رشته مدیریت فناوری (تکنولوژی) و نوآوری

مدیریت جریان علم به سمت صنعت. اینکه در کدام قسمت این جریان قرار داشته باشید آینده کاری را تعیین می‌کند.
مدیریت جریان علم به سمت صنعت. اینکه در کدام قسمت این جریان قرار داشته باشید آینده کاری را تعیین می‌کند.

در یکی دو سال گذشته از خیلی‌ها شنیدم که در توضیح اینکه چه کاری دقیقا می‌کنند به پدر و مادر و یا فامیل و حتی دوستان مشکل دارند! به هر حال با این سرعت تغییرات طبیعی هست که شغل‌های جدیدی به وجود بیاد و برای گوش‌ها تازگی داشته باشه. به ویژه در رشته‌های علوم انسانی که نمود فیزیکی تقریبا نداره. در کنار شغل و کاری که انجام می‌دم در مورد رشته هم همچین مشکلی رو من تجربه کردم. البته رشته تحصیلی من در مقطع ارشد MBA مدیریت تکنولوژی و نوآوری بود!

رشته مدیریت تکنولوژی دقیقا یعنی چی؟

سوال خیلی از دوستان که از من پرسیدن و می‌خوام در این ویرگول بهش پاسخ بدم و از این به بعد به این ویرگول ارجاع بدم!

خب در درجه‌ی اول دو واژه در عنوان رشته داریم: فناوری (تکنولوژی) و نوآوری که با هم به لحاظ کارکرد متفاوت هستند. اول بریم سراغ فناوری.

فناوری

مدیریت فناوری به لحاظ رشته از دهه ۵۰ میلادی بدین سو پایه ریزی شد! در اوج دورانی که R&D بشدت از طرف شرکت‌ها و کشورها پیگیری می‌شد و نیاز به مدیریت تکنولوژی برای جلوگیری از هدر رفت منابع به نیازی اساسی از طرف مدیران ارشد تبدیل شد. اگه بخوام به صورت ساده توضیح بدم فرض کنید که دوگروه کوه‌نوردی داریم. هدف هر دو گروه صعود از یک کوه و فتح قله است؛ اما با دو استراتژی متفاوت! استراتژی گروه اول رسیدن به قله در کوتاه‌ترین زمان ممکن و استراتژی گروه دوم رسیدن به قله از طریق امن و بدون ریسک و بدون دغدغه زمان است! حال کار مدیر فناوری بعد از تعیین استراتژی، پیشنهاد فناوری‌های مورد نیاز برای گروه‌ها است. مثلا گروه اول که در سریعترین زمان ممکن باید قله را فتح کند احتمالا نیاز به تجهیزات صخره نوردی داره! یا حتی مدیر تکنولوژی میتومه هلیکوپتر را پیشنهاد می‌کنه!! به هر حال مجموعه‌ای از تکنولوژی‌ها، از مسیریاب تا تجهیزات را مدیر تکنولوژی به گروه اول پیشنهاد می‌کنه اما گروه دوم نیازی به هلیکوپتر یا تحهیزات صخره نوردی نداره چون با استراتژی این گروه مغایرت دارد و در صورت هزینه، هدر رفت منابع و حتی مانعه‌ای برای فتح قله خواهد بود! شاید تجهیزات ساده‌تر مانند چادر پاسخ بهتری به این گروه باشد! نمونه‌های واقعی این قضیه رو در ایران می‌توان در استراتژی دفاعی کشور دید. استراتژی تکنولوژی دفاعی بر روی موشک به جای هواپیما و قایق تندرو به جای کشتی‌های بزرگ جنگی ملاحظه می‌کنیم! در بنگاه هم تصمیمات این چنینی به وفور مشاهده می‌شه که اتفاقا بسیار سرنوشت ساز هستند!

نوآوری

اما نوآوری شاید ملموس‌تر از مدیریت تکنولوژی برای دوستان باشد. استارت‌آپ! البته نه فقط راه‌اندازی کسب و کاری نوپا بلکه نظام نوآوری در بعد بنگاه و ملی.

کارل مارکس معتقد بود که سرمایه داری خودش، خودش را نبود خواهد کرد!! چرا که بنگاه‌ها بر اثر رقابت بی حد و مرز خود بر سر سهم از بازار همواره تلاش می‌کنند که بازار بیشتری را تصاحب کند و رقیب را از میدان به در کنند. جوزف شمپیتر، اقتصاددان اتریشی با تایید نظر مارکس این حقیقت را نه یک تهدید، بلکه فرصت طلقی کرد و تحولی در نظریه اقتصادی ایجاد کرد و اسم این واقعه را تخریب خلاق گذاشت! به صورت خیلی ساده چیزی که باعث می‌شه رقیب از میدان به در بشه، نوآوری در بخش‌های مختلف بنگاه هست! نوآوری یعنی هرگونه ابتکاری که منجر به منفعتی اقتصادی شود! در بخش‌های مختلف یک بنگاه از بازاریابی گرفته تا منابع انسانی و مالی و ... این کار توسط مدیر نوآوری از طریق فراهم سازی بستر گردش اطلاعات تولید شده در سازمان و ایجاد بستری که ایده‌های نو شکل بگیرد صورت می‌پذیرد. بعضی از این ایده‌ها که در درون سازمان شکل گرفته‌اند تجاری سازی می‌شوند و یا از طریق جذب استارت‌آپ‌ها (نوآوری باز) برای تولید محصولات یا خدمات جدید جریان درآمدی جدیدی برای سازمان ایجاد می‌شه. در واقع موج کارآفرینی که در کشور می‌بینیم و استقبال از اون، حاصل نظام نوآوری است که در سطح ملی برنامه ریزی شده است. در چند سال اخیر عموما شرکت‌هایی که نوآوری را با موفقیت در کسب و کار خود ادغام کرده‌اند در بین بهترین‌ها بوده‌اند! گوگل، اپل، آی بی ام و ...

نوآوری باز
نوآوری باز


باز هم می‌تونیم از این بیشتر هم در این مورد صحبت کنیم و موضوع رو تبیین کنیم اما فک می‌کنم برای یک ویرگول همین مقدار کافی باشه.

در صورت بروز سوال با کمال میل در بخش نظرات پاسخگو خواهم بود.