عملیات «وعده صادق» و پیامدهای پیش رو

بامداد گذشته نیروی هوافضای سپاه پاسداران با استفاده از ۱۸۵ پهپاد، ۳۶ موشک کروز و ۱۱۰ موشک بالستیک زمین به زمین دو هدف از پیش تعیین شده در اراضی اشغالی توسط رژیم صهیونیستی را آماج حملات کوبنده خود قرار داد.

همانطور که پیش بینی کرده بودیم اهداف مورد حمله ایران هر دو کاملا نظامی بوده و شامل یک مرکز اطلاعاتی و یک فرودگاه نظامی بود که محل نگهداری جنگنده های گرانقیمت اف 35 بوده و حمله به کنسولگری ایران هم دقیقا از همین مرکز اطلاعاتی و فرودگاه هدایت و اجرا شده بود.

همچنین نوع عملیات به گونه ای بود که تمرکز بر خسارات مادی باشد، نه خسارات جانی. به این ترتیب که ابتدا حملات پهپادی با پوشش رسانه ای آغاز شد. با توجه به سرعت نسبتا کم پهپادهای انتحاری به کار رفته در عملیات، از زمان آغاز حمله و علنی شدن آن، بیش از یک ساعت زمان در اختیار دشمن قرار گرفت تا بتوانند نیروهای خود را به پناهگاه برده و از معرض خطر دور نمایند. حملات موشکی از زمانی آغاز شد که پهپادها تقریبا به آسمان دشمن رسیده و عنصر غافلگیری تعمداً برطرف شده بود.

علت این شکل طراحی عملیات دقیقا به این هدف گذاری مربوط است که تلفات جانی نیروهای دشمن به حداقل رسیده و نتیجه عملیات آفندی طوری محدود شود که امکان کاهش تنش و وادار سازی دشمن به جذب و دریافت خسارات بدون نیاز به پاسخ متقابل ایجاد شود.

به بیان ساده تر، اهداف ایران از این حمله عبارت بود از:

1- نمایش اقتدار و اثبات توان عملیات آفندی تا قلب اراضی اشغالی و توانایی غلبه بر تجهیزات پدافندی دشمن و ایجاد خسارات جانی و مالی بسیار گسترده.

2- تنبیه دشمن و ایجاد بازدارندگی در برابر تجاوزات آینده.

3- کنترل تنش به صورتی که امکان پایان درگیری بدون پاسخ متقابل دشمن فراهم شود.



پس از عملیات سپاه، وزارت جنگ رژیم صهیونیستی اعلام کرد که در نتیجه حملات ایران:

یک کودک زخمی شده و خسارات جزئی به یک پایگاه نظامی اسرائیل وارد شده است. تاکید می کنم خسارات جزئی بوده.

واکنش وزارت جنگ اسرائیل دو معنای مشخص دارد:

1- تاکید بر جزئی بودن خسارات یعنی اسرائیل تمایلی به واکنش و پاسخ به حمله ایران ندارد. یعنی رجز خانی نتانیاهو مبنی بر حمله مستقیم اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران در صورت هر گونه حمله به اسرائیل، چیزی جز یک بلوف و قمپز برای ایجاد تردید از تصمیم گیران نظامی ایرانی نبوده است. دقیقا مشابه تهدیدی که ترامپ قبلا پیش از حمله ایران به عین الاسد در خصوص حمله به 51 نقطه فرهنگی ایران نموده بود!!

2- اشاره به «زخمی شدن یک کودک» که به احتمال قریب به یقین دروغ هم هست، یعنی اسرائیل تلاش خواهد کرد از این فرصت برای مظلوم نمایی و احیای آبروی ریخته خود در افکار عمومی جهانی و منحرف کردن اتهامات به سمت ایران استفاده نماید. (صد البته که هیچ اشاره ای به هزاران کودک کشته شده در اثر حملات اسرائیل به غزه نمی شود)

همچنان در خبرها آمده است که جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، طی تماس تلفنی از نتانیاهو خواسته است که به حمله ایران پاسخ ندهد.

علاوه بر این، پنتاگون هم در بیانیه خود اعلام کرد به دنبال درگیری مستقیم با ایران نیست.

و نهایتا این نکته جالب توجه است که نیروهای صهیونیست در پاسخ به حمله ایران، اقدام به بمباران مناطقی در خاک لبنان نموده اند.

همه این موارد حاکی از این است که پاسخ متقابلی از سوی رژیم صهیونیستی در کار نخواهد بود. خصوصا با توجه به بیانیه وزارت دفاع ایران، و همچنین اظهارات سردار باقری فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح ایران مبنی بر اینکه هر گونه پاسخ از سوی دشمن منجر به پاسخی بسیار کوبنده تر از حمله اول از سوی ایران خواهد شد.

در حال حاضر ایران جزئیات چندانی از نتایج حملات خود منتشر نکرده است تا امکان انکار خسارت از سوی دشمن و نتیجتا خودداری از پاسخ کاملا محیا باشد. دشمن می تواند وانمود کند سیلی که به صورتش خورده اصلا درد نداشته!

اما به احتمال زیاد در آینده جزئیات بیشتری منتشر خواهد شد.



