یک «سال نوری» دقیقاً چند سالِ زمینی است؟

Buzz Lightyear
Buzz Lightyear


این بار می‌خواهم یکی از «اشتباهات رایج باسوادها» را نه در حوزه‌ی زبان بلکه در حوزه‌ی علم بررسی کنم.

چندی پیش به شعری برخوردم که نظیر آن را پیش‌تر هم بسیار دیده بودم. عین جملات را به یاد ندارم اما مفهوم کلی آن چنین چیزی بود که عاشقِ دل‌شکسته در فراق معشوق این گونه می‌نالید:
چند سال نوری باید صبر کنم تا تو بیایی؟
و طبعاً تصور شاعر این بوده است که یک «سال نوری» زمانِ نجومیِ زیادی است مثلا در حدّ چند هزار یا حتی چند میلیون سال.
آفرین!
چه صنعت ادبی ظریف و در عین حال روزآمدی! استفاده از علم فیزیک و اخترشناسی در ادبیات!

اما با عرض شرمندگی باید عرض کنم واژه‌ی «سال» در اصطلاح «سال‌نوری» (Light-year) کاملاً گمراه کننده است چرا که «سال نوری» اصلاً واحد سنجش «مسافت» است نه «زمان»!
یعنی «سال نوری» یک چیزی است توی مایه‌های متر، کیلومتر، فرسنگ، مایل و...

یک «سال نوری» بنا بر تعریف مسافتی است که نور در مدت یک سالِ زمینی طی می‌کند.
سرعت نور چیزی در حدود 300 هزار کیلومتر بر ثانیه است.
یک سال هم چیزی حدود 31557600 ثانیه است.
از ضرب این دو عدد به چیزی در حدود 9000 میلیارد کیلومتر می‌رسیم که این مسافت 60 هزار برابر فاصله‌ی زمین تا خورشید است!

◄ به این ترتیب فاصله‌ی خورشید تا زمین چیزی در حدود هشت دقیقه‌ی نوری است. این یعنی چه؟
یعنی اگر خورشید همین حالا به کلی خاموش شود، ما روی زمین هشت دقیقه بعد متوجه آن می‌شویم!

نکته‌ی دیگر:
وقتی می‌شنوید فلان ستاره مثلاً دو میلیون سال نوری با ما فاصله دارد به این معنی است که نور این ستاره، دو میلیون سال در راه بوده تا به چشم ما رسیده است!
و این یعنی ما داریم به دو میلیون سال پیشِ آن ستاره نگاه می‌کنیم در حالی که ممکن است در حال حاضر آن ستاره اصلاً وجود نداشته باشد!

پس یادتان باشد، هرگاه به آسمان نگاه می‌کنید در واقع در نقش یک «باستان‌شناس نجومی» دارید به گذشته‌های دورِ ستارگان می‌نگرید!

توصیه‌ای به شاعران عزیز:
از این پس اگر خواستید از اصطلاح «سال نوری» در شعرهای غم‌بارتان بهره ببرید می‌توانید بگویید:
آه... چند سال نوری از تو دورم!

شاد و پیروز باشید.