یک آموزگار...
هنر معلمی - پیشنیازها - بایدها
در دوران کار هر معلم، آموزشهایی تحت عنوان کلاسهای ضمن خدمت به او ارائه میشود و برای تشویق هر معلم برای شرکت در این دورههای آموزشی و افزایش و ارتقای تواناییهایش، امتیازی برای هر دوره در نظر گرفته میشود و این امتیاز با عنوان تعداد ساعتهای ضمن خدمت در رزومهی هر معلم لحاظ میشود و قرار است ۵۰ سال دیگر به ازای این امتیازات افزایش حقوقی برای معلمها در نظر بگیرند.
بحث من مالی و حقوقی نیست و میخواهم راجع به محتوای این کلاسهای ضمن خدمت کمی صحبت کنم.
عناوین چندین دورهی ضمن خدمت اخیر را با هم مرور میکنیم:
- مدیریت کلاس درس
- آموزه ها و مفاهیم اسلامی در حماسه اربعین حسینی
- مهارتهای تربیت بدنی
- مراقبت جسمانی و عاطفی و شناختی دانش آموزان
- تعلیم و تربیت اسلامی در دوره پیش دبستانی
- آشنایی با علوم و معارف دفاع مقدس
- پدافند غیر عامل
- مهارتهای هفتگانه ICDL
- آغاز سال تحصیلی همراه با ایمنی و امنیت مدرسه
- ویژه نامه آموزشی تربیت قرآنی
- روابط انسانی در مدرسه
و این موضوعات و عناوین سالهای سال است که تکرار میشود و تکرار میشود و ما همیشه روی پاشنهی خودمان میچرخیم.
روزی در یکی از مصاحبههای ارتقای شغلی خودم (که با مدیر یکی از مناطق تهران انجام دادم و به هر دلیلی به نتیجه نرسید) مدیر محترم منطقه که انگار از بقیه مدیران هم ردهی خود قدری فهم و درک بیشتری داشت از من سؤالی پرسید که مدتهای زیادی فکر من را درگیر کرد. همان لحظه جوابی به او دادم که هرچند جواب بدی هم نبود، ولی بعد از مدتی که به سؤال او و جوابهای ممکن خودم فکر کردم و فکر کردم، برای خودم هم نکتههای جدیدی روشن شد.
سؤال این بود:
اگر روزی در آموزش و پرورش به یک سمت بالا برسی چه کاری برای ارتقا و بهبود این سیستم انجام دهی؟
در آن روزها من رویایی در ذهن داشتم (چون برنامهنویسی وب هم میکنم) و این جواب را به او دادم:
قبل از هر کاری سایتها و سامانههای شلخته و گسستهی مختلفی که در وزارتخانه، ادارهها و مناطق و مدارس وجود دارد را یکپارچه میکنم و یک سامانهی بسیار بزرگ و جامع میسازم که این همه کار تکراری و موازی که در حال حاظر دارد انجام میشود تمام شود و هر مدیر منطقه، مسئول اداره، مدیر مدرسه و معلم و دانشآموز در سراسر ایران برای هر کاری که با مدرسه و کار و آموزش دارد وارد یک سایت و سامانه شود و کارش را به راحتی انجام دهد و خارج شود. (لینک به نوشتهای که در همین زمینه قبلن نوشتهام)
ولی این روزها جوابی دیگر به این سؤال دارم و در واقع عنوان این نوشته را برای همین جواب انتخاب کردهام.
احساس میکنم قبل از هر چیزی باید مهارتهای معلمهای ما افزایش پیدا کند و بعد به اصلاح سیستم بپردازیم و در حال حاضر معلمها سه نیاز اساسی دارند که میتواند با کلاسهای ضمن خدمت مناسب این آموزشها ارائه و این نیازها رفع شود. بنابراین من اگر روزی نقش تصمیم گیرنده برای این موضوع را داشته باشم و بخواهم کلاس ضمن خدمت برای معلمها برگزار کنم به ترتیب این سه عنوان را برای آنها برگزار میکردم و آموزش آن را هم برای همه اجباری میکردم:
فن بیان
فن بیان یا هنر سخنوری هنری است که اغلب معلمها به تجربه در طول سالیان بالاخره کسب میکنند، برخی از ابتدا دارند و برخی به مرور زمان طی چند سال بدست میآورند، ولی باز هم، هیچ تضمینی نیست که تمام معلمها بتوانند هنر سخنوری را به تجربه و در زمان کوتاه و معقولی بیاموزند.