تاثیرات این حمله در بعد منطقه ای و جهانی چه خواهد بود؟

اولا، این احتمال وجود دارد که رژیم صهیونیستی و البته ایالات متحده آمریکا از این فرصت مغتنم برای پایان دادن به جنگ غزه استفاده کنند. چون حملات وحشیانه صهیونیست ها به نوار غزه و نسل کشی غیر نظامیان فلسطینی که با حمایت تام و تمام آمریکا انجام شده، موجب هزینه و فشار بسیار زیادی برای دولت های غربی و خصوصا آمریکا و رژیم صهیونیستی شده است. پس حمله ایران می تواند فرصتی طلایی برای مظلوم نمایی و پایان دادن به این هزینه ها باشد. در شرایط فعلی اسرائیل می تواند خود را از باتلاق خارج کرده و تمرکز خود را بر احیای آبروی ریخته از طریق هدایت جریان رسانه ای و فضای دیپلماتیک علیه ایران بگذارد. به احتمال بسیار زیاد در روزهای آینده خبرهایی در خصوص وضع تحریم های جدید از سوی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران خواهیم بود که در راستای همین هدف خواهند بود.

بنابراین یکی از نتایج این حمله می تواند پایان جنگ غزه باشد.

ثانیا، انتظار حمله به ایران در روزهای گذشته موجب افزایش قیمت جهانی انس طلا به رقم بی سابقه بیش از 2400 دلار شده بود. خبر حمله واقعی احتمالا قیمت جهانی طلا را به رکورد جدیدی خواهد رساند. این یعنی در کوتاه مدت قیمت طلا بالا خواهد رفت.

لیکن در صورتی که رژیم صهیونیستی از فرصت بدست آمده استفاده کرده و قرارداد آتش بسی را با حماس امضا نماید، کاهش تنش موجب کاهش قیمت جهانی طلا خواهد شد.

ثالثا، افزایش تنش منطقه ای با محوریت ایران در بازار داخلی ایران موجب التهاب شدید و تورم قیمت ارز شده است که روز گذشته قیمت دلار آمریکا از مرز 66 هزار تومان عبور کرد. به احتمال زیاد خبر این حمله موجب افزایش قیمت دلار به کانال های بالاتر شده و به راحتی می تواند به 70 هزار تومان هم برسد.

افزایش نرخ دلار در بازار داخلی همراه با افزایش قیمت جهانی طلا، موجب افزایش چشمگیرتر قیمت طلا و سکه در بازار داخلی ایران خواهد شد.

با توجه به التهاب موجود، اکنون بهترین فرصت برای فروش انواع دارایی اعم از ارز، طلا، یا حتی ملک بوده و بازار فروش همه اینها کاملا داغ است. لیکن پس از چند هفته که التهابات بخوابد، قیمت ها واقعی شده و امکان خرید مجدد انواع دارایی ها فراهم خواهد شد. لذا نوسانگیران می توانند سود بسیار شیرینی از این بحران و واکنش شتابزده جوگیرها به جیب بزنند.

قیمت دلار احتمالا در سه ماهه تابستان به کف خود خواهد رسید. این کف قطعا کمتر از 55 هزار تومان نیست و قطعا بیشتر از 65 هزار تومان هم نیست. به احتمال زیاد دلار روی کانال 60 هزار تومان برای مدت دو تا سه ماه تثبیت خواهد شد. در پاییز قیمت دلار روند افزایشی خود را شروع خواهد کرد و در زمستان به سقف خود در سال جاری خواهد رسید. این سقف به سادگی می تواند از مرز 80 هزار تومان عبور کند. علت جهش ارزی که هم اکنون شاهد آن هستیم ناشی از التهاب و تنش منطقه ای است و این قیمت هیجانی و غیر واقعی است. لیکن جهش ارزی در دوره پاییز تا زمستان سال جاری ناشی از سیاست ارزپاشی بانک مرکزی و کسری بودجه و خلق پول خواهد بود که کاملا واقعی و مستقل از هیجانات است. به عبارت ساده تر، جهش ارزی پایان سال ناشی از واقعی شدن قیمت ارز بر اثر ته کشیدن منابع ارزی و ناتوانی از سرکوب ارزی و رسیدن قیمت ارز به تورم پس از یک دوره سرکوب ارزی خواهد بود. در حالی که جهش ارزی کنونی ناشی از جو زدگی و هجوم نقدینگی به سمت دلار و ارز و مستقل از تورم واقعی اقتصاد داخلی است. با توجه به افزایش قیمت نفت در اثر همین التهابات منطقه ای، انتظار می رود در روزهای آینده و با کاهش التهابات، بانک مرکزی اقدام به یک ارزپاشی گسترده نموده و سرکوب ارزی سنگینی را اجرا نماید. لیکن در پایان سال تورم واقعی و کاهش منابع ارزی در کنار کسری بودجه موجب جهش ارزی واقعی خواهد شد.

همچنین انس جهانی طلا در کوتاه مدت می تواند از 2500 دلار عبور نماید، و در میان مدت (بازه 2 تا 4 ماه آینده) ممکن است مقداری تعدیل شود. بعید به نظر می رسد قیمت انس جهانی طلا به زیر 2100 دلار باز گردد. در بلند مدت احتمال رسیدن قیمت آن به 3000 دلار وجود دارد. لذا طلا همچنان بهترین گزینه برای حفاظت از دارایی ها است.