قـلـیـه‌مـاهـی بـا طـعـم پـیـتـزا


اولین پوستر رسمی «پسر دلفینی 2» در چهل و سومین دوره جشنواره فجر
اولین پوستر رسمی «پسر دلفینی 2» در چهل و سومین دوره جشنواره فجر


اولین بار که پوستر بالا را دیدم، فکر کردم احتمالا تیم تولید، فرصت کافی برای طراحی پوستر و رساندنش به جشنواره فجر را نداشته است و مجبور شده به سرعت، همه کاراکترای اصلی و فرعی را با در یک ترکیب ناموزون داخل یک کادر کنار هم قرار دهد تا در کمترین زمان ممکن به یک پوستر برسد. اما بعدتر که توانستم خود اثر را در جشنواره ببینم نظرم کاملا عوض شد. پوستر فیلم، کاملا متناسب با فیلم طراحی شده. در واقع روایت فیلم هم حال و روزی شبیه به پوسترش دارد. این بار با ما همراه شوید تا برنده سیمرغ بلورین بهترین انیمیشن جشنواره فجر امسال را بررسی کنیم.
در این یادداشت، سعی شده داستان هیچکدام از دو نسخه لو نرود. پس اگر قصد تماشای اثر در سینما را دارید نگران لو رفتن وقایع نباشید.

دو گام به پیش، یک گام به پس...

خبر خوب این است که دومین نسخه از انیمیشن سینمایی پسر دلفینی جلوتر از نسخه اول آن است. اما خبر بد این که این برتری چندان هم چشم‌گیر نیست. در واقع، این تفاوت اندک، بیش از آنکه نتیجه بهبودهای نسخه دوم باشد به خاطر پایان‌بندی ناامیدکننده نسخه اول است. پسر دلفینی دوم، در بخش‌های فنی بهبودهای قابل قبولی داشته، اما همچنان از لحاظ روایت سینمایی، کارگردانی و دیزاین به پختگی نرسیده است. ابتدا از متحرک‌سازی فیلم شروع می‌کنیم و سپس به دیزاین، کارگردانی و روایت فیلم می‌پردازیم.




موزون، اما پر فراز و نشیب...

متحرک‌سازی، به عنوان پرهزینه‌ترین و بزرگ‌ترین بخش تولید یک انیمیشن، همواره برای سازندگان ایرانی چالش‌برانگیز بوده است. پسر دلفینی دو، مثل نسخه اولش متحرک‌سازی قابل قبول اما پر فراز و فرودی دارد. بازی‌ شخصیت‌ها خلاقیت خاصی ندارند اما در برخی سکانس‌ها مثل سکانس موزیکال معرفی شخصیت شرور، چشم‌نواز و باکیفیت بالا کار شده اند. از طرفی برخی نماها سبک‌تر و کم‌هزینه‌تر انیمیت شده‌ که گاهی توی ذوق مخاطب می‌زند. اجرای برخی نماها به صورت لَب‌خوان[لیپ‌سینک] جلوه خاصی به برخی لحظات فیلم داده است. نکته‌ی قابل تامل، آسیب این فراز و نشیب کیفی به تجربه مخاطب است. به عبارت دیگر مخاطب با یک انیمیت یکدست اما متوسط ارتباط بهتری برقرار می‌کند تا یک انیمیت گاهی پرجزئیات، و گاهی خلوت. در مجموع پسر دلفینی دو، در این بخش پایین تر از شنگول و منگول، و بالاتر از بچه زرنگ، اما همچنان با فاصله معناداری از رقبای خارجی‌‌اش قرار می‌گیرد.


https://www.aparat.com/v/zkrcq29


قلیه‌ماهی، اما با اسانس پیتزا...

پسر دلفینی دو در بخش دیزاین، خوش رنگ و لعاب است. نور و رنگ‌ صحنه‌ها در بیشتر لحظات فیلم جذاب طراحی شده است. طراحی کاراکترها به لطف استفاده از نیروی انسانی متخصص نسبت به دیگر کارهای ایرانی یک‌دست‌تر است. محیط‌ها کم اشکال‌تر از نسخه اول ساخته شده، اما همچنان خلوتی بعضی صحنه‌ها توی ذوق می‌زند. از حیث ایرانی بودنِ طراحی‌ها اما، پسر دلفینی، علی‌رغم تلاش صورت گرفته، در هیچ کدام از دو نسخه توفیق چندانی نداشته است. طراحی جزیره مخفی، بیشتر شبیه جزایر هاوایی است تا جزایر جنوب ایران. کاراکترهای بندری، می‌توانند آفریقایی تبار هم باشند. دخترانِ رزمی‌کارِ بندری‌، ناخدای راهزن، پیرزنِ بزن-بهادُر، نسبتی با فرهنگ و زیست‌بوم ایرانی ندارند و به اصطلاح ناکجاآبادی‌اند. زنان جنوب، لباسِ محلی، قلیه ماهی، و رقص‌ بندری به تنهایی برای هویت‌بخشی به این اثر کفایت نکرده است.

