هـایـدی، خـوشـبـخـت تـریـن دخـتـرِ دنـیـا



سلام،
«هایدی» را احتمالاً به خاطر دارید. دخترک شاد و سرخوشی که در چمنزارهای سرسبز کوهستانی با پاهای برهنه و لبهای خندان این طرف و آن طرف می‌دوید. هایدی یتیم بود و زندگی پرتجملی نداشت، اما در کلبه پدربزرگ، خوشحال‌ترین آدم روی زمین بود. برای ما ایرانی‌ها صدای استثنایی خانم مژگان عظیمی، هایدی را حتی از نسخه اصلی‌اش هم دوست داشتنی‌تر کرده بود. اما بجز صدا، چه چیزهایی باعث شد هایدی اینقدر محبوب شود؟ آیا این محبوبیت اتفاقی بود یا اصولی داشت که هنوز قابل بررسی است؟ با ما همراه باشید تا کمی درباره فرآیند تولید هایدی با هم گفتگو کنیم.


شاهکارهای جهان در قاب تلویزیون

حوالی سال 1969 میلادی بود که دولت ژاپن تصمیم گرفت در راستای صادرات مجموعه‌های انیمیشنی‌اش طرحی تحت عنوان «نمایش شاهکارهای جهان»/World Masterpiece Theater را اجرا کند. در این طرح قرار بود برترین آثار ادبیات کلاسیک کودک و نوجوان جهان در قالب مجموعه های انیمیشنی تولید و صادر شود. این طرح مزایای جالبی داشت. استفاده از آثار فرهنگی جامعه‌ای که مقصد صادرات بود، ضریب نفوذ آثار را افزایش می‌داد. از طرفی استفاده از آثار بزرگ ادبیات جهان، ریسک فیملنامه های غیراقتباسی را نداشت چون تمام این قصه‌ها سال‌ها بود که امتحانش را پس داده بود. بین 1969 تا 1997 میلادی حدود 30 مجموعه ذیل این طرح ساخته شدند. «هایدی، دختر آلپ» تنها یکی از این مجموعه‌هاست که از رُمانی سوئیسی به همین نام، نوشته یوهانا اشپیری اقتباس شده است. زنان کوچک، بابا لنگ دراز، بچه های آلپ، آن شرلی، حنا دختری در مزرعه و ... تنها تعدادی دیگر از آثار «نمایش شاهکارهای جهان» هستند که از تلویزیون ایران هم پخش می‌شدند.

پوسترِ «نمایش شاهکارهای جهان»
پوسترِ «نمایش شاهکارهای جهان»


استودیو تازه تاسیس «زوئیو» مجموعه‌ای ژاپنی بود که در سال 1973 سفارش ساخت هایدی را دریافت کرد. زوئیو سه عضو کلیدی را برای ساخت این سریال به کار گرفت. «ایسائو تاکاها» به عنوان کارگردان، «یوئیچی کوتابه» به عنوان طراح شخصیت و «هایائو میازاکی» به عنوان طراح محیط و لِی‌اوت(چیدمان صحنه). این سه نفر هسته‌ی اصلی ساخت هایدی را تشکیل دادند. سه انسان بلند پرواز که هر کدامشان بعدها تاثیرات بزرگی در صنعت سرگرمی جهان از خود به جا گذاشتند. تاکاهاتا و میازاکی بعدها استودیو گیبلی را تاسیس کردند و کوتابه به نینتندو رفت و خالق شخصیت ماندگار ماریو شد. آن موقع آن‌ها اسم و رسم کنونی‌شان را نداشتند، امّا به هیچ وجه نمی خواستند که صرفا یک سریال معمولی شبیه بقیه سریال‌ها تولید کنند.

از بالا به پایین، کوتابه، تاکاهاتا و میازاکی در کنار مهم‌ترین آثارشان
از بالا به پایین، کوتابه، تاکاهاتا و میازاکی در کنار مهم‌ترین آثارشان


کمی بیشتر از سرگرمی

اعضای تیم به دنبال چیزی بیشتر از سرگرم کردن بچه ها بودند. آنها قصد داشتند با به تصویر کشیدن شادی‌ها غم ها و پیچیدگی های زندگی در داستان یک مجموعه معنادار را برای کودکان خلق کند. تاکاهاتا و بقیه اعضا برای رسیدن به مقصودشان دست به اصلاحات گسترده ای در قصّه زدند. آنها رُمان اول و دوم را با هم تلفیق و یک خط داستانی منسجم از آن استخراج کردند. انگیزه های درونی شخصیت ها تقویت شد. برای مثال شخصیت پیتر تغییراتی اساسی کرد. بسیاری از ماجراهای جدید به روایت اضافه شدند تا داستان را تقویت کنند. برخی از قسمت های اضافه داخل رُمان هم حذف شد. جوزف، سگ پیر و خسته‌ی هایدی را هم خود تهیه کننده یعنی «تاکاهاشی» شخصا اضافه کرد.[راستش را بخواهید این یکی دلیلش کاملا تجاری بود! او به یک شخصیت برای فروش اقلام جانبی و این جور چیزها نیاز داشت!]

