مدیر محصول واحد بانکداری ویدئویی و مدیریت خدمات آنلاین داتین،هم بنیانگذار بادصبا، موسس پيشگامان موج تلفن همراه ، برنامه نویس ، مدیر محصول ، تحلیلگر ، عاشق ادبیات ، علاقه مند به داده کاوی
داستان راه اندازي داتین مشهد
کافی است یک بار اواخر پاییز به مشهد سفر کرده باشید تا بدانید که سرمای خشک و سوزان روزهای پایانی پاییز در مشهد چگونه است. در خلال همین روزهای سرد پاییزی فصل متفاوتی از زندگی کاری من در حال رقمخوردن بود.
در روزهایی پایانی پاییز سال ۱۳۹۹، من از تجربه کاری چندین و چندسالهام در بادصبا( پیشگامان موج تلفن همراه) به عنوان موسس گذر کرده بودم و خود را آماده کشف مسیرهای تازه شغلی میدیدیم. در سالهای کاریام، دغدغههای سرمایههای انسانی را شنیده و درک کرده بودم. این دغدغهها من را به سویی برده بود که دیگر در فکر ساخت یک محصول قابل لمس نبودم بلکه در صدد بودم که بتوانم ارزشی خلق کنم که شاید دیده نشود، اما در زندگی افراد تاثیرگذار باشد و بتواند به بهبود آن کمک کند.
در شرایطی که تصمیم داشتم مسیر شغلی خود را تغییر دهم و به سمت ارزشآفرینی حرکت کنم، از سمت یکی از دوستانم که در هلدینگ فناپ سافت خراسان مشغول به فعالیت بود، پیشنهاد همکاری با یکی از شرکتهای بزرگ این هلدینگ، یعنی داتین را دریافت کردم، شرکتی که اصلیترین تصویر ذهنی من از آن، پروژه بزرگ مهاجرت سپه بود.
داتین به عنوان شرکت بزرگ و فعال در حوزه بانکداری ایران، در ذهن من شرکتی مستقر در تهران بود که دقیقا نمیدانستم من چطور و چگونه در مشهد به آن متصل خواهم شد.
در اولین جلسهای که به صحبت درباره داتین پرداختیم، متوجه شدم داتین تصمیم دارد یک دفتر کار، در مشهد راهاندازی کند و احتمالا تجربیات من در حوزههای تکنیکال و اجرایی، میتوانست کمککننده برعهدهگرفتن سرپرست اجرایی دفتر کار مشهد باشد. پیشنهادی بسیار جذاب اما پر از مسئولیت که لازم بود همه جوانب آن را در نظر بگیرم.
کارکردن با شرکتی که در آن زمان ۹۰۰ نفر همکار داشت، میتوانست تجربه فوقالعاده و البته دشواری باشد. برایم سوال بود که چطور میتوانم عضوی از سازمانی به این بزرگی باشم و ارزشی در سازمان ایجاد کنم که دیده شود و مورد ارزیابی قرار بگیرد؟ از سویی میدانستم که دامنه ارتباطات من میتواند بسیار بزرگتر شود، اما آیا مانعی بر سر راه ارتباطات وجود خواهد داشت؟
باوجود آنکه این دغدغهها را داشتم، میدانستم که همین چالشهای احتمالی میتواند بخش جذابی از کار باشد و با روحیهای که از خودم سراغ داشتم، از پس آنها برخواهم آمد.
از سویی به این فکر میکردم که آیا فرصت شغلی داتین، من را در مسیر ارزشآفرینی قرار خواهد داد؟ برای آنکه تصمیم قطعیتری بگیرم، شبکههای اجتماعی داتین را دنبال و بررسی کردم. حال خوب، حس مثبت و سازنده در ارتباطات همکاران داتین با یکدیگر بهخوبی دیده میشد. اولین تماس از سوی همکاران واحد سرمایههای انسانی داتین و نحوه دعوت از من به مصاحبه، من را به آینده مسیر امیدوار و مشتاق کرد.
پیش از مصاحبه با داتین، من همواره در جایگاه مصاحبهکننده قرار داشتم و آن مصاحبه اولین تجربه من به عنوان مصاحبهشونده بود. جلسه مصاحبه با حضور پنج نفر از همکاران داتین برگزار شد. در ابتدای جلسه تصور میکردم ممکن است یک مصاحبه سخت پیش رویم باشد اما هرچه بیشتر روند مصاحبه طی میشد و با همکاران حاضر در مصاحبه آشنا میشدم، احساس راحتی بیشتری میکردم. قصد داتین از تاسیس دفتر کار در مشهد، گسترش همکاری سرمایههای انسانی از تمام ایران بود و من قرار بود در ایجاد این ارزش، برای هماستانیهایم در خراسان ایفای نقش کنم؛ کاری که به وضوح در مسیر برنامههای کاری من، یعنی ارزشآفرینی قرار داشت.
شروع همکاری با داتین
روز ۲۳ آذرماه اولین روز کاری من در داتین بود. مسیر پیش رویم، مسیری بسیار جدید و البته پر از سوال بود. میدانستم ناشناختههای زیادی قرار است برای من رقم بخورد، اما همین ناشناختهها مسیر را جذابتر میکرد.
