مستندساز و کارشناس سینما
جودیت باتلر : خفقان و سانسور در دانشگاههای آمریکا
در دانشگاههای آمریکا هم سانسور و خفقان بیداد می کند، آنچنان که یک تردید کوچک درباره برداشت دانشجویان از نسل کشی در غزه، موجب فشار شدیدی به روسای دو دانشگاه معتبر آمریکا یعنی پنسیلوانیا و هاروارد و استعفای آنها شد.
حالا "جودیت باتلر" فیلسوف و نظریه پرداز معروف آمریکایی مطلبی منتشر کرده که وب سایت "رادیو زمانه" آن را با ترجمه شیرین کریمی، بازنشر داده است. بخش هایی از آن مطلب چنین است:
" ... پس از وحشیگری نسلکشی در غزه و خفقانِ بحثها در محیطهای دانشگاهی، وقتی در نشریه معتبر
نقدم را ارائه کردم... پیشبینی نمیکردم چگونه صدای آن گروههای دانشجویی خاموش میگردد و آنها چه میزان آزار و تهدید آنلاین متحمل میشوند. اما هنوز برای دفاع از حقوق این دانشجویان، و تمام دانشجویان، وقت داریم، آنها حق دارند دیدگاهشان را بدون ترس از انتقام یا آسیب بیان کنند.
بحران آزادیِ آکادمیک که امروز با آن روبهرو هستیم، به اندازه دوران مککارتی به بعد در ایالات متحد آمریکا، حاد است. اتهام یهودستیزی که به طرزی ابزاری بهمنظورِ خفهکردن صداها به کار میرود بایست بهشدت هشداردهنده باشد؛ هشداردهنده به هر کسی که برای آزادی بیان در عرصه عمومی ارزش قائل است و نیز برای آنان که به آزادی آکادمیک در عرصههای دانشگاهی اهمیت میدهند. وقتی حتی درخواستهای آتشبسْ ضدیهود تلقی میگردد، تنها کسانی از این اتهام تبرئه میشوند که از جنگ ویرانگرِ اسراییل ضد مردمِ فلسطین در غزه حمایت میکنند.
درهمآمیختنِ یهودستیزی با صهیونیسمستیزی فقط میتواند در خدمت اهداف سانسورِ شدید باشد، چون این درهمآمیختگی کسانی را از ابراز خشم اخلاقی و سیاسی و دفاع از اصول بنیادینِ آزادیِ بیان و عدالت سیاسی بازمیدارد که مخالف خشونت مداوم اسراییل هستند، خشونتی که تا امروز سبب کشتار ۱۸۰۰۰ نفر از ساکنان غزه شده است. اگر ما جرئت به خرج دهیم و این کشتار را نوعی نابودگری با هدف نسلکُشی، یا خودِ نسلکُشی نام دهیم، کاری که اخیراً ۸۰۰ حقوقدان انجام دادند، متهم به یهودستیزی میشویم. اما سخنگفتن علیه نسلکُشی وقتی سانسور میشود چه معنایی دارد؟ این یعنی فقط آن سخنگفتنی قابل دفاع است که از بیعدالتی دفاع میکند.
واقعیتزدایی از کشتار، منجر به سانسور هر گفتاری میشود که آن را نسلکُشی یا حتی جنایت جنگی بنامد یا خواستار پایاندادن به آن باشد. [در چنین وضعیتی] منطقی است که گروههای دانشجویی برای اعتراض به این منطقِ نفرتانگیز و آن کارزارِ بیامانِ کشتاری که حامی این منطق است، به راهپیماییهای کوچک و بزرگ بپیوندند. کسانی که به نام "یهودستیزی" با اعتراضات این دانشجویان مخالفت میکنند، اتهامی را تقلیل میدهند، متورم میکنند و از آن استفاده ابزاری میکنند.
به یاد آورید کسانی را که مخالف نسلکُشی هستند گاه، به طرزی متناقض، متهم به داشتن نیت نسلکُشی میشوند، چنین چیزی را در روز ۷ دسامبر دیدیم، وقتی که الیز استفانیک نماینده جمهوریخواه، لیز مگیل رئیس دانشگاه پنسیلوانیا و کلودین گِی رئیس دانشگاه هاروارد را استنطاق عمومی کرد.
مگیل استعفا کرده است و اکنون رئیس گی باید یک تصمیم اخلاقی بگیرد: یا در برابر صورتهای تفتیش عقایدی که مقاومت در برابر خشونت اسراییل را با نیت نسلکُشی تلفیق میکند ایستادگی کند و برای حق اعتراض و مخالفت ایستادگی کند، یا به ابزار سانسور و انکار تبدیل گردد.
موقعیت گی از همان ابتدا که اجازه داد دانشجویان مورد آزار و تهدید آنلاین قرار گیرند و از حقوق اولیهی تجمع و بیان حمایت نکرد، به خطر افتاد. البته، او به دلیل عدم مداخله در تعطیلیِ سریعتر و خشنتر کمیته همبستگی با فلسطین در دانشگاه هاروارد، تاکنون، و در آینده نیز، از سوی صهیونیستها مورد انتقاد قرار گرفته و خواهد گرفت. تلاش برای خاموشکردنِ پیام آن دانشجویان به بلندشدنِ موج سانسور دانشگاهی که اکنون شاهد آن هستیم کمک کرد، موج سانسوری که به صورت رسمی و غیررسمی فعالیت میکند.
