پیش‌بینی سئو در سایت‌ها و ابعاد بزرگ

پیش‌بینی سئو یعنی دقیقا چیکار می‌کنیم؟

ما در فرایند پیش بینی سئو قصد داریم تخمین بزنیم که اگر روی سئو سایتمون زمان و هزینه صرف کنیم چه میزان ترافیک می‌تونیم جذب کنیم. لازمه‌ی پیش‌بینی اینه که بتونیم کل عبارات کلیدی مربوط به سایت خودمون و صنعتی که داریم توش فعالیت میکنیم رو استخراج کنیم (که چالش بزرگیه)، بعد تخمین بزنیم اینا چقدر در ماه سرچ میشن (که متاسفانه اینم چالش کوچکی نیست)، بعد از اطلاعات سرچ کنسول استفاده کنی و ببینی الان چند درصد از سرچ ها رو داری دریافت میکنی و حالا اگه کار کنی و رتبه های بهتری بگیری چقدر به ترافیک ارگانیک سایتت اضافه میشه. نمودار زیر یک نمای کلی از فرآیند کار فورکستینگ رو نشون میده.

پیش بینی کنیم که چی بشه؟ به چه دردی میخوره؟ مهمه اصلا؟

اولین فایده‌ی پیش‌بینی سئو برای خود شمای کارشناس سئو هست که وقتی بفهمی توی کدوم دسته‌بندی سایتت سرچ بیشتری وجود داره میتونی حالا استراتژی مناسب برای خودت تدوین کنی و هزینه و زمان و انرژیتو به طور بهینه بین دسته‌بندی‌ها و قسمت های مختلف سایتت تقسیم کنی.

دوم اینکه یه وقتا ممکنه بعد از به دست اومدن نتیجه‌ی پیش‌بینی سئو، متوجه بشی که بر خلاف تصوری که داشتی، میزان سرچ روی یک قسمتی از عبارات کلیدی اصلا انقدری نیست که ارزش داشته باشه روش تمرکز کنی، یا اینکه اصلا میزان سرچ خیلی زیاده ولی همین حالا هم بدون اینکه کار جدیدی بکنی انقدر وضع سایتت خوبه که اصلا نیاز نیست تمرکز بیشتری صرفش کنی و فقط باید اقدامات نگهداری رو انجام بدی.

سوم اینکه همیشه یه سری آدم مثل پروداکت منیجرها و دولوپرها توی شرکتای بزرگ هستن که کار ما کارشناس های سئو وابسته به اونها هست و خیلی وقتا این افراد تا وقتی قانع نشن که ما میتونیم ترافیک زیادی به سایت جذب کنیم کار ما رو به موقع انجام نمیدن و همینطور توی صف های طولانی قرارمون میدن. شما انتهای فرایند فورکست سئو یک نمودار خیلی مختصر و مفید دارید که به هر جنبنده ای روی زمین به راحتی توضیح میده که ما الان چقدر کلیک داریم جذب میکنیم و اگر سئو رو بهبود بدیم چقدر ترافیک بیشتر میتونیم به حالت فعلی اضافه کنیم. زیبا نیست؟

مرحله‌ی اول، استخراج عبارات کلیدی

یکی از چالش های بزرگ در مسیر فورکست سئو، همین مرحله‌ی اوله. شاید به نظر ساده بیاد و با خودتون بگید خب الان قرن‌هاست که هر کسی سئو یاد گرفته از فرداش داره کیورد ریسرچ آموزش میده اما خب باید بگم نکته‌ی کلیدی برای ما اینجا جامع بودنه و این سخته. یعنی توی این مرحله از کار ما اصرار خیلی زیادی داریم که هرآنچه عبارت کلیدی در مورد سایت یا صنعت مورد نظر ما وجود داره رو استخراج کنیم. میخوام بگم اگه این کارو درست انجام بدید انقدر عبارت کلیدی استخراج میکنید که قبلش اصلا تصورشم نمیکردید در مورد اون موضوع این تعداد عبارت کلیدی در دنیا وجود داشته باشه!

