کیفیت‌های اصلی و فرعی

هیچ وقت یادم نمی‌ره،

تابستون سال ۸۷ بود و دوره‌ی تابستونی باشگاه دانش‌پژوهان جوان،

تازه یکی از کلاس‌هامون تموم شده بود که رفتم به دوستام توی کلاس فیزیکی‌ها سر بزنم، (من توی کلاس ریاضی‌ها بودم)

مثل این‌که داشتن نمره‌های امتحان میان‌دوره‌شون رو اعلام می‌کردن.

امیرعلی اکبری خیلی ناراحت بود و اشک توی چشم‌هاش حلقه زده بود،

می‌گفت که استاد هیچ نمره‌ای از امتحان ۱۰ نمره‌ای بهش نداده.

توضیح می‌داد:

«توی حل مسئله‌ی اول عدد پی رو برای دقت بیشتر تا ۶ رقم اعشار در نظر گرفتم و مسئله رو باهاش حل کردم.

راهم درست بود، ولی استاد هیچ نمره‌ای بهم نداد.

استاد بهم گفت که اگه می‌خوای با این دقت محاسبه کنی باید تاثیر جاذبه‌ی مشتری رو هم روی جسمت حساب کنی!

می‌گفت کلی خطای دیگه توی مسئله هست که تو ازشون چشم‌پوشی می‌کنی،

پس چرا عدد پی رو با این دقت حساب می‌کنی؟ این یعنی تو هیچی از تقریب زدن و دقت در فیزیک نفهمیدی.»

بعدش با ناراحتی ادامه می‌داد که جواب مسئله‌ی اول توی تمام مسائل بعدی به کار می‌رفته و همین باعث شده که همه‌شون اشتباه بشن ....


دو سال بعد که رفتم دانشگاه و توی فیزیک با مبحث اندازه‌گیری آشنا شدم حرف استاد امیرعلی رو بهتر درک کردم.

اون‌جا بهمون یاد‌آوری می‌کردن که با خط‌کشی که دقت اندازه‌گیریش سانتی‌متر هست نمی‌شه میلی‌متر رو اندازه گرفت.

بهمون یاد دادن که توی حل مسائل باید حواسمون به دقت اعداد باشه.

مثلا اگه دوتا عدد داریم که یکی‌ با تقریب سانتی‌متر هست و دیگری با تقریب میلی‌متر،

حاصل‌جمع اون‌ها با تقریب سانتی‌متر مشخص می‌شه.

(شاید اصطلاحاتی که به کار می‌برم دقیق نباشه، کلی سال می‌گذره، و البته من دانشجوی خوبی نبودم.)


اجازه بدین یک مثال دیگه هم بزنم:

رولف دوبلی توی کتاب «هنر خوب زیستن» یک موضوع جالب رو مطرح می‌کنه.

می‌گه سهام من در هر دقیقه خیلی بیشتر از ۲ دلار بالا و پایین می‌شه، و من اصلا بهش فکر نمی‌کنم،

پس چه لزومی داره که ذهنم رو درگیر تفاوت قیمت ۲ دلاری دوتا نوشیدنی بکنم؟

می‌گه من تصمیم گرفته‌ام که برای حفظ کردن انرژیم، ذهنم رو درگیر تفاوت‌ قیمت‌های کوچیک نکنم.


افزایش کیفیت چیزهای بی‌اهمیت

درسته که همه‌ی ما دوست داریم کیفیت زندگیمون رو در تمام زمینه‌ها بهتر کنیم،

ولی باید کیفیت‌ها رو اولویت‌بندی کرد.

بعضی از کیفیت‌ها هستن که افزایششون تاثیر چندانی روی زندگی ما نداره،

مثل در نظر گرفتن عدد پی تا شش رقم اعشار، (در حالی که کلی خطای دیگه داریم)

یا دقیق‌تر کردن اندازه‌گیری یک داده، (در حالی که بقیه‌ی داده‌ها اونقدر دقیق نیستن)،

و یا صرفه‌جویی در هزینه‌های کوچیک. (در حالی که توی زمینه‌های دیگه کلی اسراف می‌کنیم)

اگه یکم فکر کنیم می‌بینیم که ما همیشه در حال «افزایش کیفیت» هستیم.

مشکل اینجاست که همیشه داریم «چیزهای بی‌اهمیت» رو بهتر می‌کنیم.