کاراکترهای اصلی با وجود اینکه با کیفیت طراحی شده‌اند، اما از لحاظ زبان طراحی شباهت زیادی به آثار مطرح جهان‌ دارند.
کاراکترهای اصلی با وجود اینکه با کیفیت طراحی شده‌اند، اما از لحاظ زبان طراحی شباهت زیادی به آثار مطرح جهان‌ دارند.


در این بین، سازنده با دوبله با لهجه جنوبی[هر چند تصنعی] برخی شخصیت‌ها، سعی در فضاسازی داشته، اما موسیقی نه‌چندان هماهنگ، علی‌الخصوص با صدای یک خواننده پاپ مثل شِروین حاجی‌پور که نماد طبقه متوسط و شهرنشین ایرانی است، تا حد زیادی این فضا را درهم و برهم کرده است. انگار سازنده باور نداشته که ظرفیت موسیقی ایرانی بیش از زمینه‌سازی برای رقص بندری است و برای برانگیختن احساسات مخاطب باید به سراغ موسیقی‌ پاپ رفت. البته که از نظر نگارنده، تقلید خوب، بهتر از خلاقیت بد است و حداقل از این حیث، این اثر، از فیلمی مثل بچه زرنگ جلوتر است، اما توفیق کمتری از لوپِتو در ساختن هویت ایرانی دارد.

تصور سازندگان این بوده که با «سهامیِ کردن» عناصر فیلم، و اختصاص حداقل یک بخش به هر قشر و طبقه‌ای، هر کسی مخاطب فیلمشان می‌شود.

ایرانی‌بودن در زبان طراحی پسر دلفینی رسوخ نکرده است. صد البته که صحبت از طراحی بومی، آسان‌تر از محقق کردن آن است. اما اینجا به نظر می‌رسد سازندگان چندان هم به دنبال تاکید بر روی هویت‌بخشی به فیلم نبوده‌اند و بیشتر از آثار موفق بین‌المللی وامداری کرده‌اند. رویکردی که با سیاست اکران و توزیع فیلم هم سازگار است.

شخصیت «بی‌بی زار» بیشتر در قامت یک جادوگر کلیشه‌ای می‌گنجد تا یک پیرزن اهل جنوب
شخصیت «بی‌بی زار» بیشتر در قامت یک جادوگر کلیشه‌ای می‌گنجد تا یک پیرزن اهل جنوب


حضور عناصر ایرانی در فیلم تزئینی است. به این معنا که تأثیری در روایت داستان ندارد و با یک رندر مجدد، قابل حذف است و بدون آن‌ها اتفاق مهمی نمی‌افتد.

در طرف دیگر ماجرا، پیشرفت‌های فنی در حوزه انیمشین سه‌بعدی، در رِندِر، بافت، نورپردازی، شبیه‌سازی، مَتریال‌ها و ... در گوشه کنار فیلم نسبت به نسخه اول به چشم می‌آید. هر چند در برخی صحنه همچنان اشکالات فنی، کم و بیش به چشم می‌آیند.

طراحی بیشتر صحنه‌ها قابل قبول است، اما مشکلات فنی در برخی نماها دیده می‌شوند.
طراحی بیشتر صحنه‌ها قابل قبول است، اما مشکلات فنی در برخی نماها دیده می‌شوند.


پسر ، در رؤیای جهانی شدن...

در بخش روایت، فیلم کمی ناامیدکننده شروع می‌شود. دکوپاژ یک سوم اول ایراد دارد. نماهای اضافی، قطعات موزیکالِ ناگهانی و کات‌های غلط از شروع نسخه اول بیشتر است. با وجود اینکه پسر دلفینی، سَندروم کات‌های کوتاه و بی‌معنای سه اثر اول هادی محمدیان[شاهزاده روم، فیلشاه و بچه زرنگ] را ندارد، اما از لوپِتو، آخرین داستان، شنگول و منگول و رهایی از بهشت پرنقص‌تر است. گره اصلی، تقریبا تا میانه فیلم ناپیداست. مخاطب، کشمکش و تعلیق خاصی حس نمی‌کند و انگیزه‌های اصلی یعنی پسر دلفینی ناملموس است. برخورد شخصیت اصلی با یکی از اعضای درجه یک خانواده‌اش به طرز غیر قابل باوری ضعیف به نمایش درآمده است.