اول بگم که ما میخواستیم اول این فورکست رو برای ورتیکال املاک دیوار انجام بدیم. خب، ما چیکار کردیم؟ اول رفتیم سراغ ابزار الکسا که اون زمان هنوز قرار نبود درش رو ببندن. اکانت پریمیوم داشتیم و اون مرحوم هم روی اکانت پریمیوم ابزار کیورد ریسرچ خیلی خوبی داشت اما با توجه به اینکه دیگه نمیشه ازش استفاده کرد من دیگه جزئیاتشو توضیح نمیدم. خب حالا که اون گزینه در دسترس نیست چیکار کنیم؟ اگه الکسا هنوزم در دسترس بود بازم ما از هرآنچه ابزار دیگری که میشناسیم هم استفاده میکردیم تا بتونیم کیوردهای بیشتری جمع‌آوری کنیم. توی این مرحله اصلا خساست به خرج ندید، هر روشی برای به دست آوردن کیوردهای بیشتر سراغ دارید استفاده کنید. من این پایین چند تا روش میگم:

یک اینکه هرچی کیورد ریسرچ نفرات قبل از شما انجام دادن رو اگر وجود داره جمع‌آوری کنید.

دو اینکه بسط بدید آقا، بسط بدید. من از وقتی فرمول Concatenate اکسل رو یاد گرفتم زندگیم خیلی زیبا تر شده. این فرمول یک کلمه رو همینطور به عبارات دیگه میچسبونه و عبارات کلیدی جدید ایجاد میکنه براتون. مثلا فرض کنید خرید خانه در محله های مختلف تهران رو میخواید به لیست عبارات کلیدیتون اضافه کنید. خیلی راحته. اینجوری:

میبینید به همین راحتی با داشتن نام محله ها یا شهرها چه تعداد کلمه کلیدی مهم میتونیم به لیستمون اضافه کنیم؟ همین حالت رو برای خیلی از موارد دیگه مثل رنگ های مختلف از کالاهای یک فروشگاه آنلاین هم میتونیم انجام بدیم. اگه نخواستین این روش رو انجام بدید از ابزار آمبرلام هم میتونید استفاده کنید.

سه اینکه از هر ابزاری که میشناسید کلمه استخراج کنید، kwfinder و keywordtool رو که همه میشناسید، هر ابزار دیگه ای که میشناسید هم میتونید استفاده کنید. این وسط یه تبلیغ ریزی هم برای ابزار میلاد بکنم که اسمش diffrank هست و اون موقع هنوز در دسترس عموم نبود و من یه دسترسی از میلاد شولی گرفتم و تست کردم. باید قبول کنیم در مورد زبان فارسی یکی از بهترین ابزارهای کیورد ریسرچ هست که چون هم از API گوگل ادز استفاده میکنه و هم خودش یک دیتابیس از عبارات فارسی داره، تعداد خیلی خوبی از عبارات کلیدی رو بهمون میده. اون موقع هنوز یکم باگ داشت ولی امیدوارم الان که دارید این مقاله رو میخونید اون اندک باگ ها هم برطرف شده باشه و راحت بتونید ازش استفاده کنید و لذت ببرید.

چهار اینکه اگه سایت بزرگی دارید (که فرضمون توی این مقاله از اول همین بوده) احتمالا توی سرچ کنسول شما هم حجم خیلی زیادی از عبارات کلیدی وجود داره که هیچ ابزار کیورد ریسرچی اونا رو بهتون نمیده. برای ما که همین اتفاق افتاد. از کلی ابزار کیورد ریسرچ مجموعا ایکس هزار تا عبارت کلیدی استخراج کردیم ولی سرچ کنسول خودمون بهمون 2ایکس هزار تا عبارت کلیدی جدید داد :))

