سه ویژگی اساسی اعضای یک تیم کاری موفق

امروز همه ما از این واقعیت مسلم آگاه هستیم که می‌توانیم با افرادی که در دوردست‌ها مثلاً آن سوی کشور یا حتی جهان زندگی می‌کنند، در قالب یک تیم، همکاری داشته باشیم و این قابلیت بیشتر، به‌واسطه پیشرفت فناوری محقق شده است. در اثر این پیشرفت، حالا افراد در حال ایجاد و توسعه راهکارهای پیچیده و شگفت‌انگیزی هستند که به حل مسائل در حوزه‌های مختلف مثل تجارت، پزشکی، ارتباطات و ... کمک شایان‌ذکری می‌کنند. اما استفاده بهینه از این راهکارها، مستلزم آن است که افراد بتوانند در قالب یک تیم کاری موفق با یکدیگر همکاری و تعامل داشته باشند.


خصوصیاتی که اعضای یک تیم کاری موفق باید از آن‌ها برخوردار باشند

با وجود اینکه کار تیمی، اکنون در هر عرصه‌ای به یک واقعیت و ضرورت انکارناپذیر تبدیل شده، ما کماکان باید به آموزش مهارت‌های فنی و فردی افراد ادامه دهیم. به نظر می‌رسد که کار تیمی، هنوز زمینه‌های زیادی برای بهبود دارد و برای این منظور، باید تغییراتی در آن ایجاد کرد. به همین دلیل در ادامه قصد داریم سه ویژگی ساده ولی بسیار مهم را که هر عضو از یک تیم کاری موفق باید واجد آن‌ها باشد، با شما در میان بگذاریم.


1. تواضع

تواضع، اولین و تا حد زیادی مهم‌ترین ویژگی موردنیاز هر عضو از یک تیم کاری موفق است. اگر می‌خواهید عضو خوبی برای تیمتان باشید و در زندگی هم موفق شوید، واقعاً باید تواضع و فروتنی را در خودتان پرورش دهید. تواضع به این معناست که مغرور و خودمحور نباشیم و دیگران را بر خود مقدم بدانیم. این یک خصوصیت جذاب و درعین‌حال قدرتمند و راهگشاست.

تواضع را نباید با تحقیر خودمان اشتباه بگیریم! وقتی کسی اعتمادبه‌نفس کافی ندارد و خود را کوچک می‌پندارد، نمی‌توانیم او را فردی متواضع بدانیم. انکار استعدادها درست مثل اغراق درباره آن‌ها، در نقطه مقابل تواضع قرار دارد. تواضع نه به معنای کمتر دانستن خودمان، بلکه به معنای کمتر فکر کردن درباره خودمان است!


2. اشتیاق به کار

دومین ویژگی که اعضای یک تیم کاری موفق باید واجد آن باشند، اشتیاق است. افرادی که نسبت به کار، اشتیاق ذاتی دارند، معمولاً هم در زندگی حرفه‌ای و هم در زندگی شخصی، موفق‌تر هستند. اشتیاق، خصوصیتی است که احتمالاً باید در همان اوایل زندگی در افراد، ایجاد و تقویت شود. پرورش این ویژگی برای افرادی که چنین کاری را انجام نداده‌اند در سال‌های بعد، سخت‌تر می‌شود؛ هرچند که دور از دسترس یا غیرممکن نیست.

توجه کنید که اشتیاق نسبت به کار با اعتیاد شغلی متفاوت است. افرادی که به کار اعتیاد دارند، همان کسانی هستند که تمام هویتشان را از کار می‌گیرند. اما افراد مشتاق در یک تیم کاری موفق، این‌گونه نیستند. آن‌ها فقط می‌خواهند از آنچه خودشان و دیگران درباره آن‌ها انتظار دارند، فراتر بروند. آن‌ها در انجام کارها، استانداردهای بالایی برای خودشان تعیین می‌کنند و هرگز به حداقل‌ها در انجام وظایفشان، قانع نمی‌شوند.


3. هوشمندی

سومین ویژگی اعضای یک تیم کاری موفق و اثربخش، هوشمندی است. منظور از هوشمندی در اینجا، معنای رایج و متداولی نیست که اکثرمان از واژه "هوش" می‌شناسیم. ما در اینجا روی هوش هیجانی و قدرت استدلال خاصی تأکید داریم که به ما در درک دیگران و نحوه استفاده از بهترین شکل رفتار و گفتار در تعامل با آن‌ها کمک می‌کند. هوش هیجانی، حالا یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های ارتباطی محسوب می‌شود و خوشبختانه افراد می‌توانند با تمرین روی این مؤلفه، مهارت بیشتری در آن کسب کنند.

برای اینکه به عضو خوبی برای یک تیم کاری موفق تبدیل شوید، باید واجد هر سه ویژگی مذکور باشید. بنابراین بسیار مهم است که بدانید فاقد کدام‌یک از این ویژگی‌ها هستید تا با تمرین و تلاش، آن ویژگی را در خودتان ایجاد یا تقویت کنید.


وقتی یک تکه از پازل، گُم است!