در اولین روز کاری، با توجه به آنکه هنوز دفتر کاری برای داتین در مشهد راهاندازی نشده بود، در دفتر کاری فناپ واقع در ساختمان پست بانک مشهد مستقر شدم تا بتوانم برنامهریزیهای مربوط به راهاندازی دفتر داتین را انجام دهم. با شروع اولین روز کاری، متوجه شدم که دنیایی کار و برنامهریزی وجود دارد و احتمالا شروعی دشوار خواهم داشت.
تجربه راهاندازی یک دفتر کار برای داتین در شهری به جز تهران، تجربه تازهای بود که قرار بود در این شرکت به دست من رقم بخورد و تصمیم نداشتم به هیچ عنوان همکارانم را ناامید کنم.
اولین کاری که انجام دادم، انتخاب یک بستر برای مدیریت تسکهایم بود و برای این موضوع، Click up را انتخاب کردم. با انتخاب یک بستر مناسب برای ثبت و مدیریت تسکها، فضایی را فراهم کردم که کوچکترین قدمهای راهاندازی دفتر کار مشهد داتین در آن ثبت شود. این موضوع کمک میکرد که در آینده و حتی برای راهاندازی دفاتر شهرهای مختلف، بتوانیم از نقاط ضعف و قوت فرایندی که در مشهد طی شد درس بگیریم و از تجربیات موجود برای پیشبر اهداف آیندهمان استفاده کنیم.
انتخاب آنکه از کجا باید مسیر را آغاز کنم دشوار بود. کارهای زیادی داشتم که باید از نقطهای آنها را آغاز میکردم و برای آنکه بتوانم نقطه شروع را پیدا کنم، به ذهنم نظم ببخشم و برنامهریزی کنم، با نوشتن یک رودمپ سه ماهه فعالیتهایم را آغاز کردم.
با مشورت از همکاران و خبرگان این حوزه، برای سه ماه پیش رو، یعنی زمستان ۱۳۹۹ اهداف زیر را مشخص کردیم:
- تجهیز فضا و راهاندازی دفتر کار
- شناسایی و فهم فرایندها و تعاملات سازمانی
- جذب همکار و توسعه سرمایههای انساني متخصص
هرکدام از این اهداف، خود نیازمند برنامهریزیهای متعدد بود و به همین دلیل، اهداف را خرد کردم. و برای هر هدف، یک چکلیست آماده کردم و برای بهنتیجهرساندن هرکدام از این اهداف، پا در مسیر مشخصشده گذاشتم.
تجهیز فضا و راهاندازی دفتر کار
من و دیگر اعضای تیم داتینی، قرار بود در شهری دور از محل اصلی استقرار شرکت شروع به کار کنیم. اساس کار ما برپایه دورکاری بنا شده بود اما قرار بود یک دفتر کار نیز برای زمانیهایی که دلیلی برای فعالیت حضوری وجود دارد نیز تجهیز کنیم.
برای ایجاد فضایی برای دفترکار، اولین قدم، انتخاب مکان مناسب بود. در آن زمان گزینههای متنوعی مطرح شد که درنهایت ساختمان پست بانک که دفتر کاری فناپ نیز در آن مستقر بود به عنوان گزینه اصلی انتخاب شد. به دلیل آنکه آمادهسازی ساختمان پست بانک برای استفاده همکاران داتینی زمانبر بود، فضای کاری در مرکز فناوریهای پیشرفته دانشگاه فردوسی را برای همکاران فراهم کردیم تا در زمانی که منتظر آمادهسازی دفتر کار هستیم، فضایی برای کارکردن در کنار یکدیگر داشته باشیم.
کارکردن در داتین، نیازمند اتصال همکاران به سرویس دسکتاپ مجازی (VDI) است. ما برای آمادهسازی زیرساختهای مورد نیاز، با همکاران واحد شبکه جلسه گذاشتیم. در این جلسه لیستی از اقدامات و تجهیزات برای دسترسی همکاران آینده تهیه کردیم، موارد مورد نیاز را بعد از ۳ الی ۴ روز از تهران دریافت و از تست دسترسیهای مورد نیاز اطمینان حاصل کردیم.
همچنین دیگر تجهیزات مورد نیاز همکاران را با مشاوره واحد برندینگ و منطبق با استانداردهای داتین فراهم کردیم تا امکانات موجود برای همکاران تهران با مشهد، تفاوتی نداشته باشد.
شناسایی و فهم فرایندها و تعاملات سازمانی داتین
در اولین دوشنبه کاری من، توسط ایمیل و تماس تلفنی یکی از همکاران بسیار خوشبرخورد داتین، به جلسه آنبوردینگ دعوت شدم. در ایمیلی که دریافت کردم، مستنداتی شامل نقشه راه داتین، راهنمای استفاده از سامانههای داتین، ارتباط با مسئولین و ارتباط با شبکههای داخلی داتین به پیوست ارسال شده بود.