حالا اینکه میگم از سرچ کنسول استخراج کنید خودش چندتا فوت کوزه گری داره. یکی اینکه تایم رو روی 3 ماه بزارید تا عبارات کلیدی بیشتری استخراج کنید، دوم اینکه حتما باید از API سرچ کنسول استفاده کنید چون اگه از خود ابزار سرچ کنسول خروجی بگیرید محدودیت داره و خیلی تعداد کمی بهتون میده اما API این محدودیت رو نداره. خب، گفتم API ترسیدی؟ نترس، نیاز نیست کد بزنی جایی. ابزارش موجوده، سرچ کن "Search analytics for sheets" ، یه اکستنشن برات میاره که روی گوگل شیت نصب میشه و بعدش که نصب کردی از بخش Extensions در منوی بالای گوگل شیت بازش میکنی (این ابزارو محمدعلی قهاری بهم معرفی کرده که خوبه همه ممنونش باشیم:) ) این شکلیه:

وقتی میری از API استفاده کنی یه نکته‌ی Advance وجود داره و اونم اینه که شما تفاوت بین آمار و ارقامی که سرچ کنسول در دو حالت Property Based و Page Based (توی اون قسمت Aggregation Type) به شما ارائه میده رو بلد باشی که بعد بتونی از هر کدوم سر جای خودش به درستی استفاده کنی. اگه دوست داشتی یاد بگیری توی این داک میتونی در موردش اطلاعات خوبی پیدا کنی (ما خودمون اینا رو با هزارجور ریسرچ و مباحثه یاد گرفتیما، قدرش رو بدونید:). این نکته توی استفاده از دیتا استودیو هم خیلی مهمه و ممکنه شما رو به کلی به اشتباه بندازه و به بی‌راهه برید، پس سرسری ازش رد نشید. اینجا فقط خیلی خلاصه بهتون میگم که در حالت Property Based اگر در نتایج سرچ گوگل به ازای یک سرچ، دو نتیجه از سایت شما نمایش داده شود، فقط یکی از آنها شمارش میشود اما در حالت Page Based اگر همین اتفاق بیفته، هر دو نتیجه شمارش میشوند (حالا الکی گُندش نکنم، شایدم خودتون میدونستید از اولش). به عنوان نکته ی پایانی باید بگم که طبیعتا اگر روی حالت Page Based خروجی بگیرید کیوردهای بیشتری بهتون میده، همین.

یه نکته ی پایانی تر هم بگم که ما توی مرحله اول فقط دنبال عبارات کلیدی ای هستیم که Non Branded باشن چون عبارات کلیدی Branded خودشون جایگاه خودشون رو پیدا میکنن و نیازی به کمک تیم سئو ندارن خیلی. پس عبارات برندد رو دور بریزید. البته ما برای اینکه عبارات کلیدی بیشتری به دست بیاریم عبارات برندد رو هم جدا کردیم، بعد اسم برند رو ازشون حذف کردیم و اون عبارت باقی مونده که دیگه تبدیل به یک عبارت Non Branded شده بود رو هم به لیست عبارات کلیدیمون اضافه کردیم!

مرحله‌ی دوم، کلاسترینگ یا همون دسته بندیِ خودمون

همه ی این مراحلی که داریم در موردشون صحبت میکنیم زمانی تبدیل به چالش میشن که ابعاد سایت بزرگ باشه و حجم دیتا و کلمات کلیدی سر به فلک گذاشته باشه. برای اینکه یه حسی از ابعادی که داریم در موردش صحبت میکنیم داشته باشید، سایت دیوار چند میلیون صفحه ی ایندکس شده داره و ما توی فرایند فورکست تونستیم 40000 کیورد Non Branded، فقط برای ورتیکال املاک دیوار استخراج کنیم، حالا شما ببین اگه برای کل دیوار بخواید این فورکست رو انجام بدید چه کار عجیب و غریبی میشه، شاید چند میلیون عبارت کلیدی باشه مجموعا.

