ما با هم سر از کار کتابها درمیآوریم. با هم حرفها را میشنویم و با هم مینویسیم. دوست دارید به ما ملحق شوید؟ :)
چه کار نکنیم تا نویسندهی خوبی شویم؟
چکیدهای از کتاب «بیست و هشت اشتباه نویسندهگان» اثر جودی دلتون
به قلم: مجید زنجیران
? از نوشتن نترسید. از بد بودن قلمتان نترسید. از الهام و ایده نداشتن نترسید. فقط بنویسید. وقتی شروع به نوشتن کنید، همهی اینها درست میشود.
? موضوع محدودی برای نوشتن داشته باشید. خودتان ذهنتان را محدود کنید تا ایدههای بهتری به مغزتان برسد.
? همانطور که حرف میزنید بنویسید. سختش نکنید.
? کنجکاو باشید. اگر ایده میخواهید، یواشکی به حرف مردم گوش بدهید. اتفاقاتی را که در طول روز میافتند سرسری نگاه نکنید. ببینید چه سوژهای میتوانید از دل این اتفاقات روزمره استخراج کنید. همین یواشکی گوش دادن به مکالمات مردم بهترین منبع برای سوژهیابی است. برنامههای تلویزیونی، نوشتههای خبری، [کامنتهای اینستاگرام، گفتوگوهای کلابهاوس،] فیلم یا موزیک یا کتابی که اخیراً مصرف کردهاید، همهی اینها میتوانند منبع الهام باشند.
? وسط نوشتن، متنتان را ویرایش نکنید. خراب است؟ بگذارید باشد. تمامش کنید و بگذارید چند روز بگذرد، بعد برای ویرایش سراغش بیایید. کسی که وسط نوشتن، متنش را ویرایش میکند، هیچوقت متنش را تمام نمیکند.
? کلیگویی نکنید. توصیفهای جزئی و دقیق و پیشبرنده داشته باشید. دربارهی انسانیت ننویسید. دربارهی انسانی به نام مصطفی حسنپور بنویسید که زانودرد دارد و از مزهی شوید حالش به هم میخورد و هروقت تنها میشود، زیر بغلش را بو میکند.
? از تشبیه و استعارههای خاص و گیرا استفاده کنید. «مهمانها مثل سرخس روی لیوانهای چای خم شده بودند»، «صورتش مثل سیبی که مدتها در بشکه مانده باشد، چروکیده بود»، «اتوبوس ایستاد، دهانش را باز کرد و مسافران را بلعید و رفت».
? بهجای صفات و افعال همیشگی، از افعال جاندار استفاده کنید. مثلاً به جای «زن به انتقام از شوهرش فکر کرد»، بگویید «زن، انتقام از شوهرش را گلدوزی کرد». خب البته جوری زیادهروی نکنید که نثرتان فاخر و ادبی شود و ارتباطش را با خواننده از دست بدهد.
? داستان را آخر کار روی یک ترازوی خیالی بگذارید و ببینید آیا تعادل در اجزای آن برقرار است؟ نباید طوری باشد که مثلاً یک قسمت از اثر را پر از تشبیه و توضیح کنید و قسمت دیگر را لخت رها کنید.
? حالات شخصی خودتان را بیان نکنید. با خواننده ارتباط برقرار کنید. احساسات شما، درد حاصل از شکست عاطفی، اخراج از شغل، افتادن از یک درس، یا شادی ناشی از برنده شدن در قرعهکشی فامیلی، برای شما شاید خیلی خاص و معنادار باشد، اما اگر به اندازهی کافی آن را پرداخت نکنید، نهایتاً فقط به درد خودتان خواهد خورد. (نه حتی عمهتان)
? خوانندگان روزبهروز باهوشتر میشوند. آنها دوست دارند از تخممرغ خودشان در خمیر کیک استفاده کنند. پس شما هم در نوشتهتان وعظ نکنید و عقاید شخصیتان را ارائه ندهید. بگذارید خواننده خودش آن را کشف کند. به علاوه، از جانب خودتان صحبت کنید و نظر خودتان را به جامعه نسبت ندهید.
? صادق باشید و چیزی را بنویسید که خودتان مستقیم یا غیرمستقیم تجربهاش کردهاید. نوشتن دربارهی زندگی کودکان آفریقایی به شمایی که در شمال تهران زندگی میکنید چه ربطی دارد؟ سخنتان باید از دل بیرون بیاید. جرأت خودافشاگری داشته باشید. وظیفهی شمای نویسنده این است که زندگی را آنطور که خودتان میشناسید گزارش کنید. در دفاع از چیزهایی که به آنها اعتقاد ندارید، ننویسید. البته غیر از تجربههای زیسته، راههای دیگری هم برای کسب شناخت از موضوعات وجود دارد. مثلاً دربارهی آنها تحقیق و مصاحبه کنید. اما با این حال، دربارهی چیزی که علاقه ندارید، ننویسید. اگر هم مینویسید، معنایی در دل آن کشف کنید.
? برای نوشتهتان به قدر کافی تحقیق کنید، نه کمتر و نه بیشتر.
? وقتی در نویسندگی تازهکار هستید، بیشتر از زاویهی اولشخص بنویسید. کمی که پیشرفت کردید، سومشخص بنویسید. چون اگر در اولشخص بمانید، پیشرفت نخواهید کرد. بعدها که حرفهای شدید، دوباره میتوانید اولشخص بنویسید. نوشتههای اولشخص شما در این دوره حرفهایتر و شستهرفتهتر به نظر خواهند رسید.
? برای نوشتهتان مخاطبان خاصی را در نظر بگیرید. مخاطب اثر شما همگان نیستند. ببینید مخاطبان شما چه چیزهایی را میخواهند بدانند. همانها را بنویسید. اما اگر نمیدانید خواننده اثرتان کیست، برای خودتان بنویسید. چون در این صورت چندان به خطا نرفتهاید.
? پیشنهاد میکنم به انتقادات دیگران گوش ندهید، فقط به انتقادات و توصیههای ناشر و سردبیر توجه کنید؛ چون او قرار است نوشتههای شما را بخرد و سلیقهی بازار را هم خوب میشناسد.
? اگر ناشر یا سردبیر، کار شما را رد کرد، هیچ ناامید نشوید. من یک بار اثرم را برای ۳۴ ناشر فرستادم تا بالاخره چاپ شد. این نوع برخورد ناشرها روال طبیعی است. غمتان نباشد. اگر از شما خواستند که نوشته را بازنویسی کنید، یا نقدی به اثرتان وارد کردند، آن را بپذیرید و استقبال کنید. اما مأیوس نشوید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ادبیات، برادر بزرگتر سینماست
مطلبی دیگر از این انتشارات
ملاقات با آقای زروندی در سال ۱۴۲۷
مطلبی دیگر از این انتشارات
جان کلام کتاب «پاسخهای کوتاه به پرسشهای بزرگ»