شاید هر معلمی را که ببینید و از او بپرسید ادعا کند که فن بیان خوبی دارد، ولی به نظر من نیمی از آنها سر کلاس ور میزنند و هنوز هنر سخنوری را نمیدانند.
حرف زدن برای ۳۰ تا بچه کار سختی نیست و فن بیان نمیخواهد، آزمون واقعی این است که جلوی ۱۰۰ تا آدم بالغ برود و پشت میکروفن صحبت کند و تپق نزند و بتواند درست و بلیغ صحبت کند.
بنابراین من فکر میکنم معلمی که فن بیان بداند، یعنی بتواند برای ۱۰۰ آدم بالغ سخنرانی خوبی کند و سخنور خوبی باشد، آنگاه در کلاس درس برای ۳۰ تا بچه هم میتواند بسیار عالی صحبت کند و تدریس کند.
خط خوب
نیازی به توضیح ندارد و متأسفانه چقدر معلمها هستند که خط خوبی ندارند. قدیمها هرکسی مکتبی بود از روی خط خوبش شناخته میشد. الان خط خوب یک نعمت و امتیاز است مخصوصن که کمتر کسی نیاز به نوشتن دارد و همه چیزها را تایپ میکنند و هنر خط دارد مهجور میماند.
خط خوب برای معلم یک گنج است.
من معلم وقتی خط خوبی داشته باشم امضای من روی دفتر و برگهی امتحانی دانشآموز و یادداشت من برای او ارزشمند میشود. به خود میبالد و نشان پدر و مادرش میدهد. ولی وای از روزی که معلمی با خطی زشت بخواهد برای دانشآموزش بنویسد صد آفرین!
نقاشی و طراحی
تمام معلمها حداقل یک بار در عمرشان روی تخته آموزش دادهاند ۴=۲+۲ و همه حداقل یک بار برای نشان دادن این جمع بر روی تخته دو عدد سیب این سمت و دو عدد سیب آن سمت کشیدهاند و جمعشان را نشان دادهاند.
چرا هیچ معلمی برای آموزش جمع ۲ بعلاوه ۲ اسب نمیکشد؟ چرا هیچ کدام هواپیما نمیکشد؟ چرا همه سیب میکشند؟
چون سیب یک دایره است که بالایش یک چوب دارد و راحتترین چیزی است که همه میتوانند نقاشی کنند.
نقاشی و طراحی یکی از بهترین راههای انتقال مفهوم روی تخته سیاه به دانشآموز است و معلمی که هنر نقاشی و طراحی داشته باشد به شدت در انتقال مفاهیم مختلف در هر موضوعی به دانشآموز موفقتر از کسی است که نقاشی بلد نیست.
فرض کنید من بخواهم تاریخ مقطع راهنمایی یا دبیرستان درس بدهم. میتوانم یک سرباز جنگی سوار بر اسب بکشم و داستان تاریخی را روایت کنم. چیزی شبیه پردهخوانیهای قدیمی که در قهوهخانهها رواج داشت.
یا فرض کنید بخواهم علوم مقطع ابتدایی درس بدهم. میتوانم گیاهان و جانوران مختلفی را به صورت کمیک یا حتا طراحی روی تخته بکشم.
و من مطمئن هستم که دانشآموزان دوست دارند ببینند معلمشان چه خوب هرچه را که بخواهد دربارهاش حرف بزند اول روی تخته میکشد. بچهها عاشق این معلم میشوند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ضیافت کرونا برای آموزش
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقدهایی بر آموزش و پرورش - بخش دوم - تنبیه
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقدهایی بر آموزش و پرورش - بخش پنجم - آقای معلم بچه من خوبه؟