همه اینا رو گفتم که بگم کلاسترینگ یا دسته بندی عبارات کلیدی هم در ابعاد کوچک کاری نداره خب، اصلا دستی انجام میدیم دونه دونه. اما وقتی 40هزار تا کیورد داری دیگه دستی انجام دادنش غیرممکن میشه، پس باید دست به دامن ابزارها بشیم. لطفا یکم بیاید جلوتر بشینید که میخوام دو تا ابزار کلاسترینگ بهتون معرفی کنم (کردیت این بخشم برای میلاد شولی باشه که ابزارا رو بهم معرفی کرد:)
ابزار اول کیورد گروپرِ سایت مارکت بولد هست، ابزار خوبیه اما ما با فرمت خروجی ای که میداد یکم مشکل داشتیم و ترجیح دادیم از ابزار دوم استفاده کنیم. نمیدونم محدودیت این ابزار چند کیورد هست اما تا 40هزارتا رو که کار کرد.

ابزار دوم کلاسترایزرِ سایت کلاستر آرمی هست که در چند مدلِ تک کلمه ای و دو کلمه ای، دسته بندی عبارات کلیدی شما رو انجام میده. توی این فرایند یک سری عبارات پرت هم جدا میشن و دیتابیس شما تمیزتر میشه. این ابزار دوم محدودیت 50هزار عبارت کلیدی داره و ما میدونیم که برای کلاسترینگ ورتیکال های دیگه ی دیوار که بیشتر از این تعداد عبارت کلیدی دارن دوباره دچار چالش میشیم و باید فکر جدیدی بکنیم اما فعلا توی این مقاله کاری باهاش نداریم. این ابزارهای کلاسترینگ بر اساس تعداد تکرارهایی که هر کلمه داره و تراکمش در مجموعه عبارات کلیدی این دسته بندی رو انجام میدن. آیا روش های بهتری وجود نداره، بله که وجود داره ولی بخوایم بهش بپردازیم خودش میتونه یک مقاله یا وبینار جداگانه باشه.

توی هر دو ابزار شما باید Stop Word ها رو وارد کنید که ابزار تشخیص بده و اکسکلود کنه. اگه نمیدونید استاپ وردز چیه یه سرچ بکنید ولی خلاصه بگم که اینا به نوعی عبارات ربط یا اضافه هستن، مثلا: از، به، با، بر، در و چند صد تا عبارت دیگه. میلاد یه لیست خیلی کامل از این عبارات بهم داد که با اجازش باهاتون اینجا به اشتراک میزارم (به نظرم خیلی ارزشمنده، بیاید همه ممنون باشیم از میلاد:))

مرحله‌ی سوم، تخمین میزان سرچ ماهیانه

چالش اول که چالش کوچک‌تری هست اینه که با چه ابزاری حجم سرچ ماهانه‌ی این همه کیورد رو استخراج کنیم؟ بهترین راهی که ما میشناسیم این بود که یه اکانت گوگل ادز که یک کمپین فعال داشته باشه پیدا کنیم چون با ابزار کیورد پِلَنرِ گوگل ادز میشه در هر نوبت حجم سرچ 10000 کیورد رو دریافت کرد (اگه کمپین فعال داشته باشید این اعداد رو به صورت حدودی بهتون میده که خب به دردتون نمیخوره). اگه همچین اکانتی نداشته باشید بهترین راه حل جایگزین به نظر KWfinder هست که در هر نوبت میتونید حجم سرچ ماهانه‌ی 700 کیورد رو به دست بیارید (که اینجوری هم البته برای همین 40هزار کیورد باز باید 58 بار اقدام کنید و این خودش یه کارِ گِله که وقتتون رو میگیره و اذیتتون میکنه). راه حل بهتر از اینا نیست؟ شاید راه حل بهتر نوشتن یه اسکریپت پایتون هست که از API گوگل ادز استفاده کنه و همین کار رو براتون انجام بده. حالا فعلا که ما هم نداریم همچین اسکریپتی.