جوزف، سگ تنبل داستان به اصرار تهیه کننده اضافه شد.
جوزف، سگ تنبل داستان به اصرار تهیه کننده اضافه شد.


اما مهم ترین تغییر داستان نسبت به رُمان اصلی، حذف موعظه‌های مستقیم اخلاقی بود. این کار، سریال را مدرن تر و بین المللی تر کرد و باعث شد مخاطبان بیشتری در سراسر دنیا با هر اعتقاد و فرهنگی با آن ارتباط بگیرند. البته این به این معنا نیست که هایدیِ تاکاهاتا فاقد پیام است. اتفاقاً او تقابل بین شهر و کوهستان را عمیق‌تر و نقش طبیعت را پررنگ تر کرد. طبیعت در هایدی 1973 فقط یک پس‌زمینه نبود، بلکه نقشی اساسی را ایفا می‌کرد. شاید این برای اولین بار در تاریخ تلویزیون بود که یک سریال اینگونه به تجربیات و احساسات کودکان می‌پرداخت.
اما یک تیم تمام ژاپنی چطور توانست تا این حد زندگی یک دختربچه سوییسی را واقعی و ملموس به تصویر بکشد؟!

یک سفر ده هزار کیلومتری!

شاید منحصر‌به‌فردترین جنبه تولید هایدی ماجرای سفر عواملش به سوییس قبل از تولید سریال باشد. «شیگتو تاکاهاشی» موسس «زوئیو» قصد داشت استاندارد جدیدی را در انیمیشن های سریالی خلق کند. هیچکدام از اعضای تیم درک درستی از کوهستان‌های سوییس نداشتند! آنها همه‌ی طراحی‌های ابتدایی را فقط بر اساس عکس و منابع متنی محدودی که در اختیار داشتند تولید کرده بودند. اینجا بود که تاکاهاشی ریسک بزرگی کرد و بخشی از اعضای تیم را برای درک عمیق تر از فضای داستان راهی یک سفر 10.000 کیلومتری به مقصد سوییس کرد!

     تیم هایدی در سوئیس؛ در سمت چپ، از چپ به راست: هایائو میازاکی، یویچی کوتابه و ایسائو تاکاهاتا
تیم هایدی در سوئیس؛ در سمت چپ، از چپ به راست: هایائو میازاکی، یویچی کوتابه و ایسائو تاکاهاتا


ایسائو تاکاهاتا، هایائو میازاکی و یوئیچی کوتابه، به همراه تهیه کننده جونزو ناکاجیما، از 16 تا 25 ژوئیه 1973 [تیرماهِ 1352] به مدت 10 روز از لوکیشن‌های مختلف داستان یعنی فرانکفورت، زوریخ و ماینفلد بازدید کردند. آنها دو روز را در خود ماینفیلد گذراندند. جایی که کلبه پدربزرگ هایدی در آن قرار داشت. بعدها تاکو واتانابه آهنگساز سریال هم، در سفری جداگانه برای کشف موسیقیِ محلّی به منطقه فرستاده شد. سفری که تاثیر زیادی در شکل‌گیری موسیقی متن اصلی «هایدی» به ویژه تِم اصلی آن داشت.[حتی بخش هایی از قطعات در خود سوئیس و با همکاری یک آهنگساز سوئیسی ضبط شد]


اعضای تیم حداکثر بهره را از سفر بردند. آنها از همه چیز عکس می‌گرفتند یا از رویش طراحی می‌کردند. گروه همچنین از موزه اسپایری در زوریخ بازدید کرد و آن‌جا با آثار هنرمند سوئیسی مارتا پفاننشمید، که به خاطر تصویرسازی هایش از رمان هایدی مشهور است، آشنا شد. عکس ها و مشاهدات این سفر مرجع تمام طراحی های بعدی قرار گرفت.

تصویرسازی‌های مارتا پفاننشمید از روی رمان هایدی که تاثیر زیادی بر طراحی‌های کوتابه گذاشت
تصویرسازی‌های مارتا پفاننشمید از روی رمان هایدی که تاثیر زیادی بر طراحی‌های کوتابه گذاشت


«کوتابه» قبل از سفر به سوئیس، هایدی را با موهایی بافته طراحی کرده بود، اما پس از دیدن طرح‌های پفاننشمید، و مشورت با یک کتابدار سوئیسی که به او گفت دختر 5 ساله‌ای که در کوهستان زندگی می‌کند نمی تواند موهایش را این شکلی ببندد، تصمیمش عوض شد. در نهایت کوتابه موهای بافته هایدی را در طراحی نهایی حذف کرد.

طراحی ابتدایی کوتابه از هایدی[سمت چپ]، در کنار طراحی متحول شده بعد از سفر سوئیس[سمت راست].
طراحی ابتدایی کوتابه از هایدی[سمت چپ]، در کنار طراحی متحول شده بعد از سفر سوئیس[سمت راست].


