نوشتههای این کاربر میتواند وقت شما را تلف کند. دربارهی او: http://vrgl.ir/9MfDq
دربارهی قلی و اون دوستش که میخواست استفادهی مفیدتر از اینستاگرام بکنه
قلی صبح تا شب دربارهی آزادی صحبت میکنه،
دربارهی معنای آزادی، جایگاه رفیع آزادی، ضرورت آزادی و حدود و ثغور آزادی.
دوست نداره کسی کاری به کارش داشته باشه،
میخواد سبک زندگیش رو خودش انتخاب کنه،
بدش میاد سوالهای خصوصی ازش بکنن.
قلی عید امسال یه تیشرت چاپ کرد که روش نوشته بود اینکه کی درسم تموم میشه، کی ازدواج میکنم، و کارم چیه به خودم مربوطه،
اون تمام تلاشش رو میکنه که به آدمای فامیل بفهمونه آزادی خیلی مهمه،
هر کسی باید آزاد باشه هر طور که میخواد زندگی کنه.
تا اینجای کار هیچ مشکلی وجود نداره.
آخه آزادی خیلی مهمه.
چند شب پیش یکی از دوستای قلی توی اینستاگرام اونو آنفالو کرد،
نه تنها قلی، بلکه خیلی از دوستهاش رو آنفالو کرد،
فقط چندتا اکانتی که براش مفید بودن رو نگه داشت تا بتونه وقتش رو مدیریت کنه و محتوای ارزشمندتری رو مصرف کنه.
اون نمیخواست استوریهای تبریک تولد دوستاش رو ببینه،
نمیخواست در جریان گردش و تفریح دوستاش باشه،
میخواست متمرکز باشه، مفید باشه.
این قضیه خیلی برای قلی و دوستاش سنگین بود،
وقتی که به دوستشون گفتن چرا ما رو آنفالو کردی بهشون گفت:
«توانایی شناختی ما آدما محدوده،
یک عددی وجود داره به اسم عدد دانبار که بین ۱۵۰ تا ۲۵۰ هست،
ما نمیتونیم با بیشتر از این تعداد آدم ارتباط معنادار و عمیق داشته باشیم،
متاسفانه ما توی شبکههای اجتماعی با تعداد زیادی از آدما در ارتباطیم، ولی به خاطر محدودیت مغزیمون این ارتباط به شدت سطحی و بیفایده شده.
از طرف دیگه هر روز ۳ ۴ ساعت از وقت و توجه من صرف گشتن توی اینستا میشد،
وقتی که میتونستم مفیدتر ازش استفاده کنم.
برای همین تصمیم گرفتم یکم اینستامو خلوتتر کنم،
به شما هم پیشنهاد میکنم همین کارو بکنین.»
توضیحات دوستِ قلی معقول به نظر میرسید، ولی قلی نتونست اون شب راحت بخوابه،
کنار تختش نشسته بود و به اینستاگرامش نگاه میکرد،
نمیتونست قبول کنه که دوستش اونو آنفالو کرده،
خودش هم نمیدونست چرا، ولی حس میکرد بهش توهین شده!
زیر لب چندتا فحش داد و دوستش رو بلاک کرد، به بقیه هم گفت که این کارو بکنن.
روزهای بعد تا جایی که تونست دوستش رو مسخره کرد،
مدام دستش میانداخت و با عدد دانبار شوخی میکرد،
اینستاگرام تمام هویت قلی بود،
توی بیوش نوشته بود: فالو = فالوبک،
هیچ جوره نمیتونست کوتاه بیاد.
قلی نمیتونست چنین تغییر کوچیکی رو توی سبک زندگی دوستش بپذیره،
برای همین دوستی باهاش رو تموم کرد.
قلی طرفدار پر و پا قرص آزادی بود،
ولی فقط برای خودش ....
مثل قلی نباشیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مهربانی شجاعت میخواهد. (کاری که شجاعت نخواهد مهربانی نیست.)
مطلبی دیگر از این انتشارات
علاقهی بیش از حد ما به چیزهای «کامل، نو و دست نخورده»
مطلبی دیگر از این انتشارات
یعنی میشه که اینجا شبیه مدیوم شه؟