چالش دوم که چالش بزرگتری هست میدونید چیه؟ اینه که این آماری که با هزار زحمت به دست آوردیم بازم تخمینی هست و باید در یک عددی ضرب بشه تا به میزان سرچی که در دنیای واقعی داره انجام میشه نزدیک بشه. مشکل اینه که اون ضریب رو کسی نمیدونه، هر کسی هم که در موردش ریسرچ کرده برای خودش یه عددی رو اعلام کرده، یکی گفته در 5 ضرب کنید، یکی گفته در 6 ضرب کنید، ما هم یه عددی به دست آوردیم که نزدیک به 2 است. یعنی همه‌ی اعدادی که برای سرچ ماهیانه‌ی کیوردها از گوگل دریافت کردیم رو در عدد 2 ضرب کردیم تا به عدد واقعی سرچ کاربران برسیم.

شاید بپرسید خب همین ضریب 2 رو چجوری به دست آوردید؟ عرض میکنم خدمتتون.

شما تشریف میبرید توی همون ابزاری که برای استفاده از API سرچ کنسول معرفی کردیم، دوباره یه خروجی میگیرید از میزان ایمپرشن همه‌ی عبارات کلیدی سایتتون که رتبه‌ی کمتر از 10 دارن. این عدد نشان دهنده‌ی میزان واقعی سرچ هر عبارت کلیدی هست. بعد این عدد رو تقسیم بر عددی میکنید که از گوگل ادز به صورت تخمینی به دست آوردید. اینجا متوجه میشید که میزان واقعی سرچ کاربران چند برابر تخمینی هست که گوگل ادز به شما داده. بعد این ضریب رو میتونید برای همه‌ی عبارات کلیدی ای که توی سرچ کنسولتون ندارید هم استفاده کنید دیگه. منتها یک امّای بزرگ اینجا وجود داره…

یه باگ بزرگ وجود داره و اون اینه که این ضریب هنوزم خیلی درست کار نمیکنه. چرا؟ چون وقتی شما میزان سرچ واقعی هر کیورد رو تک به تک بررسی کنی میبینی یه جایی تخمین گوگل ادز ضرب در 2 شده تا به عدد واقعی برسی و یک جای دیگری این تخمین ضرب در 10 شده. اینجا متوجه میشی الگوریتم ترافیک تخمینی گوگل ادز آنقدرها هم ساده و دم دستی نیست اما خب ما چاره‌ی دیگه ای نداریم جز اینکه به ضریب مجموع ترافیکی که مقایسه کردیم قناعت کنیم و بریم جلو. اگر شما ریسرچ دقیق تری روی این مشکل انجام دادید نتیجشو با ما به اشتراک بزارید.

مرحله‌ی چهارم، به دست آوردن نرخ کلیک رنکینگ های مختلف

تا اینجای کار همه کیوردهای مربوط به سایت و صنعت خودمون رو استخراج کردیم، دسته بندیشون کردیم و میزان سرچ هر کدوم رو تخمین زدیم. الان میدونیم کل حجم سرچ واقعی موجود در کل صنعت ما چقدره. حالا باید تخمین بزنیم که ما در بهترین حالت چند درصد از کل سرچ رو میتونیم وارد سایت خودمون بکنیم. برای این کار باید محاسبه کنیم که میانگین نرخ کلیک برای هر پوزیشن در سرچ گوگل، برای صنعت و به خصوص برای سایت خود ما چقدره.

