی میباشند؛ اما ترنسجندر یا تراجنسیتی، نوعی هویت جنسیست و نه تمایل جنسی. تراجنسیتی به حالتی گفته میشود که فرد، فارغ از تمایلات جنسی، با بدنی که با آن متولد شده احساس غریبگی میکند؛ مثلا شخصی با بدن و آلت تناسلی مردانه متولد شده، ولی احساس میکند با بدن و جنسیت اشتباه به دنیا آمده و میباید زن میبود، و یا بالعکس. البته مبحث تراجنسیتی، خود به شاخههای مختلفی تقسیم میشود.
در اصطلاح LGBTQQIAA نیز، حروف اضافه شده به LGBT، معرف کلمات زیر میباشند:
حرف Qی بعد از LGBT، معرف کلمهی «Queer» است که به صورت کلی به اقلیتهای جنسی اطلاق میشود؛
Qی دوم از کلمهی «Questioning» گرفته شده که به معنای کسیست که دربارهی هویت جنسی خود تردید دارد و به نوعی، هویت جنسی خود را نمیداند؛
I، حرف اول کلمهی «Intersex» میباشد که هم، جنسیتی بیولوژیکی و هم، نوعی هویت را شامل میشود؛ اینترسکس به کسی گفته میشود که به عنوان مثال، با ظاهر مردانه متولد شده، ولی آلت تناسلی زنانه دارد و یا همه چیز ظاهر او زنانه است و همگان او را زن میپندارند، ولی اندام جنسی مردانه و یا هر دو آلت تناسلی مردانه و زنانه را دارد؛ اینترسکس، خود بخشی از زیرشاخهی جندرکوییر و تراجنسیت است.
حرف بعدیِ اصطلاح LGBTQQIAA، اِی (A)، معرف کلمهی اِسکشوال (Asexual) است که نوعی تمایل جنسی مانند لزبین یا گی محسوب شده، و به فردی گفته میشود که به هیچ جنسیتی، مرد یا زن، میل جنسی ندارد.
و اما آخرین حرف، (A)، از کلمهی اِلایز (Allies) گرفته شده و به اشخاصی گفته میشود که خود، متعلق به هیچکدام از دستههای ذکر شده در بالا نیستند، ولی از این جامعه حمایت میکنند.
طبق تحقیقات، جامعهی LGBT، چیزی بین ۳ تا ۵ درصد کل جمعیت آمریکا را شامل میشود؛ البته این عدد در سنین مختلف، متفاوت بوده و به عنوان مثال، در افراد کمتر از ۳۰ سال، ۶درصد و در افراد بالای این سن، ۴درصد میباشد که به نوعی، نشان دهندهی این است که نسل جدید در مقایسه با نسل قدیم، راحتتر این موضوع را بیان کرده و میپذیرند. همچنین در پاسخ به این سوال که "فارغ از همجنسگرا بودن، آیا تجربهی رابطهی جنسی با همجنس خود را داشتهاید"، ۸ الی ۹ درصد افراد جواب مثبت دادهاند، بالای ۱۰ درصد هم پاسخ سوال "آیا تابحال به همجنس خود جذب شدهاید" را مثبت دادهاند که پنج درصد این عده، رسماً خود را همجنسگرا اعلام کردهاند.
با نگاهی به پیشینهی تاریخی همجنسگرایی، متوجه میشویم که از پیدایش جوامع اولیه، انواع گوناگون LGBT در اشکال و در دورانهای مختلف وجود داشته و نمیتوان آن را موضوعی جدید دانست؛ از نقاشیهای حک شده روی سنگها (مثلاً در زیمبابوه)، میتوان به وجود همجنسگرایی، حتی چندین هزار سال پیش از میلاد مسیح، پی برد. همچنین در طی ادوار و در مناطق مختلف، میزان مقبولیت همجنسگرایی، از رد کامل تا رواج کامل بین مردم، متغیر بوده و زمانی نهی و زمانی دیگر، تشویق شده است. مردمشناسان معتقدند بجای واژهی همجنسگرایی باید از مفهوم «همجنسگراییها» استفاده کرد؛ زیرا بر اساس مشاهدات، سه نوع همجنسگرایی در جوامع گوناگون و طی دورانهای مختلف، شناسایی شده است که این سه نوع از این قرارند:
۱– همجنسگرایی ایگالیترین (Egalitarian) یا تساویگرایانه
۲– همجنسگراییِ جندر ستراکچرد (Gender Structured) یا جنسیتگرایانه
۳– همجنسگراییِ اِیج ستراکچرد (Age Structured) یا سنگرایانه.
