راز آرماگدون : پروتکل های زعمای صهیون

بخشی از قسمت دوم مجموعه مستند "راز آرماگدون" (87-1386) :

در اصطلاح،آنچه امروز در همه دنيا به عنوان پروتكل ‏هاي زعمای صهيون شناخته‏ شده، عبارت است از برنامه‏ ها و سياست‏ هاي بزرگان این فرقه،كه به منظور تسخير جهان و تشكيل حكومت جهاني يهود،در كنگره بال سوییس در سال 1897 مورد مذاكره قرار گرفته‏ است.

اين برنامه‏ ها كه پرده از منويات و ديدگاه‏هاي صهيونيسم بر مي‏ دارد،در 24 پروتكل‏ جمع‏ آوري و تدوين شده و شامل نقطه نظرات راهبردي آنها در مسائل سياسي، اجتماعي،آموزشي،اقتصادي،قضايي ومانند آن است كه پس از تخريب فرهنگ و تمدن ملل و اديان مختلف جهان و نابودي آنها كه با ابزارها و دسيسه‏ هاي غير شرافتمندانه صورت‏ مي‏ گيرد،به تشكيل پادشاهي جهاني يهود مي ‏انجامد.

اين نقشه‏ ها،نيت ناپاك و نژادگرايانه صهيونيسم را بر ملا مي‏ سازد و به جهانيان اعلام‏ مي ‏كند كه فلسطين،تنها و آخرين هدف آنان نبوده و نخواهد بود

از اين ‏رو مي‏ بينيم صهيونيسم،در راه پرده‏ پوشي بر پروتكل‏ هاي مزبور،از هيچ‏ كوششي فروگذار نمي ‏كند. كوششي كه گاهي از طريق ترور،كشتار،انهدام و غارت ‏هر كس يا هر جا كه به نحوي در راه انتشار اين اسناد گامي بر مي‏ دارد و گاهي از طريق‏ غير واقعي خواندن،هرگز متوقف نشده است.

بنابراين جاي تعجب نيست كه در خبرها مي‏ خوانيم سازمان‏ هاي يهودي از رئيس‏ جمهوري آمريكا خواستند تا در سفرش به روسيه، اسناد فعاليت يهوديان را كه به طورمحرمانه در روسيه نگهداري مي ‏شود از آن كشور باز پس بگيرد.

بنابراین بحث اصلی ما در اين برنامه ، اسراییل نیست.اسرائيل در واقع يك نمود خارجي و كوچك صهيونيسم است.ما از صهيونيسم جهاني و برنامه‏ هاي آن صحبت‏ مي‏كنيم. اسرائيل، هدف نيست و تنها به عنوان ايستگاه اول حركت صهيونيسم محسوب می شود . .هدف آنها ،تشكيل حكومت جهاني يهود است كه قوم يهود به عنوان قوم برگزيده الهي،تنها به خاطر آن آفريده شده ‏است.

در اين مجموعه ،نقشه ‏هاي صهيونيسم ، در قالب 24 پروتكل تدوين يافته و اول بار به دست نویسنده ای روس تبار به نام سرگئی نیلوس افتاد. وی در سالهای 1901 تا 1905 چندبار اقدام به چاپ کتاب کرد ، ولی همواره کتاب بلافاصله پس از چاپ نایاب می شد.چرا كه سرمایه داران يهود همه نسخه‏ هاي آن را از بازار جمع ‏آوري‏ كرده و به آتش كشيدند.

اما نسخه‏ اي روسي از چاپ سال 1905 اين كتاب به موزه بريتانيا رسيد که مهر موزه با تاريخ 10 آگوست 1906 بر آن حك شد. در سال 1917 كه انقلاب بلشويكي در روسيه اتفاق افتاد،«ويكتور مارسدن»كه‏ در گذشته‏ اي نه چندان دور، خبرنگار روزنامه "مورنينگ پست" در روسيه بود و در زمان اقامت در آن كشور،كتاب پروتكل‏ ها را مطالعه و خطر آن را درك كرده‏ بود،در موزه بريتانيا بست نشست و به ترجمه آن به زبان انگليسي همّت گمارد. او چندين بار ترجمه خويش را به چاپ رسانيد و در سال 1921 پنجمين چاپ‏ آن را منتشر ساخت.اما به قول داگلاس ريد ، در بحث مربوطه به جنبش‏ هاي‏ سرّي معاصر در كتاب «از دود تا خفگي» ، ديگر هيچ ناشري در بريتانيا و آمريكا جرأت نكرد آن را چاپ و منتشر سازد.

