احتمالا برنامه نویس، عاشق فیلم و سریال و کتابهای فانتزی.
معضلی به نام نظام آموزشی - بخش دوم
در مقالهای قبلا در مورد مشکلات و دردسرهای فعلی نظام آموزشی نوشتم.
مطلب امروزم میخوام همون مساله رو از زاویهی دیگهای دنبال کنم و به یکی از ریشههای این مشکل کمی بپردازم و مطابق معمول هم لازمه خاطرهای از دوران تحصیل خودم رو شرح بدم.
اول دبیرستان رو در شهری اطراف رشت تحصیل میکردم و اون زمان کلمهی مهندس ارج و قرب بالایی هم داشت و کاربرد طنز امروزی برای چایی آوردن را نداشت (به درست و غلطش کاری ندارم). قبل از ادامه یک جملهی کلیدی و مهم رو بگم، تو دنیایی که ما داخلش زندگی میکنیم کمیابی ارزش تولید میکنه...

میون همکلاسیهام که الان خیلیاشون نمیدونم کجا هستن اغلب بچههای باهوشی بودن یا حداقل تصورم اینطوره و خب ما مثلا در یک مدرسه خصوصی که به کیفیت تحصیل اهمیت میده درس میخوندیم!. ماجرا از روزایی شروع میشه که مشاور به اصطلاح محترم مدرسه محاسبهی سادهی اما پر هزینه برای دیگران رو انجام میده، محاسبه این شکلی بوده:
خب الان بازار مهندسی داغه، پس بچهها اگر برن سراغ رشتههای مهندسی بازار کار احتمالا! کشش داره، پس شانس بهتری برای کار دارن و البته تو کنکور هم تعداد انتخابهاشون بیشتره، پس من سعی میکنم عمدهی بچهها رو ترغیب کنم برن سمت ریاضی و فیزیک تا بتونن رشتههای مهندسی بزنن تو دانشگاه. این بزرگوار احتمالا کلی هم بابت چنین محاسبهای به خودش تبریک هم گفته (هرچند شک دارم اصلا این آدم اینقدر نشسته باشه و فکر کرده باشه در این مورد) و البته اینطور به نظر میرسه که اون زمان بسیاری از همکاران این بزرگوار هم دقیقا چنین محاسبهای کردن.
حالا مشکل محاسبه بالا کجاست؟ آفرین، زمان!
چیزی که این بزرگوار محاسبه نکرده و البته حس میکنم فقط همین بزرگوار نبوده و تقریبا اون زمان در سراسر کشور انگار مشاورین اینکارو کردن، این بوده که یه محاسبه سر انگشتی ساده رو لحاظ نکردن، اون محاسبه اینه:
یک دانش آموز سال اول دبیرستان در ابتدا باید دو سال ریاضی فیزیک بخونه و یک سال پیش دانشگاهی تا دوره آموزشی پایه به اتمام برسه و سپس حداقل چهارسال دانشگاه که مدرک کارشناسی بگیره و اگر از بخت بد روزگار این دانش آموز مذکر باشه دو سال خدمت هم اضافه کنید. ما داریم در مورد ۹ سال بعد زندگی یک پسر و ۷ سال بعد زندگی یک دختر صحبت میکنیم. خب میپرسید اشکال کجاست؟ اشکال اینجاست که مشاورین مدارس و دانش آموزان باید دیدی باز برای دیدن ۷ تا ۹ سال آینده بازار کار رو داشته باشند و منصف باشیم حداقل در ایران این مسائل قابل پیش بینی نیست (در نهایت خروجی سیستم آموزشی باید وارد بازار کار بشه و به طبع اون تولید داشته باشه، اگر با این بخش موافق نیستید ادامهی مطلب به دردتون نمیخوره). یکی از تبعات مشاورههای این بزرگواران در حال حاضر تعداد زیادی مهندس فاقد تخصص مورد نیاز بازار کار هست (صرفنظر از خروجی کمحاصل یا بی حاصل دانشگاه و البته نمیخوام تمام تقصیر را به گردن دانشگاه بندازم که خود افراد هم بیتقصیر نیستند در بسیاری موارد) و با اینکه چندسالی از آخرین حضور من در میادین تحصیلی میگذره اما گهگداری اخبار رو بررسی میکنم متوجه شدم اون انرژی متمرکز در رشتههای مهندسی الان به رشتههای مرتبط با علوم تجربی تغییر جهت داده.
آدمای زیادی هستند که با همین روش بالا نتیجه گرفتند و آدمای زیادی هم از همین ساختار ضربه خوردند و بزرگترین ایرادی که به این ساختار میتونم بگیرم نبود افراد آگاه در جایگاه مشاور و دانش کم خانوادهها و همچنین نبود انعطاف لازم در سیستم آموزشی است و شاید اساسیترین مشکلی که به طبع این مسائل ایجاد شد عدم آگاهی دانشآموزان نسبت به اهمیت حوزههای علایق خودشون هست.هر یک از این مسائل بحث مجزایی میطلبه که باید توسط متخصصین این حوزه به نگارش دربیاد.
در انتها اگر هنوز مسیر تحصیلیتون رو انتخاب نکردید پیشنهاد میکنم صرفنظر از گفتههای اطرافیان (فرقی نمیکنه دور یا نزدیک) اول ببینید واقعا و قلبا حاضر هستید در همون حوزه تحصیلی کار کنید و کمی زمان برای تحقیق بذارید که این روزا نسبت به دوران دبیرستان من حداقل هزینه دسترسی به اطلاعات به شدت کاهش پیدا کرده. (بازاری که امروز داغ و پر درآمده لزوما ده سال دیگه جوابگو نیست!)
به تجربه یاد گرفتم آدمایی که دنبال علاقشون رفتن و در حوزه مورد نظرشون شروع به کار کردن از سایرین صرفنظر از میزان درآمد خوشحالتر و راضیتر بودن. رضایت شغلی موضوع مهمیه که البته این سالها تو ایران به خاطر وضعیت اقتصادی و معیشتی و کیفیت پایین زندگی در بسیاری از اصناف و مشاغل بهش توجهی نمیشه و این موضوع باعث تاسفه و اگر هنوز انتخاب نکردید و فرصت انتخاب دارید یادتون باشه در طول دوران کاریتون زمان زیادی از روز را مشغول کار خواهید بود و اگر میزان رضایت شغلی پایینی داشته باشید خیلی زود فرسوده خواهید شد و در همهی ابعاد زندگی شما این مساله تاثیر گذار خواهد بود. برای درک بهتر این موضوع اینبار که به خیابون رفتید خوب به اطرافتون و آدمایی که باهاشون برخورد میکنید دقت کنید...
موردی که تو این پست اشاره کردم به بخشی از سیستم آموزشی و مشکلاتی که ایجاد میکنه اشاره کرده، برخلاف مطلب اول به کل ساختار نقد وارد نکرده و یک بخش ماجرا رو بررسی کرده.
مسأله مهم بعدی اینه که این نوشته ها تجربهی شخصی هستن و از اشتباه مصون نیستن.
حق با تو بود اصلاحش کردم