تجربه اولین پروازم با عکس سام درخشانی

برگه عبور پرواز مشهد که از الی گشت خریدم
برگه عبور پرواز مشهد که از الی گشت خریدم

تا الان که نزدیک به 30 سالم شده و خودم را دختری مستقل از نظر مالی می‌دانم، تجربه رفتن به آسمان و سوار هواپیما شدن رو نداشتم. بارها پیش اومده بود که با خانواده و با ماشین به سفر رفته‌ام. اتوبوس سواری را که دیگه نگویید! آنچنان در دوران دانشجویی با اتوبوس مسیر شهر زادگاهم تا شهر دانشگاهم را طی کردم که نگو و نپرس! هنوز هم ترس نشستن در اتوبوس و رانندگی در جاده‌های تاریک رو در خاطرم دارم. اینکه که راننده خسته بود و گاهی اتفاقاتی مخاطره‌انگیز را رقم می‌زد. فکر می‌کنم در جوانی زیاد از دست فرشته مرگ فرار کرده‌ام! در ایران هر کسی که با اتوبوس‌های کهنه و جاده‌های ناهموار سواری می‌کند به نوعی به جنگ با مرگ می‌رود. خلاصه اینکه این از روش‌های سفر در دوران دانشجویی!

بعد از دانشجویی هم که کار در شرکتی را شروع کردم قید اتوبوس را زدم و به سفر با قطار روی آوردم. مخصوصاً اینکه دیگر مقصد اصلی سفرهای کاری‌ام تهران بود و خب برای تهران از مشهد راحت می‌شد بلیط قطار گرفت. تجربه اولین قطار سواری‌ام رو هم خیلی دوست دارم. هر چند این مسیر طولانی است اما هر بار که سوار قطارم از تماشای تپه‌های نرم و زیبای خراسان که من را یاد تپه سرسبز صفحه ویندوز می‌اندازد، لذت وافر می‌برم. بین عکس‌هایم عکس تپه‌های خراسان را پیدا نکردم به همین خاطر عکس خبرگزاری مهر را برایتان در زیر آورده‌ام که منظور مرا خوب نشان می‌دهد.

تپه های سرسبز و ملایم خراسان شبیه تپه مشهور ویندوز
تپه های سرسبز و ملایم خراسان شبیه تپه مشهور ویندوز

امسال برای سفر کاری مجبور شدم برای دو روز به تهران سفر کنم. هر طوری که حساب و کتاب کردم دیدم واقعاً نمی‌ارزد یک روز از این دو روز را در راه باشم و خسته در تهران به جلسه برسم. تصمیم گرفتم بالاخره اولین پرواز خودم را تجربه کنم. در میان دوستان هم‌سن و سالم فکر کنم تنها فردی بودم که تا این سن از زندگی‌اش پرواز با هواپیما را تجربه نکرده بود. به این دلیل که هیچ تجربه و نظری نداشتم به یکی از دوستان صمیمی‌ام زنگ زدم و خواهش کردم برایم بلیط هواپیما تهران از مشهد را بخرد. چه برای رفتنم به تهران و چه برای برگشتنم به مشهد دو تا بلیط هواپیما می‌خواستم. دوستم بلیط را که خرید، برایم تلگرام کرد. فایل PDF ای بود که گویا هنگام ورود به فرودگاه باید به همراه می‌داشتم و حکم بلیط هواپیما را داشت.

حضورم در فرودگاه مشهد برای اولین پروازم به تهران
حضورم در فرودگاه مشهد برای اولین پروازم به تهران

به فرودگاه مشهد که وارد شدم پرس‌و‌جو‌کنان به باجه‌ای رسیدم که گویا برای بررسی بلیط مسافران بود. فایلی که دوستم برایم فرستاده بود به باجه نشان دادم و شخص پشت باجه از من کارت ملی خواست. هر چی گشتم جز گواهینامه‌ام کارت شناسایی دیگه‌ای در کیفم پیدا نکردم. چون سفر کاری می‌رفتم جز یک کوله پشتی خیلی سبک و کوچک وسیله‌ای همراهم نبود؛ بنابراین امکان برگشت به خانه و برداشتن کارت ملی را هم نداشتم. چنین آدم فراموش‌کاری شده بودم! خوشبختانه مسئول باجه گواهینامه‌ام را قبول کرد و بلیطی برایم صادر کرد که گویا به آن Boarding Pass (بوردینگ پس) می‌گفتند؛ که نمی دانم چرا ترجمه‌‌اش را که «برگه عبور» می‌شد، نمی‌گفتند. حداقل این ترجمه بهتر از پیشنهادات فرهنگستان لغت، با آن پیشنهادات عجیبشان است! روی این برگه عبور عکس سام درخشانی و لوگوی الی گشت دیده می‌شد. جالبی موضوع اینجاست که تصور نمی‌کردم اولین بلیط هواپیمایی که می‌گیرم عکس بازیگری مشهور رویش باشد و روی تبلیغاتش کار شده باشد. حداقل بلیط‌های اتوبوس و قطار این‌گونه نیستند.

خلاصه ماجرا هم اینکه هر دو بلیط رفت و برگشت من با این برگه‌های عبوری شکل گرفت که عکس سام درخشانی رویش چاپ شده بود و دیدنی بود. هر چند که اولین بلیط هواپیمایی که خریده بودم را هنگام سوار شدن ازم گرفتند و تنها سربرگ آن برایم باقی ماند اما عکسی یادگاری گرفتم. عکسی که نشان‌دهنده تجربه اولین پروازم با بلیط هواپیما الی گشت و سام درخشانی بود.

نمای پنبه ای ابرها در پرواز مشهد تهران
نمای پنبه ای ابرها در پرواز مشهد تهران

سوار شدن به هواپیما ترسناک بود اما به محض بلند شدن هواپیما دیگر همه چیز آرام شد. آسمان صاف و آبی بود و چون صندلی‌ام در کنار پنجره بود، می‌توانستم بیرون را نگاه کنم. هر چند که تپه‌های خراسان دور بودند و دیده نمی‌شدند اما تصویر ابرها عکسی دیگر بود. سفر بعدی‌ام را هم پرواز می‌گیرم. راحتی و مدت زمان کوتاهش که به کنار، نمای آسمان را دیگر به هر تصویری ترجیح می‌دهم.