برای بار چندم تشریف میبرید از API گوگل در حالت By Property خروجی میگیرید (اینکه چرا در حالت By Page خروجی بگیرید اینجا به دردتون نمیخوره رو خودتون بهش فکر کنید). وقتی خروجی گرفتید عبارات کلیدی برندد رو دوباره حذف کنید (گفتیم که توی این مقاله کلا توی این مقاله کاری با عبارات برندد نداریم و به دردمون نمیخورن). وقتی اونا رو حذف کردید، عبارات کلیدی‌ای که ایمپرشن کمتر از 10 دارن رو هم حذف کنید چون ممکنه داده‌ی پرت بهتون بدن و محاسبات شما رو دچار خطا کنن (اینا همه ریزه کاریه ها، دقت کنید، چون ممکنه با یک بی دقتی در فرایند، در نهایت به یک عدد اشتباه برسید). بعد عبارات کلیدی که رتبه ای بین 1 تا 1.5 دارن رو فیلتر کنید و میانگین نرخ کلیکشون رو ثبت کنید به عنوان میانگین نرخ کلیک عبارات کلیدی سایت خودتون که رتبه‌ی 1 دارن. بعد عبارات کلیدی‌ای که رتبه‌ای بین 1.6 تا 2.5 دارن رو فیلتر کنید و همین کار رو تا رتبه های 10 یا 20 ادامه بدید. به همین راحتی!

اگر دیتای سرچ کنسول شما خیلی کمه مجبورید از تحقیقات عمومی‌ای که در مورد نرخ کلیک در دنیا انجام شده استفاده کنید. این تحقیقات معمولا اعدادشون اینجوریه که میگن رتبه 1 حدود 30 درصد، رتبه 2 حدود 20 درصد، رتبه 3 حدود 10 درصد نرخ کلیک دارن و همینطور برای رتبه های دیگه هم عدد بهتون میدن اما مشکل اینجاست که این اعداد برای یک سایت و برند بزرگ اصلا نزدیک به واقعیت نیستن. علت اینه که وقتی یک برندی خیلی معروف باشه، نرخ کلیکش در هر یک از این پوزیشن ها به شدت افزایش پیدا میکنه چون ادما اگه دیوار رو توی رتبه ی هشتم هم ببینن احتمالا ترغیب میشن برای کنجکاوی هم که شده یک کلیکی روش بکنن.

مرحله‌ی پنجم، تعریف سناریوها و محاسبه ترافیک

در ابتدای مرحله‌ی پنجم هستیم و دیگه همه‌ی اطلاعاتی که نیاز داشتیم رو جمع‌آوری کردیم. میایم چهار تا سناریو تعریف میکنیم:

1- در همه‌ی عبارات کلیدی رتبه‌ای بین 1 تا 3 داشته باشیم (خوش‌بینانه ترین سناریو و حالت ایده‌آل)

2- در همه‌ی عبارات کلیدی رتبه‌ای بین 3 تا 5 داشته باشیم

3- در همه‌ی عبارات کلیدی رتبه‌ای بین 5 تا 10 داشته باشیم

4- در همه‌ی عبارات کلیدی رتبه‌ای بین 10 تا 20 داشته باشیم

برای سناریو شماره 1، میانگین نرخ کلیک های رنکینگ یک و دو و سه گوگل رو که قبلا محاسبه کردیم میانگین میگیریم و حاصل رو در مجموع حجم سرچ کل عبارات کلیدی (که اینم قبلا محاسبه کردیم) ضرب میکنیم. عددی که به دست میاد به ما میگه که در بهترین حالت، سایت ما چقدر ترافیک ارگانیک از طریق سرچ گوگل میتونه جذب کنه. آدم اشک توی چشمش حلقه میزنه :)) . همین کار رو برای سناریوهای دیگه هم تکرار کنید.

یادتونه توی مراحل قبلی با استفاده از ابزارهای کلاسترینگ، عبارات کلیدیمون رو دسته‌بندی کردیم؟ اینجا میتونید این آمار و ارقامی که به دست آوردید رو به تفکیک هر دسته بندی از عبارات کلیدی هم استخراج کنید و متوجه بشید ( و مدیراتون رو هم متوجه کنید) که کدوم دسته سرچ بیشتری دارن و استراتژی سئوی خودتون (و شاید حتی استراتژی تیم مارکتینگ) رو بر این اساس تدوین کنید.