آنها از کلبه هایدی-آلپ(سمت راست) هم بازدید کردند. کلبه‌ای که الهام بخش طراحی کلبه پدربزرگ(سمت چپ) در سریال شد.
آنها از کلبه هایدی-آلپ(سمت راست) هم بازدید کردند. کلبه‌ای که الهام بخش طراحی کلبه پدربزرگ(سمت چپ) در سریال شد.


توجه به جزئیات در مناظر آلپ، از آبشارهای زیبا گرفته تا گل های وحشی پر جنب و جوش، بیننده را به داخل دنیای قصه می کشاند و باعث می شود احساسی ملموس از فضا داشته باشند.

انجام چنین سفری تا آن زمان در نوع خودش بی نظیر بود. این سفر دقیقا همان چیزی بود که تاکاهاتا لازم داشت. در حقیقت او از اول هم نمی‌خواست کوهستان‌های سوییس تنها زینت بخش پس زمینه‌های انیمیشنش باشد بلکه قصد داشت یک اثر واقع گرایانه و تأثیرگذار از دل رُمان بیرون بیاورد. میازاکی در این باره می‌گوید:

ما یک سریال تلویزیونی برای کودکان نساخته ایم بلکه یک مستند قوم گاری ساخته ایم!

هایدی، هنرِ زندگی

دنیای هایدی دنیای سادگی‌‌ها و زیبایی‌هاست. کوهستان، در تقابل با زندگی پرهیاهو و مدرن شهری[جایی که کِلارا زندگی می‌کند]، قرار دارد. علفزارهای سرسبز، بزهای گله‌ی پیتر، و قله‌های پوشیده از برف، کلبه پدربزرگ را احاطه کرده‌اند. خوشبختی محور اصلی داستان است. هایدی، اهمیت لذت بردن از چیزهای ساده را به ما می‌آموزد. او خودش بزرگترین مظهر این سادگی است. دختربچه کنجکاو و مهربانی که از پیچیدگی‌های دنیای مدرن خبر ندارد. معصومیت کودکانه هایدی، مخاطب را با هر سن و سلیقه ای تحت تاثیر قرار می‌دهد، از دنیای مادی جدا میکند و اهمیت مهربانی و بخشندگی را متذکر می‌شود.

طراحی شخصیت هایدی ساده و در عین حال بسیار گیراست. چشمان باز و گونه‌های گلگون هایدی، معصومیت و اشتیاق او را نشان می‌دهد.
طراحی شخصیت هایدی ساده و در عین حال بسیار گیراست. چشمان باز و گونه‌های گلگون هایدی، معصومیت و اشتیاق او را نشان می‌دهد.


شاید فکر کنید حس نوستالژی باعث شده که هایدی چنین حس خوبی را بعد از پنجاه سال به ما منتقل کند. اما واقعیت این است که هایدی مهم‌ترین مجموعه‌ی «نمایش شاهکارهای جهان» و یکی از تاثیرگذارترین مجموعه های تلویزیونی تاریخ است. نه به خاطر عوامل بزرگی که در ساختش نقش داشتند بلکه به خاطر دقت در جزئیات روایی و کیفیت بالای تکنیکی است که هایدی تبدیل به یک شاهکار شده است. در طول سال‌ها، مجموعه‌ها و آثار زیادی از این داستان سوئیسی اقتباس شده اما هیچکدام به موفقیت های «هایدی، دختر آلپ - 1973» نزدیک هم نشده است. متخصصان انیمیشن هایدی را شروع موج انیمه‌های مدرن می‌دانند. استانداردی که در این سریال ایجاد شد راهگشای صنعت انیمه در سال‌های بعدی شد.

البته تولید چنین مجموعه‌ای با این کیفیت آن هم با بودجه‌ محدود تلویزیونی آن زمان اصلاً کار آسانی نبود. در حقیقت این پروژه دریایی از مشکلات و چالش های مالی و مدیریتی بود که شاید در یک یادداشت جداگانه به آن پرداختیم.

نظر شما چیست؟ به نظر شما چه عاملی باعث موفقیت هایدی شده است؟ داستان اقتباسی، طراحی‌های میازاکی، سفر جاه‌طلبانه عوامل یا صدای خانم عظیمی؟

در پایان از شما دعوت می‌کنم تیتراژ این سریال زیبا را در نسخه آلمانی زبان به تماشا بنشینید:

https://www.aparat.com/v/aNCdI

برای مطالعه بیشتر:

characterdesignreferences
animetudes.com


دوبُعدی، مجله‌ای درباره پویانمایی(انیمیشن)، پی‌نما(کمیک) و چیز‌های پیرامونش است. اگر این نوشته برایتان مفید بوده انتشارات ما را دنبال کنید. هر شنبه شب، یک یادداشت جدید با شما به اشتراک خواهیم گذاشت. اگر دوست دارید بیشتر با قصه ما آشنا شوید این مطلب برای شماست.