چـرا پـلـنـگ صـورتـی سـیـگـار مـی‌کـشـیـد؟

سلام،
چند هفته پیش یادداشتی درباره استودیو UPA و تحولی که در سبک انیمیشن‌های دنیا به وجود آورد نوشتم و آن‌جا به عنوان یکی از کارتون‌هایی که به شدت تحت تاثیر سبک UPA بود به «پلنگ صورتی» اشاره کردم. همان روز برای خاطره بازی هم که شده چند قسمت از آن را دوباره دیدم و تعجب کردم از این که این کارتون هنوز هم فوق العاده است. کنجکاو شدم که کمی بیشتر در موردش مطالعه کنم و بعد تازه متوجه شدم خلق این پلنگ دوست داشتنی عجب ماجرای جالبی دارد. این شد که مطلبی در موردش نوشتم که امیدوارم از خواندش لذت ببرید.


مثل همیشه با یک صفحه صورتی و صدای کشدار ساکسیفون شروع می‌شود و بعد پلنگ صورتی ظاهر می‌شود. یک پلنگ لاغر که با عشوه نشسته است و سیگار می‌کشد. همین جاست که همان سؤال کودکی دوباره برایم پیش می‌آید. چرا یک شخصیت کارتونی برنامه‌های کودک باید سیگار بکشد؟ ماجرای پشت این پلنگ چیست؟

یک الماس صورتی

همه چیز از فیلم «پلنگ صورتی»(1963) شروع می‌شود که یک فیلم لایواکشن[غیر انیمیشنی] در ژانر کمدی-کارآگاهی بود. فیلم ماجرای یک کارآگاه دست و پا چلفتی به نام بازرس ژاک کلوزو را روایت می‌کند که به دنبال دستگیری یکی از سابقه‌دارترین دزدهای جواهرات جهان به نام «فانتوم» است.

در این فیلم نه شخصیتی با نام پلنگ صورتی وجود دارد و نه حتی پلنگی در کار است! بلکه عنوان فیلم به نام یک قطعه الماس گران قیمت در داستان فیلم اشاره دارد. در واقع این الماس بخاطر نقصی که در آن وجود دارد و شبیه به پلنگ است به پلنگ صورتی مشهور شده و تمام اتفاقات فیلم حول محور سرقت این الماس می‌چرخد.

بازرس کلوزو و فانتوم در یک قاب. صحنه‌ای از فیلم پلنگ صورتی (1963)
بازرس کلوزو و فانتوم در یک قاب. صحنه‌ای از فیلم پلنگ صورتی (1963)


«بلیک ادوارد»(BLAKE EDWARDS) کارگردان و نویسنده فیلم وقتی در حال تکمیل داستان بود، این ایده به ذهنش رسید که یک شخصیت استعاری از این الماس ایجاد کند و از آن در تبلیغات فیلم استفاده کند. او یک دوست را برای این کار می‌شناخت. دوستی به نام «دیوید دیپاتی»(David DePATIE). ادوارد تلفن رو برداشت و به دیپاتی سفارش یک پلنگ کارتونی را داد.

«دیوید دیپاتی» سال‌ها برای بخش انیمیشن برادران وارنر کار کرده بود و یکی از کهنه‌کارترین تهیّه کنندگان صنعت انیمشن آن زمان به شمار می‌رفت. ولی چند ماه قبل از این که بلیک با او تماس بگیرد، وارنر، بخش انیمیشنش را تعطیل کرد و تمام عوامل و هنرمندان آن بیکار شده بودند. با این حال او به همراه دوست و همکارش «فریز فرلِنگ»(Friz Freleng) که او هم از کارگردانان انیمشن در وارنر بود تصمیم گرفتند همان ساختمان انیمیشن وارنر را اجاره کنند و استودیوی خودشان را تاسیس کنند. استودیویی به نام «دیپاتی-فرلنگ»(DePatie-Freleng Enterprises) که تعدادی از کارمندان بخش انیمیشن وارنر را از بیکاری نجات داد. به خاطر وضعیت وخیم بازار انیمیشن در آن دوران استودیو تازه تاسیس آن‌ها مجبور بود برای بقا انبوهی از کارهای تبلیغاتی را انجام دهد و شاید دریافت سفارش از یک کارگردان مطرح هالیوود، یک موهبت بزرگ بود. دیوید دیپاتی خودش می‌گوید:

بعد از آن تلفن، من و فریز به استودیو برگشتیم و تعدادی از بهترین طرّاحانمان را برای این کار جمع کردیم. حدود یک هفته بعد بود که ما بیش از صد طرح اولیه از [شخصیت] پلنگ داشتیم. ما همه این‌ها را بعد از ظهر یک روز تعطیل، به خانه بلیک بردیم و آنها را کف اتاق نشیمن او چیدیم. او بین برگه‌ها قدم می‌زد و با دقت نگاه می‌کرد که [ناگهان] به یکی از طرح‌ها اشاره کرد و گفت: "همینه، این همون چیزیه که میخواستم."
حالت‌های نهایی شخصیت پلنگ صورتی که توسط هاولی پرَت طراحی شده است
حالت‌های نهایی شخصیت پلنگ صورتی که توسط هاولی پرَت طراحی شده است