در سال 1919 ترجمه آلماني پروتکل ها در برلين چاپ و منتشر شد و طولي نكشيد كه‏ بيشتر نسخه‏ هاي آن جمع ‏آوري گرديد و ديگر چاپ نشد...اما بايد گفت با تمام‏ تلاش ‏هاي صهیونیست ها در مخفي نگه داشتن پروتكل‏ها، ترجمه‏ هاي ديگري‏ نيز بعد از جنگ جهاني اول،به زبان‏ هاي گوناگون در فرانسه ، ايتاليا ، لهستان و آمريكا منتشر و همه‏ جا گير شد ، اما به سرعت و به ‏طور شگفت‏ آوري از كتابفروشي ‏ها جمع‏ آوري و ناياب گرديد . بعدها مجله قديمي فرانسه كتابي را تحت عنوان«توطئه يهود»منتشر ساخت كه ضمن چاپ پروتكل ‏ها ، نقشه‏ ها و توطئه‏ هاي آنان را بر ملا كرد.از طرف مقابل نيز يهوديان تلاش كردند جلو آن را به هر وسيله‏ اي بگيرند و وقتي موفق نشدند،چاپخانه آن را به آتش كشيدند.

هنری فورد صاحب کارخانه اتومبیل سازی فورد در سال 1919 در کتاب معروفش به نام "یهود بین الملل" راجع به صحت و سقم "پروتکل های زعمای صهیون" می نویسد:

"... اگر ارزش ظاهري پروتكل ‏ها را در نظر بگيريم،روشن است‏ برنامه ‏اي كه در اين سخنراني‏ ها تشريح شده در زمان ايراد آنها تازگي نداشته‏ است.مدركي دال بر اينكه پروتكل ‏ها اخيرا تنظيم شده باشند در دست نيست. نوعي صبغه سنتي يا ديني در همه آنها وجود دارد،گويي به وسيله اشخاصي معتمد و راز آشنا از نسلي به نسل ديگر منتقل شده‏ اند.اثري از كشف تازه يا هيجان و اشتياق در پروتكل‏ ها نيست،بلكه آرامش و اطمينان به حقايقي كهن و خط مشي‏ هايي كه ديري است تجربه بر آن صحه گذاشته،در اين مجموعه مشاهده‏ مي ‏شود.

آيا مي ‏توان اين را اشاره ‏اي به يك «سن هدرين» (یا شورای عالی قضایی و مذهبی) سرّي يهودي دانست كه‏ قائم به خود، درون يك فرقه خاص يهودي نسل به نسل تداوم يافته است؟ بار ديگر متذكر مي‏ شويم كه مبدعان و هدايت گراني كه در پروتكل سيزدهم به‏ آنان اشاره مي‏ شود ممكن نيست يك فرقه حاكم باشند، زيرا آنچه برنامه مطرح‏ مي‏كند با منافع چنين فرقه ‏اي مستقيما در تضاد است.هيچ گروه اشرافي ملي، في المثل نظير«يونكر»هاي آلمان‏ (یعنی طبقات اشراف و زمینداران پروسی )،در اينجا مورد نظر نيست،زيرا روش‏هايي‏ كه پيشنهاد مي ‏شود همان روش‏هايي است كه اجراي آنها به تضعيف چنين گروهي‏ مي‏ انجامد.اشخاص مورد نظر در اين پروتكل همان قومي هستند كه حكومت ‏آشكاري ندارند،همه چيز به سود آن‏هاست و چيزي ندارند كه از دست بدهند؛ همان كساني كه مي‏توانند در ميان جهاني كه در حال فرو ريختن است جان به‏ سلامت به در برند.تنها يك فرقه است كه با اين توصيف تطابق دارد..."

براساس مطالعات عجاج نويهض، متفکر و پژوهشگر برجسته جهان اسلام ، پژوهشگران غربي هم داستانند كه چون سبك و سياق پروتكل ها يكي است، بنابراين قبل از انعقاد كنگره بال سوئيس، در سال1897، توسط يكي از بزرگان يهود تهيه شده تا در كنگره قرائت و تصويب شود و بلكه به منزله دستورالعملي روشنگر براي فعالان يهوديت جهاني باشد و اين شخص كسي جز آشر گينزبرگ، معروف به «احدهاآم» نيست. وي بزرگترين دانشمند يهودي و استاد روحي حييم وايزمن، اولين رئيس‌جمهور رژيم اسرائيل، بود. وايزمن يكي از شاگردان گينزبرگ بود و همواره با افتخار و مباهات از وي ياد مي‌كرد. گينزبرگ معتقد بود برانگيختن يهود در اين عصر و ايجاد رستاخيز در آنان، بايد متكي به برانگيختن روحيه خشن يهودي ها و خلق روحيه يورش در آنان باشد.