همجنسگراییِ ایگالیتَرین یا تساویگرایانه، به نوعی از همجنسگرایی اطلاق میشود که دو طرف، در رابطه نقشی مشابه دارند، بدین معنی که مرد و زن یا فاعل و مفعول مطرح نیست و جای طرفین در رابطه عوض میشود. این شکل از همجنسگرایی، امروزه در کشورهای غربی رواج بیشتری داشته و به نوعی، مدرنترین نوعِ آن است.
همجنسگراییِ جنسیتگرایانه یا جِندرستراکچرد، نوعی از همجنسگراییست که در آن یک طرف نقشِ مرد، و دیگری نقش زن را دارد و نقشهای جنسیتی آنها در طول رابطه تغییر نمیکند؛ مصداق این شکل از همجنسگرایی، در روابط مردانی که در حوزهی مدیترانه، خاورمیانه، آسیای مرکزی و جنوبی و همینطور جوامع بومی و سرخپوستی آمریکای شمالی زندگی میکردهاند، دیده شده است.
همجنسگراییِ سنگرایانه که به آن پِدرَستی(Pederasty) نیز گفته میشود، به رابطهی جنسی مردان بالغ با پسرهای نوجوان(معمولاً ۱۱ تا ۱۹ ساله) اطلاق میشود. این شکل از همجنسگرایی، به وفور در فرهنگها و اقوام مختلف، از جمله یونانیان (بخصوص آتنیها)، ژاپنیها، چینیها، ترکها و به روایاتی ایرانیان دیده شده است. البته در برخی فرهنگها، این شکل از رابطه فراتر از رابطهی جنسی بوده و فرد بالغ، پسر نوجوان را تحت مراقبت قرار میداد و حتی این نوع رابطه، به شکل پروسهای آموزشی در نظر گرفته میشد. فردِ بالغ در طول دوران رابطه، آموزههایی به معشوقهی نوجوان خود یاد میداد و او را برای ورود به دنیای بزرگسالی آماده میکرد. مطابق برخی تفاسیر، پس از این که پسر ریش در میآورد، رابطهی جنسی به پایان میرسید و خودِ آن پسر، به زندگی ادامه میداد تا او هم معشوقهی نوجوانی برای خود پیدا کند. رویکردِ جوامع مختلف نسبت به این موضوع در دوران مختلف، متفاوت بوده و گاهی برخوردی نرم و مداراگرانه داشتهاند و گاهی این امر، بهشدت تقبیح شده است.
همجنسگرایی در مناطق مختلف
ا– قارهی آفریقا
هنگامی که اروپاییان شروع به مستعمرهسازی در آفریقا کردند، با اشکالی از همجنسگرایی در آفریقای مرکزی و جنوبی مواجه شدند که بیشتر، از نوع (پدرَستی) یا همجنسگراییِ سنگرایانه بود؛ در منطقهی «لسوزو» در نزدیکی آفریقای جنوبی نیز، روابط همجنسگرایی مشاهده شده بود که مورد قبول جامعه نیز قرار داشت، اما با گسترش مسیحیت، این پذیرش به مرور، کمتر شد.
۲– قارهی آمریکا
در قارهی آمریکا و بخصوص قبایل شمالِ آمریکا، افرادی وجود داشتند که معتقد به برداشه (Berdache) یا (Two Spirit، دو روح در یک بدن) بوده و آن را مقدس میدانستهاند. برداشهها که معمولاً بعدها روحانی میشدند و حتی نسبت به دیگر روحانیها برتری داشتند، در ابتدای زندگی و توسط پیرانِ قبایل شناسایی شده، راه و رسم دو روحه زندگی کردن به آنان آموخته میشد. برداشهها هم با همجنس خود و هم با جنس مخالف رابطهی جنسی داشتند و شاخهی ترنسجِندر نیز، که لباسهای ترکیب شده از لباس مردانه و زنانه میپوشیدند، در میان آنان زیاد یافت میشد. هنگامی که اسپانیاییها برای اولین بار وارد قلمرو این قبایل شدند، با خشونت بسیار، این افراد را در ملأ عام دار زدند و یا سوزاندند. گفته میشود در سال ۱۵۱۳، در دهکدهای در پانامای امروز، فرماندهی اسپانیایی سگهای خود را به جان این دسته از افراد انداخت تا سگها، آنها را در حالی که زنده بودند، تکه تکه کنند.
