نوشتههای این کاربر میتواند وقت شما را تلف کند. دربارهی او: http://vrgl.ir/9MfDq
برو بابا حال نداریم.
الان در «برو بابا حال نداریم.»ترین وضعیت ممکن به سر میبرم.
نمیدونم به خاطر چی اینطوری شدم. شاید به خاطر این بود که امروز سر کار نرفتم. شاید هم به خاطر خوابِ زیادم بوده. شایدم به خاطر مشکلاتی که توی شرکت وجود داره. یا به خاطر اینکه امروز برای مفیدتر بودن برنامهریزی کردم، بعضی وقتا برنامهریزی و تلاش برای زندگیِ عقلانی این بیحالی و بیانگیزگی رو در من به وجود میاره. (گوگل کنین: the elephant and the rider analogy )
شاید هم به خاطر وقت زیادی باشه که اخیرا توی اینستاگرام و توییتر گذروندم، یا به خاطرِ وبگردیهای بیهدفی که این چند روز داشتم.
حتی ممکنه نتیجهی خوردن زیاد شیرینی باشه، تغذیه هم میتونه منجر به کمانرژی بودن و بیحالی بشه.
شاید هم به خاطر این کتاب جدیده باشه که پنجاه صفحهش رو خوندم و نصفش رو نفهمیدم. :(
بدیِ این وضعیت اینه که آدم شروع میکنه به یه سری گفتگوهای درونیِ مزخرف.
احساس میکنه تا الان زندگیِ بیثمری داشته و از این به بعد هم نمیتونه هیچ غلطی بکنه. احساس ضعف شخصیت و بیخردی بهش دست میده. به این فکر میکنه که چقدر آدمِ بیخودیه.
با خودم گفتم الان دوست دارم از شرکت و از هر پروژهی دیگهای که درگیرشم بیام بیرون و ۶ ماه استراحت کنم. خواب مطلق.
اگه به اندازهی کافی پول میداشتم و تعهدی هم وجود نداشت بعید نبود انجامش بدم.
هرچی به خودم یادآوری میکردم که این حالت برای همه پیش میاد و موقت هست و احتمالا خیلی زود خوب میشی نمیتونستم قبول کنم. «چیزی که میدونستم» نمیتونست روی «احساسی که داشتم» تاثیر بذاره.
اینجور وقتا یاد «قانونِ یه کاری انجام بده» میافتم، درسته که در اون لحظه حس میکنم هیچ کار بزرگی از دستم برنمیاد، آدم مزخرف و ناتوانی هستم، و گند بزنن به این زندگی. ولی یه کارِ خیلی خیلی کوچیک وجود داره که میشه انجام داد.
میتونه خوندن دو سه خط از یک کتاب باشه، یا چند خط نوشتن، یا رفتن بیرون از خونه و کمی قدم زدن یا ...
به خاطر همین لپتاپو روشن کردم و شروع کردم به نوشتنِ این پست. به خاطرش یه نگاهی به چندتا لینک انداختم و همین که چند دقیقه گذشت حالم عوض شد.
الان حس میکنم یه ذره بهترم، و یه سری کارِ کوچیک توی دنیا هست که بتونم انجام بدم. :)
شاید بهتر باشه خوندنِ پستِ جیمز کلیر راجع به انگیزه رو ادامه بدم.
احتمالا بعد از تموم کردنِ اون پست حالم از این هم بهتر بشه،
شاید اون موقع بتونم هدفهای کوچولوی بزرگتری برای خودم بذارم.
ادریس هستم. برای اینکه همدیگه رو گم نکنیم و نوشتهها رو راحتتر دریافت کنی کدومو ترجیح میدی؟ کانال تلگرام؟ اکانت توییتر؟ یا خبرنامهی ایمیلی هفتگی؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
وقتی که یک کار رو خوب انجام میدی، تازه نوبت به مقابله با غولِ «ترس از شکست» میرسه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا ست گادین رو خیلی دوست دارم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
دربارهی ننوشتن