مرحله ششم، محاسبه پتانسیل رشد کلی و تفکیکی

یه کار قشنگی که میتونید در ادامه انجام بدید اینه که کل حجم ترافیکی که در هر سناریو تخمین زدید رو منهای میزان ترفیکی که در حال حاضر دارید بکنید. من اسم عددی که به دست میاد رو گذاشتم پتانسیل رشد. کار قشنگ تری که میتونید بکنید اینه که این کارو به تفکیک دسته بندی های مختلف عبارات کلیدی هم تکرار کنید. نتیجه این میشه که ممکنه یک دسته بندی باشه که سرچ بالایی داره اما خب همین الانشم شما قسمت عمده‌ی حجم سرچش رو دارید به سایت خودتون جذب میکنید و نیاز به کار بیشتر نداره، اما در عوض یک دسته بندی دیگه ای هست که سرچ کمتری داره اما دست نخورده باقی مونده و منتظره که تیم سئوی شما بره سراغش و روش کار کنه و حجم زیادی از ترافیک جدید رو به سایتتون سرازیر کنه!

شیت اصلی اکسل شما احتمالا نهایتا میتونه این شکلی باشه مثلا. (اعداد واقعی نیست)

مرحله آخر، ویژوالیزیشن (شما تو فارسی چی میگید بهش؟ :))
این مرحله رو جزئی آموزش نمیدم چون از بحث خارجه. دیگه ماشالا همتون بلدید که یه گوگل شیت رو وصل کنید به دیتا استودیو و با چندتا نمودار خلاصه و مفید همه رو خوشحال کنید. فقط یه نمونه ازش براتون می‌ذارم که فقط شاید یکم ایده بگیرید (اعداد واقعی نیستند).

پی‌نوشت:
یک چالشی در تمام مراحلی که صحبت کردیم وجود داره که بهش اشاره نکردم و هر چی هم اسکیل بزرگ تر میشه بیشتر به چشم میاد و اذیتتون میکنه. مشکل اینه که وقتی تعداد عبارات کلیدی زیاد میشه از یه جایی به بعد گوگل شیت که دیگه یاریتون نمیکنه، اکسل هم دیگه بستگی داره که سیستم شما چقدر کانفیگ خوبی داشته باشه. عملا حتی روی یک لپتاپِ خوب هم دیگه نمیشه کار رو جلو برد و به یک سرور نیاز پیدا میکنید که با اون کارتون رو جلو ببرید. میخوام بگم از یک تعدادی به بالا حتی سرور هم دیگه براتون کار نمیکنه! احتمالا بعدش نیاز پیدا کنید که یا خودتون پایتون یاد بگیرید و یا اینکه یک دوستی رو پیدا کنید که پایتون بلد باشه و برای انجام محاسبات در حجم بالا کمکتون کنه.

پیشنهاد برای تحقیقات بعدی

من به عنوان کسی که آستینم رو زدم بالا و رفتم توی دل کار، دو تا پیشنهاد برای نفرات بعدی ای دارم که میخوان خودشون رو گِلی کنن. به نظرم اونجایی که میشه این کِیس اِستادی رو بهبود داد ایناست:
1- ما همچنان توی محاسبه‌ی عددی که باید در ارقام تخمینی گوگل ادز ضرب کنیم تا به مقادیر دنیای واقعی نزدیک بشه به روش ایده‌آل نرسیدیم. جامعه‌ی سئو از شما ممنون میشه اگر در این مورد ریسرچ کنید.

2- ما همچنان در کلاسترینگ و دسته‌بندی عبارات در زبان فارسی به روش، ابزار و یا الگوریتم ایده‌آلی نرسیدیم. ابزارهای فعلی هم محدودیت در تعداد عبارات کلیدی دارن و هم با توجه به اینکه برای زبان انگلیسی طراحی شدن کاربری ایده‌آلی در زبان فارسی ندارن. اگر از این حوزه سر در میارید میتونید به پیشرفت علم سئو در زبان فارسی کمک کنید.