مثلا همین وبلاگنویسی رو در نظر بگیرین.

چیزهایی که معمولا درگیرش هستیم چه چیزهایی هستن؟

  • توی تلگرام بنویسم یا ویرگول یا وبلاگ شخصی یا پلتفرم‌های دیگه؟
  • اسم دامنه رو چی بذارم؟ دات‌کام یا دات‌آی‌آر یا چی؟
  • چه قالبی انتخاب کنم؟ سایدبارش چطور باشه و توی فوترش چی بنویسم؟
  • این عکسی که انتخاب کردم خوبه یا نه؟
  • دوستم که مطالبم رو می‌خونه از این مطلبم خوشش میاد یا نه؟
  • خبرنامه‌ی ایمیلی درست کنم؟ از کدوم سرویس استفاده کنم؟ میلرلایت بهتره یا میل‌چیمپ؟
  • در کنار وبلاگ از توییتر هم استفاده کنم برای پروموشن یا نه؟
  • چند درصد از وقتم رو برای کامنت‌ها بذارم و چند درصد رو برای نوشته‌هام؟
  • اگه وبلاگم رو فیلتر کردن چی؟ هفتگی بک‌آپ بگیرم یا ماهانه؟
  • رنک الکسام چنده؟ دیروز ۲۹۴۵۳ بودم توی ایران، امروز چی؟
  • این یاور مشیرفر چکار می‌کنه که رنکش ۱۱۱۹۴ ایرانه؟ چند وقت دیگه بهش می‌رسم؟
  • ...

می‌دونم، خسته شدین از این همه حاشیه رفتن،

از این که مهم‌ترین چیز که «نوشتن و خوب نوشتن» هست رو فراموش کردیم،

از این همه حماقت.

ولی واقعیت تلخ زندگی ۹۹درصد ما همینه،

همین تمرکز روی حواشی،

همین بهتر کردن چیزهای بی‌اهمیت،

چیزهایی که (حداقل در ابتدا) هیچ تاثیری رو بهبود کلی زندگی‌مون ندارن.

کیفیت‌های اصلی و فرعی

به نظر می‌رسه یک راه هوشمندانه برای بهتر کردن زندگیمون شناختن کیفیت‌های اصلی و فرعی باشه.

هیچ وقت،

هیچ وقت کیفیت‌های اصلی رو فدای فرعی‌ها نکنیم،

و حتی گاهی اوقات کیفیت‌های فرعی رو کاملا نادیده بگیریم.

یک جورهایی اتلاف هوشمندانه‌ی منابعِ بی‌اهمیت. (البته همون‌طور که قبلا قول دادم درباره‌ش مفصل خواهم نوشت.)

به خودمون یادآوری کنیم:

تا وقتی که احمق باشی تقریباً هیچ اهمیتی نداره که مدرک تحصیلیت چی باشه.
تا وقتی که اعتماد به نفس کافی نداشته باشی کاری از دست لباس‌های گرون قیمت و ماشین‌های خفن برنمیاد.
و...

و مدام این سوال رو از خودمون بپرسیم:

چقدر روی کیفیت‌های اصلی سرمایه‌گذاری می‌کنی و چقدر روی کیفیت‌های فرعی؟


شاید حتی مفاهیم دنیا و آخرت رو هم بشه به این موضوع ربط داد،

افزایش کیفیت‌های اصلی، کارهای اخروی هستن،

و افزایش کیفیت‌های فرعی، کارهای دنیوی.

یاد روایت امام صادق افتادم که گفتن ایمان فرد به زیادی نماز و روزه‌اش نیست،

بلکه به صدق و ادای امانتش هست. (کیفیت‌های اصلی و فرعی)

این ویدیو گری‌وی رو هم ببینین.

درسته که کیفیت پایینی داره، اصلا ادیت نشده و شاید می‌تونست منسجم‌تر باشه،

ولی تکرار می‌کنم: تمام این‌ها کیفیت فرعی هستن.


ادریس میرویسی هستم. درباره‌ی زندگی، تفکر، دین و روان‌شناسی می‌نویسم.

در صورتی که این پست رو دوست داشتید، با دیگران به اشتراک بذاریدش.

اگه می‌خواین نوشته‌هام رو دنبال کنین عضو این کانال تلگرام بشین.

و اگه اهل اینستاگرام هستین، اونجا دنبالم کنین.