احتمالاً بیش از هر کس دیگری حتی بیشتر از فرلنگ و دِپاتی، باید «هاولی پرَت»(Hawley Pratt) را به عنوان خالق شخصیت پلنگ صورتی بدانیم، زیرا طرحی که ادوارد بلیک انتخاب کرد را او کشیده بود. سادگی و دوست‌داشتنی بودن این طرح هم اتفاقی نبود. زیرا «پرَت» اصلا طراح گمنام و تازه‌کاری نبود. هاولی پرَت روزی یکی از طراحان زبردست دیزنی بود که البته به خاطر اعتصابات کارگری، از دیزنی اخراج شده بود. او بعداً به وارنر آمده بود و یکی از آخرین انیمیشن‌های وارنر قبل از تعطیلی‌اش را که یک پارودی[تقلید طنزگونه] از سیندرلا بود، کارگردانی کرده بود. هاولی پرَت هم بعد از تعطیلی بخش انیمشن وارنر به دیپاتی-فرلنگ پیوسته بود. او بعدها نقش بیشتری در استودیو پیدا کرد و به کارگردان اصلی انیمیشن پلنگ صورتی تبدیل شد.

شخصیت پلنگ صورتی آن روز متولد شد. با این وجود تنها کاری که قرار شد بلیک با این شخصیت بکند این بود که با آن چند پوستر تبلیغاتی بسازد و سربرگ و کارت تبلیغاتی فیلم را با آن تزئین کند. همین!

صورتی محبوب

ببین دیوید! کار ساخت فیلم تمام شده، [امّا] من برای شخصیت شما فکری دارم. من از شما می‌خوام یک تیتراژ شروع بسازید. یک تیتراژ انیمیشنی با حضور پلنگ.

حدود سه ماه بعد از اتمام طراحی‌های تبلیغاتی بود که تلفن دفتر دیپاتی زنگ خورد و دوباره بلیک ادوارد پشت خط تلفن جملات بالا را به دیپاتی گفت.

استدیو کار روی تیتراژ را شروع کرد و بعد از چند هفته تلاش، نتیجه یک انیمیشن حدوداً چهار دقیقه‌ای بود که با کیفیت خیلی خوبی ساخته شده بود. تیتراژ، این‌طور شروع می‌شد که دوربین به داخل الماس زوم می‌کرد و بعد در یک زمینه صورتی رنگ، پلنگ را می‌دیدیم که نشسته و سیگاری بر لب دارد. پلنگ حرف نمی‌زد ولی مدام با شوخی ها و تعاملی که با حروف داشت مخاطب را به وجد می‌آورد. این تیتراژ اولین حضور پلنگ صورتی به عنوان یک شخصیت کارتونی بود.(ویدیوی پایین نسخه کامل همین تیتراژ معروف است:)

https://www.aparat.com/v/J9hCQ

وقتی فیلم اکران شد. تیتراژ آن، سر و صدای زیادی به پا کرد. حتی خود فرلنگ و دیپاتی هم فکر نمی‌کردند یک شخصیت تیتراژ تا این حد مورد استقبال مردم قرار بگیرد. این تیتراژ تقریباً به اندازه خودِ فیلم[و شاید هم بیشتر!] محبوب شد. به شکلی که برخی از تماشاگران بعد از تماشای فیلم در سالن می‌ماندند تا دوباره تیتراژ را تماشا کنند!

دیوید دیپاتی خودش می گوید:

مردم در راهروهای سینما بالا و پایین می‌پریدند، کف می‌زدند و جیغ و داد می‌کشیدند! من هرگز چنین واکنشی ندیده بودم. بعد از آن، من به فکر فرو رفتم. می‌دانید، به این فکر کردم که شاید این شخصیت بتواند بعد از این تیتراژ هم زنده بماند. این شخصیت ممکن است جایی در [دنیای] انیمیشن داشته باشد.

بعد از موفقیت تیتراژ پلنگ صورتی(1963) و تاثیر مثبت آن در فروش فیلم، تقریبا در همه فیلم‌های پلنگ صورتی بعدی هم از تیتراژ انیمیشنی با حضور شخصیت پلنگ صورتی استفاده شد.

(ما تمام این تیتراژها را در لیستی جمع آوری کردیم که می‌توانید اینجا آن‌ها را مشاهده کنید)

محبوبیت این پلنگ در نهایت شرکتِ «United Artists» [از بزرگترین شرکت‌های نشر فیلم آن زمان] را ترغیب کرد تا چند انیمیشن کوتاه، بر اساس این شخصیت به دیپاتی-فرلنگ سفارش بدهد.

