یک آموزگار...
دستاورد ۱۶ سال ارزشیابی توصیفی
سالها پیش که ما مدرسه میرفتیم باید برای نمره با معلم میجنگیدیم.
اگر نمره ما زیر ۱۰ میشد رفوزه بودیم و باید سال بعد دوباره در همان پایه در جا میزدیم. اگر ۲۰ میشدیم آفرین بود که از در و دیوار روی سرمان میریخت و میشدیم بچهی مردم که مدام بقیهی پدر و مادرها ما را میزدند توی سر بچهی خودشان. خلاصه داستانی داشتیم با نمره.
متخصصین امر آمدند و بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که اشکال کار آموزش و پرورش ما نمره است و بقیه جاها درست است. آمدند نظام نمرهدهی را کن فیکون کردند و نظام توصیفی را راه انداختند. نظام توصیفی قرار بود چیزی باشد شبیه نظام نمرهدهی در کشورهای پیشرفته. در واقع Grade بندی دانشآموزان بود. ولی نه معلمها آمادهی پذیرش این نظام جدید بودند نه کتابها هماهنگ و نه پدرها و مادرها توی کتشان میرفت که این خیلی خوب و خوب و قابل قبول یعنی چه! بالاخره بچه من ۲۰ است یا ۱۹ یا ۱۸؟
هنوز بعد از ۱۶ سال که از اجرای ارزشیابی توصیفی میگذرد (شروع از سال تحصیلی ۸۲−۱۳۸۱) کمیت این طرح لنگ است و هر وزیری که از راه میرسد یا هر کارشناس تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شدهای، زخمهای به تن این بیمار میزند و سال به سال دریغ از پارسال، اجرای این طرح بهتر که نمیشود، بدتر هم میشود.
البته شما اگر جستجویی در منابع موجود بکنید به جز به به و چه چه از اجرای این طرح و نتایج گهربار آن پیدا نمیکنید، چون اصولن این طرح را کسانی دادهاند که امروز دارند ارزیابیاش میکنند و خدا به داد همهی ما برسد.
بیایید با هم نگاهی بیندازیم به خروجی ارزشیابی توصیفی:
نظام آموزش و پرورش توصیفی خواست به استرس ناشی از ناتوانی در حل مسائل ریاضی پایان دهد، ولی سواد عمومی دانشآموزان را تنزل داد.
نظام ارزشیابی توصیفی خواست تفاوتهای فردی دانشآموزان را ببیند ولی دانشآموزان بیگانه با فرهنگ عمومی تحویل جامعه داد.
ارزشیابی به سبک توصیفی خواست امتحان برگزار نکند که دانشآموز استرس شب امتحان نداشته باشد و کودکانی شاد پرورش دهیم، ولی دانشآموزانی ناتوان از خواندن و نوشتن یک جملهی ساده تربیت کرد.
شیوهی ارزشیابی توصیفی خواست تبعیض ناشی از مقایسهی سخت تحت نظام نمرهدهی را کاهش دهد ولی دارد یک نسل بیتعهد و بیدانش به جامعه وارد میکند.
و در آخر برنامه ارزشیابی توصیفی خواست مرهمی باشد برای درمان درد آموزش و پرورش کشور ولی خودش دردی شد بر تمام دردهای پیشین.
مدیونید اگر فکر کنید این برگهها و سؤالها و جوابها را من از بین بدترینها انتخاب کردهام. اینها مشت نمونهی خروار دانشآموزان دههی ۸۰ کشور هستند. اینها میخواهند ایران فردای ما را بسازند. از الان کمربندهایتان را محکم ببندید چون مسئولین آموزش و پرورش و کارشناسان مسئول، همگی خود را به خواب خرگوشی زدهاند و جز فایده و محاسن در این نظام آموزشی چیزی نمیبینند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اگر من وزیر آموزش و پرورش باشم...
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقدهایی بر آموزش و پرورش - بخش دوم - تنبیه
مطلبی دیگر از این انتشارات
به مناسبت روز معلم!