با فرض وجود دو ویژگی از سه ویژگی بالا و فقدان یکی از آن‌ها، می‌توانیم افراد را به سه گروه تقسیم کنیم:

1. یک فرد ممکن است فروتن و مشتاق باشد اما آن‌قدر که باید هوشمند نباشد. نام چنین افرادی را خرابکاران تصادفی می‌گذاریم! آن‌ها افراد خوبی هستند و واقعاً هم نیت خوبی دارند اما بی‌آنکه بدانند، مشکلاتی را برای یک تیم کاری موفق ایجاد می‌کنند. بزرگ‌ترین مشکل در ارتباط با خرابکاران تصادفی این است که شما باید دائماً خرابکاری‌های آن‌ها را سروسامان دهید و با گذشت زمان می‌بینید که از قانع کردن خودتان و دیگران با بیان جملاتی مثل "او واقعاً انسان خوبی است" یا "منظورش این نبود" خسته شده‌اید!

2. گاهی ممکن است فرد، باهوش و متواضع باشد اما اشتیاق لازم را نداشته باشد. بگذارید اسم این‌ها را دودره‌بازها یا تنبل‌های دوست‌داشتنی بگذاریم! کار کردن حداقلی، بزرگ‌ترین مشکل این دسته از افراد در یک تیم کاری موفق است. آن‌ها هرگز از حداقل‌ها فراتر نمی‌روند و لازم است مرتباً به آن‌ها یادآوری کنید که باید کارهای بیشتری انجام دهند و به‌دفعات، مجبورید جور سستی‌هایشان را بکشید.

3. اما اساسی‌ترین مشکل به آن دسته از افرادی برمی‌گردد که دارای هوش و اشتیاق کافی هستند اما با تواضع و فروتنی، میانه‌ای ندارند. اسم این‌ها را سیاستمداران ماهر می‌گذاریم! آن‌ها به‌خوبی می‌دانند که چطور باید ادای فروتنی را دربیاورند و این تظاهر، بسیار خطرناک است. آن‌ها در جلسات مصاحبه بسیار خوب ظاهر می‌شوند و حرف‌های درستی می‌زنند. اما مسئله اصلی این است که در اعماق ذهن آن‌ها، کار فقط به خودشان خلاصه می‌شود و به دیگران حتی فکر هم نمی‌کنند. متأسفانه مدیران زمانی متوجه این موضوع می‌شوند که دیگر دیر شده و معمولاً افرادی که در سازمان فعالیت می‌کنند، به مُردگانی تبدیل شده‌اند که در اتاق‌های سازمان، مستقر هستند.


چطور پازل را کامل کنیم؟

اول از همه این را یادآوری کنیم که حواستان باشد از این نام‌گذاری‌ها سو استفاده نکنید؛ مثلاً مبادا ناگهان به همکارتان بگویید که " تو یک خرابکار تصادفی هستی فلانی"!

در مرحله بعد، خودتان و افرادی را که در اطرافتان هستند، در یکی از این سه گروه قرار دهید. با آن‌ها جلسه‌ای بگذارید و این ویژگی‌های سه‌گانه را برایشان توضیح دهید و بخواهید که هر کس خودش را در یکی از این سه دسته، قرار دهد. علاوه بر این، از آن‌ها بخواهید که خود را با توجه به سه ویژگی تواضع، اشتیاق و هوش، ارزیابی نموده و این سه ویژگی را به ترتیب اولویت، فهرست کنند.

در گام بعد، با هر یک از اعضای گروه درباره سومین ویژگی، یعنی همان موردی که در آن ضعیف‌تر هستند، صحبت کنید و علت ضعفشان را از آن‌ها جویا شوید. با آن‌ها همفکری کنید که چطور می‌توانند این ویژگی را در خودشان تقویت کنند؟ ترتیبی دهید تا هر یک از اعضای گروه، برای اعضای دیگر، نقش یک مربی را ایفا کنند.

  • به کسی که فاقد ویژگی تواضع و فروتنی است، می‌توان چنین گفت: شاید نباید این‌قدر درباره خودت صحبت کنی و بهتر است کمی هم درباره دیگران کنجکاو باشی و به زندگی آن‌ها نیز علاقه نشان دهی!
  • خطاب به کسی که فاقد ویژگی اشتیاق است می‌توانید چنین بگویید: قبل از ترک کار، ابتدا اعلام حضور کن و ببین آیا هنوز کاری برای انجام دادن باقی مانده یا نه؟
  • درنهایت می‌توانید از افرادی که هوشمندی کافی ندارند، بخواهید تا در پایان هر جلسه این موضوع را بررسی کند که آیا با همه حاضران جلسه با مهربانی و احترام رفتار کرده‌اند یا نه؟

سخن آخر

اکنون زمان آن فرا رسیده که همه ما در شیوه تفکر درباره موفقیت اجتماعی، تشکیل تیم کاری موفق و چگونگی آماده کردن دیگران برای موفقیت در زندگی، تغییراتی را ایجاد کنیم. در این مطلب به سه ویژگی حیاتی اشاره کردیم که با تقویت آن‌ها می‌توانیم، ضمن تغییر دادن خودمان، همه نهادها و تشکل‌های اجتماعی اعم از تیم‌های کاری، مدارس، خانواده‌ها و در آخر جهانمان را بهبود بخشیم.