۳– شرق آسیا
در شرق آسیا، همجنسگرایی از ایام قدیم چنان معمول بوده که مسافرانی که از غرب به این مناطق سفر میکردند، با مشاهدهی رواج زیاد آن، شگفت زده میشدند. قدمت این گونه روابط، که در چین به آن (هلوهای گاز زده) و یا (سنتهای جنوبی) گفته میشد، ۶۰۰ سال قبل از میلاد عنوان شده است. در ژاپن و تحت تاثیر زیاد ادبیات چین، به روابط همجنسگرایی (شودو) یا (نانشوکو) گفته میشد و قدمت آن به ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد میرسید. در تایلند، (کاثویی) یا (لیدی بوی)ها از قرنها پیش، جزئی از جامعهی تایلند به شمار میروند و این کشور، هیچ وقت ممانعتی برای همجنسگرایی ایجاد نکرده است؛ بطوریکه شاهان تایلند از گذشته، هم معشوقههای مرد و هم معشوقههای زن داشتهاند.
۴– قارهی اروپا
آثار هنری، فلسفی و اساطیری یونان باستان، به جامعهای اشاره میکنند که در آن، رابطه میان مردان بالغ و پسران نوجوان (پدرستی)، رواج داشته و اگرچه در مواردی موجب اختلال در نظم جامعه نیز میشده، اما عموماً به دلیل ماهیت آموزشی و حکیمانه، ارزش به شمار میآمده است.
افلاطون در آثار نخست خود، پدَرَستی یا رابطهی سنگرایانه را ستوده بود؛ اما بعدها وجود انگیزه و میل جنسی در چنین رابطههایی را تقبیح، و نجابت و عفت را در رابطهی پدرستی تشویق کرد؛ اصطلاح (عشق افلاطونی) بر اساس همین نظر افلاطون دربارهی رابطه و عشقی که ماهیتِ جنسی ندارد، بوجود آمد.
این نوع رابطه تا قبل از ورود مسیحیت در امپراطوری روم هم رایج بود، اما امپراتور «تئودیسیوس» در سال ۳۹۰ قبل از میلاد، فرمانی صادر و تمام روابط جنسی مفعولانه را ممنوع اعلام کرد؛ اما همچنان روابط جنسی همجنسگرایانه که در آن کسی صرفاً مفعول نبود، ادامه داشت؛ تا اینکه امپراتور «ژوستینیان» که معتقد بود خشم خداوند از این اعمال، باعث ویرانی شهرها خواهد شد، در سال ۵۵۸، هر گونه رابطهی جنسی همجنسگرایانه را ممنوع کرد.
در دوران رنسانس، همجنسگرایی در شهرهای ثروتمندی مانند ونیز و فلورانس، در سطح وسیعی رواج داشت؛ در انگلستان و در قرن هفدهم، رابطهی جنسی میان شاه جیمز اول و دوک باکینگهام، رسوایی زیادی به بار آورد و باعث اعتراض مردم، از جمله بوسیلهی چاپ و پخش اعلامیههای شبانه شد. جملهی معروف
The world is chang'd I know not how, For men kiss men, not women now
که به معنی (دنیا عوض شده، بطوریکه نمیفهمم طوری که مردان، مردان رو میبوسند و نه زنان را) میباشد، از متن یکی از اعلامیههای همان دوره است.
۵– خاورمیانه
در بسیاری از فرهنگهای اسلامی خاورمیانه، مردمشناسان همجنسگرایی را در سطحی گسترده مشاهده کردهاند. در اشعار شعرای بزرگی مثل حافظ، سعدی، عطار نیشابوری و مولانا نیز اشارات فراوانی به همجنسگرایی دیده میشود. مردم شناسان اعتقاد دارند همجنسگرایی در ایران، به میزان زیادی تحمل میشده و برای نمونه، به وجود روسپیخانههایی در دورهی صفویه برای مردان بنام (امرادخانه) اشاره میکنند که حتی مالیات نیز پرداخت میکردهاند. در افغانستان و ازبکستان نیز، اشکالی از همجنسگرایی که در فرهنگ محلی، (بچهبازی) نامیده میشود وجود داشته است.
۶– اقیانوسیه
در قارهی اقیانوسیه نیز، همجنسگرایی به شکل پدرستی وجود داشته و مردان بالغ، پسران نوجوان را برای خود انتخاب میکردند؛ گفته میشد پسر نوجوان این چنین برای بزرگسالی آماده شده و در آن هنگام، میتواند برای خود معشوقهای پیدا کند.
همانطور که با بررسی همجنسگرایی در مناطق مختلف مشاهده شد، روابط همجنسگرایی به هیچ وجه موضوعی جدید و بی سابقه نیست و در گذشته و در سراسر دنیا وجود داشته است. حال به دیدگاه علم دربارهی همجنسگرایی بپردازیم و نظریههای علمیِ مطرح شده در این خصوص را بررسی کنیم.
ادامهی این مطلب را در این صفحه از وبسایت پادکست دایجست بخوانید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بررسی سیستمهای اقتصادی
مطلبی دیگر از این انتشارات
فمینیسم
مطلبی دیگر از این انتشارات
ماریجوانا