شخصیت‌های اضافه که به پیشبرد داستان کمک کنند، صرفا تنوع ایجاد کرده‌اند.
شخصیت‌های اضافه که به پیشبرد داستان کمک کنند، صرفا تنوع ایجاد کرده‌اند.


قصه، تازه از چرخش میانه فیلم و رو شدن دست یکی از شخصیت‌های خاکستری، آغاز می‌شود. اینجاست که نسخه دوم دقیقا ایرادات نسخه اول را مو به مو تکرار می‌کند. ایراد اول را می‌شود چندپارگی روایت نامید. اینجاست که فیلم کاملا حال و روزی شبیه پوسترش پیدا می‌کند. انگار فیلم‌نامه تلفیقی از دو سه داستان بی‌ربط بوده که مخاطب، مدام از یکی به دیگری پرتاب می‌شود. سیر منطقی اتفاقات، ایرادات اساسی دارد. انگیزه ضد قهرمان برای شرارت بی حد و مرزش دقیقا برای خودش هم روشن نیست. مشکل دیگری که مشابه نسخه اول تکرار شده، در ریتم فیلم است. بر خلاف نیمه اول که تقریبا بدون تنش و به اصطلاح پایین می‌گذرد، یک سوم پایانی، بیش اندازه بالا و پرهیجان است. چیزی که مخاطب را خسته و کلافه می‌کند. استفاده زیاد از حد از موسیقی متن تند و پر هیجان، هم این کلافگی را بیشتر می‌کند. در این بین قطعه معرفی شخصیت منفی، یک استثناست. هماهنگی با انیمیت خوب، کارگردانی استاندارد و نورپردازی جذاب، این بخش را تبدیل به یکی موفق‌ترین سکانس‌های موزیکال انیمیشن‌های ایرانی کرده است.

ماجد و سکانس معرفی‌اش که از لحاظ کیفی بهترین سکانس پسر دلفینی دو است.
ماجد و سکانس معرفی‌اش که از لحاظ کیفی بهترین سکانس پسر دلفینی دو است.


شخصیت منفی یا ضد قهرمان فیلم دقیقا مثل نسخه اول، کلیشه‌ای و زیاد از حد سیاه است.(البته نسخه اول به جهت همان چند پارگی، دو شخصیت منفی کاملا مجزا داشت.)
اما ضعیف‌ترین قسمت روایت، پایان سفر قهرمان و نتیجه‌گیری فیلم است. جایی که به جای همراهی مخاطب با تحول شخصیت اصلی، کاراکترها با دیالوگ‌های متعدد نتیجه فیلم را فریاد می‌زنند! گویی سازنده هم متوجه شده که نتوانسته با عناصر سینمایی این تحول را به مخاطب نشان بدهد و برای جبران، ناچار است مثل حکایت‌های قدیمی نتیجه را بلند اعلام کند تا مطمئن شود مخاطب آن را فهمیده است. اتفاقی که البته در بچه زرنگ هم به شکل ناخوشایندتری وجود داشت. با تمام این اوصاف اما پایان‌بندی به بدی نسخه اول نیست و وجود شوخی‌های کم و بیش با نمک، تا حدودی پایان فیلم را برای مخاطب دل‌پذیرتر کرده است. در مجموع، فیلم در این بخش پایین‌تر از آثاری همچون لوپتو، آخرین داستان، رهایی از بهشت یا حتی آثار کم‌هزینه‌تری مثل گانورا و شاهزاده روم و بالاتر از آثاری مثل فیلشاه، نسخه اول پسر دلفینی، ببعی قهرمان یا بچه‌زرنگ قرار می‌گیرد.




جهانی‌شدن، بعد از ایرانی بودن...

