نقد فیلم Pain and Glory 2019

رنج و شکوه بیست و یکمین فیلم بلند کارگردان 69 ساله اسپانیایی، پدرو آلمودوار است. فیلمی که بیش از هر چیز برگرفته از تجربیات شخصی کارگردان و سال‌های کودکی اوست. با این حال Pain and Glory را نمیتوان یک اتوبیگرافی صرف دید.

سکانس آغازین فیلم، سالوادور مالو(نقش اصلی فیلم با بازی Antonio Banderas) را نشان میدهد که در قعر استخری نشسته، نفسش را حبس کرده و میاندیشد، احتمالا به خاطرات کودکی‌اش که در سکانس‌های بعدی روایت میشوند.

سالوادور همچون لنگری سنگین در قعر آب است و در آسیب‌پذیر ترین حالت خود قراردارد. براشتی طولانی و دلهره‌آور که شاید چند ثانیه اول چندان خاص بنظر نرسد، اما با گذشت هر ثانیه تنش بیشتر میشود و حس دلهره را به بیننده القا میکند.

فیلم اما به سرعت تغییر ریتم میدهد و خیلی زود به کودکی سالوادور میرویم، همراه مادرش با بازی پنلوپه کروز و آوازهای محلی که بی شک به سبکی فانتزی تصویر میشود و نشان دهنده وابستگی و علاقه سالوادور به سال‌های خوش کودکیست، در واقع او آنقدر آن سال‌ها را برای سالوادور نه ساله زیبا و دلنشین بیاد میاورد که در تضاد کامل با سختی‌های بسیار فقر و زندگی در غار قرار می‌گیرد. تصوری که یا ریشه در واقعیت دارد و ناشی از سن پایین و آرامش کوکی سالوادور جوان است یا اوج خستگی و افسردگی سالوادور میان سال از زندگی امروز او و رویاپردازی در مورد گذشته را نشان میدهد. بی‌شک خاطرات سالوادور ترکیبی از هردوست.

سالوادور فیلم‌ها ساخته، فیلمنامه‌ها نوشته و حال در برگریزان زندگی حرفه‌ای خود است. سالوادور افسرده است، مشکلات جسمی بسیاری دارد، از درد کمر گرفته تا درد قفسه سینه و میگرن. سالوادور آمال و آرزویی ندارد، تنهاست، مدت‌هاست فیلمی نساخته و چشم‌انداز فیلم جدیدی هم ندارد. با این حال عشق و علاقه او به هنر، به خلق کردن و به رویاپردازی همچنان به قدرت باقیست. شاید دیگر فیلمی نسازد اما زندگی او همچون ملودرام، کمدی یا حتی یک فیلم ترسناک است.

در مقام مردی افسرده اما سالوادور چندان خود را سرخورده نشان نمیدهد. خانه سالوادور پر از اجناس آنتیک و باارزش است. در حقیقت سالوادور با نوع پوشش و چیدمان خانه خود، زندگی را به صحنه نمایشی تبدیل کرده که دنیا و اطرافیانش تماشگر آن هستند. در یکی از دیالوگ‌های سالوادور با عشق دوران جوانی‌اش میگوید که خانه‌اش مثل موزه است، یادبوی برای سالوادور مالو.

درد و رنج‌های جسمی هنرمند را از هنر دور نمیکنند، بلکه به ذوق او فرم میدهند. این داستان کسی است که با بهره‌گیری از خاطرات گذشته، حال خود را شکل میدهد.

کارگردانان بسیاری تابحال فیلم‌هایی بر اساس درگیری‌ها و تجربیات شخصی خود در فیلم‌سازی ساخته‌اند، از این جهت بسیاری Pain and Glory را با 8½ فلینی مقایسه می‌کنند.

از جذابیت‌های فیلم هم همین است. اینکه با وجود دانستن ریشه‌های فیلم در تجربیات شخصی آلمودوار و باندراس، همچنان هم فیلم به عنوان اثری مستقل از این آگاهی، داستانی شاخص را روایت میکند و در طول فیلم بیننده ارتباط خوبی با سالوادور و دغدغه‌های او برقرار میکند.

رنج و شکوه هشتمین کار مشترک آلمودوار و باندراس طی چهار دهه است. باندراس نقش اصلی فیلم برای بازی در این فیلم جایزه برترین بازیگر سال جشنواره کن را هم برد.

کرکتر سالوادور چنان پردازش شده و دارای زوایا احساسی و انسانی پیچیده است که از این بابت میتوان فیلم را در زمره برترین‌ها قرار داد و مهر تاییدی بر جایزه برترین بازیگر جشنواره کن زد، چراکه باندراس به زیبایی و مهارت هرچه تمام‌تر این داستان را با بازی استثنایی خود تصویر میکند.

رنج و شکوه را میتوان سومین بخش از سه‌گانه فیلم‌های آلمودوار با محوریت زندگی شخصی او خواند، سه گانه ای غیر رسمی که با Desire آغاز شد و با Bad Education دنبال شد.

شاید یکی از صحنه‌های بیادماندنی و شوکه‌کننده فیلم فلش‌بک سالوادور به روزهای آخر زندگی مادرش باشد. زمانی که مادرش میگوید از او راضی نیست و سالوادور فرزند خوبی نبوده. به عنوان بیننده‌ای که بخشی هرچند کوچک از کودکی سالوادور را در همین قاب دیده‌ایم، فکر میکنیم که مادرش چه دلیلی برای این حس میتواند داشته باشد، فرزندی که جدای از موفقیت حرفه‌ای امروز خود رفتاری بجا با مادرش دارد و در کودکی نیز فرزند خوبی بوده و کمترین هزینه را برای خانواده داشته. به عقیده من این سکانس بیش از آنکه ریشه در واقعیات داشته باشد بیانگر حس سالوادور و به‌طبع آن خود آلمودوار است، این که با وجود تمام کارها و موفقیت‌هایش و رفتاری که در قبال مادرش داشته(تقریبا تمام فیلم‌های آلمادوار به نوعی در مورد مادرش است) همچنان از خود راضی نیست. یا شاید او اساسا رفتار خود در قبال مادرش را درست تصور نمیکند و صرفا اینگونه به نمایش میگذارد.

رنج و شکوه بی‌شک از برترین‌های 2019 است، از داستان و شخصیت‌پردازی گرفته تا بازی‌ها. سینماتوگرافی و موسیقی متن فیلم هم مثال زدنیست، شات‌های بیادماندنی‌ای دارد و بی‌شک فیلمیست که بیننده را به فکر فرومیبرد. فیلمی درون یک فیلم...

این مطلب نخستین بار در کانال تلگرام مجله اینترنتی دوریان منتشر شده.