چنین سانسوری نه تنها اجازه میدهد این کارزارِ کشتار فلسطینیها ادامه یابد، بلکه به عنوان بازتابدهنده و توجیهگرِ آن عمل میکند. دولت اسراییل زندگی فلسطینیها را متوقف کرده و سازوکارِ سانسور صدورِ بیانیههای همبستگی با مبارزات فلسطینیها (که بهمنزله مبارزاتی بزرگتر و بلندمدتتر از حماس تصور میشود) را متوقف کرده است.
تنها دانشجویان هاروارد نیستند که گفتارشان در عرصه عمومی مخدوش میگردد و زندگیشان در محاصره حملات رسانهای، افشای اطلاعات شخصی و آزار قرار گرفته است. تمامی گفتارهای دانشجویی که به دنبال مقابله با درهمآمیختن یهودستیزی با صهیونیسمستیزی است، یا به عبارت دیگر، تمامی تلاشهایی که برای نامیدن کشتار بهدست اسراییلیها بهعنوان نسلکُشی انجام میشود، هدفِ چنین سانسوری هستند.
دانشجویان تحت فشار قرار گرفتهاند، پیشنهادهای شغلی آنها لغو میشود، آمال و اهداف حرفهای آنها متوقف یا نابود میگردد و توانایی آنها برای مقاومت در برابر اتهامات وحشتناک به شکلهایی از آسیبهای روحی و روانی منجر میگردد که فقط خودشان میتوانند (روزی) واقعاً آن را بیان کنند.
اجازه دهید عذرخواهی و تصریح کنم: دانشجویان حق دارند که با روشی که "این درگیری" در رسانهها بازتاب یافته است، مخالفت کنند، روشی که بر اساس آن تاریخ ۷ اکتبر و اقدامات حماس بهمنزله نقطه شروع نادرستی برای هرگونه بحث عمومی تبدیل شده است و هفتاد و پنج سال اشغال، بازداشت، سلبِ مالکیت و سرقتِ زمین را که پیش از آن اتفاق افتاده پاک میکنند. لزومی ندارد که حامی تمامی جنبههای پیام دانشجویان باشیم تا بتوانیم از آسیبدیدنشان از سوی جنبش صهیونیستی ایالات متحده ابراز تأسف کنیم.
آنها حق دارند که صحبت کنند، حق دارند علیه بیعدالتی اعتراض کنند، و حق دارند که صدایشان در فضای عمومی شنیده شود و به طور منصفانه در مورد آن بحث شود. سانسور کردن صدای آنها به هر نحوی پذیرفتنی نیست، زیرا چنین سانسوری خواهان خاموشی در برابر حملههای هولناک به زندگی فلسطینیها است، و از کارزار کشتاری چشم میپوشد که اکنون اسراییل به راه انداخته است، و این سانسور این کارزار را در جایگاه بخشی از کارزاری بلندمدتتر برای انکار حقوق بنیادین مردم فلسطین در مورد خانهها، سرزمین و آیندهای با خودمختاری سیاسیِ عاری از خشونت نمیبیند.
سانسور کردن ممکن است ترس از سانسور را در دل کسانی بنشاند که این عملیات را بهمنزله شاخه فرهنگی کارزار نظامی علیه فلسطین تماشا میکنند. اما همواره هستند کسانی که زیر بار سانسور نمیروند، حساسیتهایشان از قِبَل سانسور تقویت میشود و با خفقانِ گفتار و بحث مخالفت میکنند. بیایید به کسانی بپیوندیم که باور دارند دانشجویان هاروارد حق داشتند آزادانه صحبت کنند، حق داشتند با بیعدالتی مخالفت کنند و حق داشتند توجهات را به تاریخ طولانی خشونتی جلب کنند که در این لحظه وحشتناک به اوج رسیده است.
ممنوع شدنِ مخالفت با بیعدالتی به معنای رفتن زیر بارِ یک بیعدالتیِ دیگر است. آیا میتوانیم درباره عدالت بحث کنیم؟ اگر بتوانیم پس ممکن است دانشگاه فرصتی برای احیای شهرت خود در حوزه پژوهش آزاد داشته باشد. آیا میتوانیم به دانشجویانمان گوش فرا دهیم؟ اگر بتوانیم پس ممکن است دانشگاه این فرصت را داشته باشد که به مکانی برای یادگیری تبدیل گردد و برای اعضای هیئت علمی درسی جدید درباره فروتنی ارائه دهد."
مطلبی دیگر از این انتشارات
راز آرماگدون : روچیلدها و امپراتوری جهانی صهیونیسم
مطلبی دیگر از این انتشارات
جستجوی هویت اسراییل در فیلم "رمز داوینچی"
مطلبی دیگر از این انتشارات
معمای پرویز ثابتی