دلفینی 2 بهترین انیمیشن سینمایی ایران نیست، اما نسبت به نسخه اول خودش بهبود نسبی یافته. شتاب احتمالی سازندگان در تولید، تأثیر منفی خودش را روی بخش‌های کیفی‌تر همچون روایت قصه گذاشته است. با این حال، اگر فیلم حاوی صحنه های ترسناک و برخی شوخی‌های کم و بیش بزرگسالانه نبود می‌شد دیدن آن را به هر خانواده ایرانی توصیه کرد. نکته‌ای که باعث می‌شود دیدن آن برای کودکان کمتر از 10 سال چندان مناسب نباشد. اما مشکل اصلی فیلم، روایت ناقص یا رده‌بندی سنی اثر نیست. مشکل اصلی پسر دلفینی همه‌جایی و هیچ‌جایی بودن آن است. پسر دلفینی از هول اکران جهانی در دیگ همه‌‎جایی بودن افتاده و طوری ساخته شده که بتوان تنها با تغییر دوبله، آن را به نماینده هر کشوری تبدیل کرد.


این مسیر شاید با انگیزه اکران موفق‌تر در سطح جهانی، آگاهانه انتخاب شده باشد اما دقیقا نقطه مقابل دیده‌شدن در فضای بین‌المللی است. دیده‌شده‌ترین آثار سینمای ایرانی، نه به خاطر تزئینات ایرانی‌شان بلکه به خاطر روایت‌هایی از انسان‎‌های ایرانی به این عنوان رسیده‌اند.

در «بچه‌های آسمان» مجیدی، شخصیت‌های اصلی، مدام قورمه‌سبزی نمی‌خورند یا با لهجه غلیظ محلی حرف نمی‌زنند، اما قصه از دل ایرانی‌ترین ترجمه از معنای خانواده روایت می‌شود.

برای جهانی شدن، یک اثر هنری موفق، ابتدا یک قصه ملی را برای مخاطب خاص خودش روایت می‌کند. این‌جاست که هر مخاطب با هر فرهنگ و ملیتی، اصالت اثر را می‌فهمد و مخاطب آن می‌شود. این موضوع با فانتزی بودن هم منافاتی ندارد. میازاکی در شهر اشباح، به خاطر معماری ژاپنی حمام‌خانه، مورد تحسین قرار نگرفت، بلکه به خاطر نوع قصه‌گویی و درون‌مایه متفاوت شرقی اثرش در غرب دیده شد. کاری که او عینا در اقتباسش از یک رمان غربی مثل قلعه متحرک هاول هم انجام داد. در، هاول، با وجود اینکه به ظاهر در یک جغرافیای خیالی غربی روایت می‌شود اما جهان و قهرمانانی کاملا ژاپنی دارد. قهرمانانی که فروتنانه و با تمام وجود می‌جنگند تا به تقدیر به ظاهر ناعادلانه‌ و شرایط سختشان غلبه کنند. هایدی تاکاهاتا هم با وجود این‌که به ظاهر در کوهستان‌های سوئیس جریان دارد اما کاملا بر اساس جهان‌بینی کارگردان، ژاپنیزه شده است.

«هایدی» تاکاهاتا و «هاوِل» میازاکی، جهانی ژاپنی را از زبان شخصیت‌هایی با ظاهر غربی روایت می‎‌کنند.
«هایدی» تاکاهاتا و «هاوِل» میازاکی، جهانی ژاپنی را از زبان شخصیت‌هایی با ظاهر غربی روایت می‎‌کنند.


در مقابل سازنده در پسر دلفینی دو با یک نگاه بیرونی، صرفا داستانش را با عناصر ایرانی تزئین کرده و توجه چندانی به روابط انسانی و فرهنگ مردم جنوب ایران نداشته است.

پسر دلفینی، می‌توانست به همین شکل در سواحل برزیل، ترکیه یا آفریقای جنوبی روایت شود و مشکلی هم برایش پیش نیاید.

البته که تحقق سینمای ملی و ساخت آثار هنری دست اول، دفعی و ناگهانی نیست، اما تلاش در جهت تحقق آن، چیزی است که سازندگان پسر دلفینی دو باید بیشتر به آن توجه کنند. دومین نسخه از پسر دلفینی می‌تواند از لحاظ فنی و مالی یک دستاورد جدید برای سازندگانش باشد اما همچنان با یک دستاورد سینمایی فاصله دارد.


دوبُعدی، مجله‌ای درباره پویانمایی(انیمیشن)، پی‌نما(کمیک) و چیز‌های پیرامونش است. اگر این نوشته برایتان مفید بوده انتشارات ما را دنبال کنید. سی‌ام هر ماه، منتظر یادداشت جدیدمان باشید. اگر دوست دارید بیشتر با قصه ما آشنا شوید این مطلب برای شماست.