در جلسه آنبوردینگ، ابتدا با فعالیتها و خدمات سازمان آشنا شدیم و در ادامه جلسه، با یک بازی گروهی جلسه را با حال خوش ترک کردیم. اما این اطلاعات کلی برای من به عنوان نماینده داتین در مشهد کافی نبود و نیاز داشتم اطلاعات بیشتر و دقیقتری داشته باشم. برای این موضوع با همکاری واحد سرمایههای انسانی، با واحدهای مختلف داتین جلساتی را هماهنگ کردیم و در این جلسات، از دفتر کار داتین در مشهد برای همکاران گفتیم تا آنها نیز با ظرفیتهای داتین که قرار بود در خراسان نیز وجود داشته باشد، بیشتر آشنا شوند.
تا پایان اولین ماه همکاریام با داتین، بیشتر وقت خود را صرف ایجاد هماهنگی بین دفتر مشهد و تهران و البته شناخت هرچه بیشتر فرایندهای داتین کردم. همچنین جلسات دورهای و منظمی را برای همگامسازی دائمی همکاران تهران در نظر گرفتیم که بسیار مفید بود.
پس از آشنایی کافی با فرهنگ سازمانی و تجهیز دفترکار، قدم اصلی باقیمانده، جذب همکاران متخصص بود. در ابتدای امر قصد داشتیم از سرمایههای انسانی متخصص در حوزههای برنامهنویسی جاوا و داتنت دعوت به همکاری کنیم.
برای این منظور، آگهیهای شغلی را در سایت داتین و کاریابیهای آنلاین قرار دادیم و برای جذب بیشتر همکاران بومی، به سراغ شبکههای اجتماعی و کانالهای تلگرامی محلی رفتیم.
در اولین ماه استخدامها، نتیجه خوب بود. حدودا ۵۰ رزومه برای برنامهنویسی زبان داتنت و ۸ رزومه برنامهنویس زبان جاوا دریافت کردیم. اما این عدد برای ما کافی نبود و اکثر رزومههای دریافتی در حوزه برنامهنویسی زبان جاوا، کسانی با سابقه فعالیت کم بودند که بیشتر میتوانستند در مدرسه داتین حضور پیدا کنند.
با توجه به نتایج بهدستآمده متوجه شدیم که برای جذب همکاران متخصص در حوزه جاوا، لازم است فعالیت ویژهای انجام دهیم. به همین دلیل دورههای مهارتآموزی برنامهنویسی جاوا را با عنوان دورههای «ساختن برای ماندن فناپ» تهیه کردیم. برای شرکت در این دورهها، ۶۵ رزومه دریافت کردیم که درنهایت ۲۰ مهارتآموز از بهمن تا اسفندماه در این دورهها شرکت کردند.
فرایند جذب همکار برای مشهد، از بررسی اولیه رزومهها و برگزاری جلسات انطباق سازمانی با همکاران مشهد شروع میشد. پس از گذراندن این جلسه، همکاران یک جلسه مصاحبه فنی با مدیران مستقر در تهران و یک جلسه مصاحبه با کمیته جذب (همکاران واحد سرمایههای انسانی) داشتند و پس از آن، عضوی از تیم داتین محسوب میشدند. بنابراین اولین سفیران داتین در مشهد، همکاران دورکار واحدهای راهکارهای سازمانی و بانکداری دیجیتال بودند.
در سهماهه اول فعالیتهایمان، بیش از ۱۵۰ رزومه بررسی کردیم، جلسههای مصاحبه متعدد گذاشتیم، ولکام پکها را دریافت کردیم و با فرهنگ سازمانی داتین بیشتر و بیشتر آشنا شدیم.
پس از استخدام همکاران تازه، توسعه یکی از بخشهای خدمات بانکی به تیم مشهد سپرده شد. در کنار دیگر همکاران جدید، در کارگاههای پذیرش سازمانی شرکت کردیم ، به اهداف و برنامههایمان رسیدیم و با چالشهای تازه مواجه شدیم.
با توجه به چالشهایی که در اولین فصل حضورمان در داتین برایمان رقم خورد، برای دیگر فصول سال بعد برنامهریزی کردیم و با حال خوب، سال ۱۳۹۹ را به پایان رساندیم.
هرچه بالاتر به آن پرداختیم، مسیری بود که برای ساختن دفتر کار داتین در مشهد طی کرده بودم. مسیری پر از فرازونشیب، تجربههای تازه و البته چالشهایی متفاوت با آنچه از سر گذرانده بودم. باوجود آنکه بسیاری از زیرساختهای مورد نیاز برای داشتن یک دفترکار در مشهد را فراهم کردیم، اما میدانم هنوز هم چالشهای زیادی پیش رویمان خواهد بود و برای ارزشآفرینی در داتین، سازمانی که به تلاشهای ما اهمیت میدهد، برنامهریزی کردهایم و آماده بهثمرنشستن برنامهها و اهدافمان هستیم.
-
مطلبی دیگر از این انتشارات
رویکرد «حل مسئله» در مقابلِ «حذف مسئله»
مطلبی دیگر از این انتشارات
صبح روز بعد از خیابان انقلاب
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا از واژههای یکسان برداشتهای متفاوت داریم؟