دیپلماسی ایران در برابر اسرائیل باید پیام ترس و نفرت را برساند


متاسفانه دیپلماسی عمومی دولت در مقابله با اسرائیل بسیار منفعل رفتار کرده و از طرفی هنگامی که دیپلمات‌های می‌خواهند در مورد اسرائیل حرف بزنند، همچنان به تکرار ادعاهای چند سال گذشته اکتفا می‌کنند. در این متن قصد دارم با الهام گرفتن از سخنان عنوان شده در سازمان ملل توسط دیپلمات‌های کشورهای مختلف از جمله کشورهای چین و روسیه، راهی برای دیپلماسی ایران در مواجهه با اسرائیل باز کنم.

در یک جمله خلاصه چیزی که می‌خواهم بگویم آن است که دیپلماسی ایران باید پیام ترس و نفرت به جهان مخابره کند. ترس و نفرت از اسرائیل. پیام نفرت پیشتر توسط خود اسرائیل به جهان مخابره شده و باید توسط دیپلماسی نیز تشدید شود. اما چگونه پیام ترس را باید مخابره کرد؟

وقتی یک رژیم که تحت شدید‌ترین فشارهای افکار عمومی است باز هم عامدانه به یک مقر دیپلماتیک در خاک کشور ثالث حمله می‌کند، بدان معنا است که این رژیم احساس مصونیت می‌کند و هیچ اهمیتی برای افکار عمومی و نظام‌های بین المللی قائل نیست.

اما این پیامی نیست که بتوان با آن کشورهای دیگر را با خود همراه کرد. همه این را می‌دانند. اسرائیل بارها این مساله را نشان داده است و در مقابل آن هلوکاست را پیش کشیده است. اسرائیل به قوانین جهان پایبند نیست چرا که هلوکاست در مقابل چشم جهان رخ داد و هیچکس از آن جلوگیری نکرد. این پاسخی است که رژیم صهیونیستی می‌دهد.

پیامی که دیپلماسی ایران باید آن را مخابره کند ترس است. «مردم جهان. اگر اسرائیل بتواند به این راحتی حقوق سه کشور مختلف را در لحظه زیر پا بگذارد و در هیچ محکمه‌ای مجازات نشود. چه تضمینی وجود دارد که کشور بعدی که به آن حمله می‌شود شما نباشید؟»

اگر اسرائیل فردا به لبنان، روز بعد به سوریه، روز بعد به عراق و عربستان و مصر و اردن و ... حمله کند چه؟ اگر کشوری که امروز به مقر دیپلمات‌های ایرانی حمله کرد، فردا در ترکیه عملیات تروریستی انجام دهد کدام نهاد بین المللی به کمک شما می‌آید؟

همچنین پیام ترس نباید تنها محدود به اسرائیل باشد بلکه باید پای ایالات متحده را نیز وسط بکشد. کشوری که حامی آپارتاید اسرائیل است. با این حال، چنین کمپین دیپلماسی بزرگی نیازمند ریزه‌کاری‌های متعددی است. ایالت متحده به کشورهای زیادی حمله کرده است و دستگاه دیپلماسی کشور می‌تواند از این حملات برای ترس کشورها از ایالات متحده استفاده کند. به عنوان مثال. اما ریزه کاری کجاست؟ هنگامی که دیپلماسی ایران می‌خواهد شیلی را خطاب قرار دهد باید بداند نسبت مردم و دولت شیلی با اقدامات ایالات متحده در حمایت از پینوشه چیست؟ شاید مردم شیلی پینوشه قصاب را دوست داشته باشند یا شاید دولت این کشور با پینوشه سمپاتی خاصی داشته باشد (در این مورد به خصوص من اطلاعی از رابطه مردم و دولت شیلی با پینوشه ندارم) بنابراین دستگاه دیپلماسی باید چنین ریزه‌کاری‌هایی به خرج بدهد.

مردم جهان باید بی‌پناهی خود را در برابر هژمونی ایالات متحده درک کنند. آنها باید بدانند که در برابر این برادر بزرگتر هیچ یار و یاوری ندارند و اگر امروز ایالات متحده حتی آنها را زیر بمباران وحشیانه خود بگیرد، آنها نمی‌توانند صدای مظلومیت خود را به گوش کسی برسانند. درست مانند کاری که ایالات متحده با ویتنام کرد. این کشور را به مخروبه تبدیل کرد. سپس با تورم ساخته مردم را بینوا کرد. شرکت‌های آمریکایی را به سراغ این کشور فرستاد تا بیشتر صنایع بزرگ آن را تحت تملک خود در بیاورند و در نهایت آن را به مستعمره خود تبدیل کرد.

مردم جهان باید بدانند که تا چه حد در برابر این هژمونی آسیب پذیر هستند. خوشبختانه دستگاه دیپلماسی روسیه به خاطر بعضی همسویی‌ها با ایران، توانسته به خوبی این مسیر را آغاز کند. اما روسیه برای اهداف خود اینکار را انجام می‌دهد. اگر زمانی است که تصادفا منافع ما با روسیه در هم تنیده شده، لزومی ندارد در ادامه نیز چنین وضعیتی پایدار باقی بماند.

فراموش نکنید که تنها دو چیز عامل اتحاد مردم است ترس و نفرت. همانطور که تحریم روسیه توسط ایالات متحده به ترس جهان دامن زد، حمله اسرائیل به مردم غزه و حمایت ایالات متحده نیز می‌تواند به ترس جهان دامن بزند. جهانیان برای اتحاد در برابر اسرائیل و حتی اقدام در برابر آن باید از اسرائیل بترسند. باید بدانند که اگر اینجا جلوی اسرائیل یا آمریکا را نگیرند، ممکن است فردا نوبت آنها باشد. همانطور که روزی نوبت به پاناما، شیلی، عراق، افغانستان، ویتنام، کره، ژاپن و چند ده کشور دیگر رسید. تنها در این صورت است که ایران می‌تواند در برابر این هژمونی پیروز شود.

دیپلماسی و حتی سیاست‌گذار در ایران باید از این تفکر خارج شود که می‌تواند به تنهایی بر این هژمونی فایق آید. حتی اگر روزی که چندان هم دور نیست، هژمونی ایالات متحده دچار فروپاشی شود، مردم جهان آن را به چشم یک رخداد طبیعی می‌بینند. مگر اینکه در راس مبارزه جهانی با هژمونی ایالات متحده یک کشور وجود داشته باشد که به صورت فعالانه نه منفعلانه با تمام ابزارها اقدام کرده باشد.

اینجاست که دیپلماسی عمومی یعنی خطاب کردن ملت‌های جهان چاره کار خواهد بود. اینجاست که یک شخصیت کاریزماتیک می‌تواند به کار آید. (البته نه برندهای دست چندمی که روحانی از آنها حرف می‌زد.) این چیزی است که دستگاه دیپلماسی دولت فاقد آن است. یعنی یک شخصیت کاریزماتیک، فعال و آوانگارد که بتواند جهان را بترساند. بتواند شکل ترسناک هژمونی ایالات متحده و پاپت خونخوار او یعنی اسرائیل را نشان دهد و بتواند بی‌پناهی فزاینده جهان از این غول بی شاخ و دم را عیان سازد.



به وبسایت فینسوف هم سر بزنید

https://finsoph.ir/3196/