صورتی سوپراستار می‌شود

اولین قسمت از انیمشن مستقل پلنگ صورتی یک سال بعد، با نام (The Pink Phink»(1964» ساخته شد. در این اثر سعی شده بود تمام عناصر موفق تیتراژ حفظ شود. آن‌ها از همان موسیقی معروف فیلم، ساخته‌ی «هِنری مانچینی»[آهگساز مشهور ایتالیایی] استفاده کردند و مثل تیتراژ، این‌جا هم پلنگ صورتی دیالوگی نداشت و کل فیلم صامت بود. انیمیشن «The Pink Phink» که هفت دقیقه بیشتر نبود، فروش موفّقی را در سینما تجربه کرد و کمی بعد هم توانست جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه را دریافت کند:

https://www.aparat.com/v/2iquT


بعد از آن استودیو دیپاتی-فرلنگ قسمت‌های بیشتری از پلنگ صورتی را تولید کرد. آن‌ها نرخ تولید را بالا بردند و حدود هشت تا دوازده قسمت در سال تولید کردند. حتی در سال 1968 آن‌ها 17 قسمت پلنگ صورتی تولید کردند که بیشتر این قسمت‌ها را خودِ هاولی پرَت کارگردانی می‌کرد. پلنگ صورتی جزو آخرین سریال‌هایی بود که در سینما اکران می‌شد و با رشد تلوزیون در سال 1969 این انیمیشن بالاخره وارد تلوزیون شد که این اتفاق محبوبیتش را حتی از قبل هم بیشتر کرد.

«منو یادتون میاد؟ اول، تیتراژ یک فیلم بودم... اما حالا ستاره سینما هستم» _ یکی از پوستر های تبلیغاتی شرکت یونایتد آرتیست برای انیمیشن  پلنگ صورتی
«منو یادتون میاد؟ اول، تیتراژ یک فیلم بودم... اما حالا ستاره سینما هستم» _ یکی از پوستر های تبلیغاتی شرکت یونایتد آرتیست برای انیمیشن پلنگ صورتی


یکی از دلایل محبوبیت این انیمیشن خودِ شخصیت پلنگ است که شوخ‌طبعی خاصی دارد. او بیشتر اوقات خونسرد است و با کسی بحث نمی‌کند. او در عین بی‌خیالی‌اش عادت‌های خاصی دارد که موقعیت‌های جذابی را می‌سازند. البته پلنگ صورتی از نظر لحن و محتوا کمی بزرگسالانه است و این شاید به خاطر منبع الهامش باشد. در واقع فیلم پلنگ صورتی(1963) یک کمدی بزرگسال محسوب می‌شد و بر همین اساس هم در تیتراژ ابتدایی فیلم، پلنگ یک شخصیت بزرگسال دارد. با این حال فرلنگ شخصیت پلنگ را در سریال کمی تغییر داد تا هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان جذاب باشد. جالب است بدانید در سال 1984 یک سریال از پلنگ صورتی به نام «پلنگ صورتی و پسران»(Pink Panther and Sons) به صورت اختصاصی برای مخاطب کودک ساخته شد که موفقیت چندانی به‌دست نیاورد!

https://www.aparat.com/v/VZ0zu

پلنگی برای تمام فصول

ماجرای تولید انیمیشن پلنگ صورتی شاید بی‌شباهت به دوختن یک لباس بر اساس یک دکمه نباشد! پلنگ صورتی نشان داد که چطور یک شخصیت انیمیشنی اگر خوب طراحی و پرداخت شود می‌تواند از یک تیتراژ چهار دقیقه‌ای به یک برند جهانی تبدیل شود به طوری که شهرت این برند بین نسل‌های جدید نشان می‌دهد که محبوبیتش حتی فراتر از نسل‌هاست.

پلنگ صورتی همچنین توانست استودیوی تازه تاسیس دیپاتی-فرلنگ را به یکی از موفق‌ترین استودیوهای زمان خودش تبدیل کند. البته این استودیو کارهای موفق دیگری مانند مورچه‌خوار و بازرس(که آن ها هم اقتباسی از بازرس کلوزوی فیلم پلنگ صورتی بود) را ساخته است که خب به اندازه پلنگ صورتی مشهور نشد.

در پایان پیشنهاد می‌کنم یکی دیگر از قسمت‌های فوق العاده جذاب پلنگ صورتی به نام The Pink Blueprint را ببینید.(البته به احتمال زیاد قبلاً هم آن را دیده‌اید). انیمیشن زیبایی که یکی از نامزدهای اسکار 1966 بود.

https://www.aparat.com/v/h47Ef

برای مطالعه بیشتر:

cartoonresearch.com
«Think Pink Book» by Lisa Clark


مجله دوبعدی رسانه‌ای درباره پویانمایی[انیمیشن]، پی‌نما[کمیک] و چیز‌های پیرامونش است. اگر این نوشته برایتان مفید بوده انتشارات ما را دنبال کنید. هر شنبه شب، یک یادداشت جدید با شما به اشتراک خواهیم گذاشت. اگر دوست دارید بیشتر با قصه ما آشنا شوید این مطلب برای شماست.