سواد رسانه ای چیست ؟

سواد رسانه ای چیست – دکتر حسن بشیر – استاد جامعه‌شناسی ارتباطات بین‌الملل دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) – در مقدمه کتاب « اصول آموزش سواد رسانه‌ای به کودکان؛ چگونه نسل هزار سوم را تربیت رسانه‌ای کنیم؟ »

مک لوهان، دانشمند کانادایی ارتباطات، آغازگر طرح مفهوم «سواد رسانه‌ای» در کتاب «برای درک رسانه‌ها» است. این مفهوم در همان آغاز به نظر می‌رسید که یک مفهوم ساده‌ای است که به‌نوعی شبیه سوادها و آموزش‌های دیگر معمولی است. اما با تنوع رسانه‌ها و بخصوص ظهور اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، مفهوم مزبور با ابهام‌ها و پیچیدگی‌های گوناگون روبرو شد. در اینجا ما با چندین سؤال مهم روبرو هستیم.

۱-      آیا این ابهام و پیچیدگی به دلیل تنوع رسانه‌ها است؟

۲-      آیا این ابهام و پیچیدگی به دلیل ناتوانی انسان در فهم رسانه‌ای است؟

۳-      آیا این ابهام و پیچیدگی به دلیل غیرقابل فهم بودن محتوای رسانه‌ای است؟

۴-      آیا این ابهام و پیچیدگی به دلیل عدم امکان تصمیم‌گیری قطعی در مورد انتخاب رسانه مناسب است؟

۵-      آیا این ابهام و پیچیدگی به دلیل تعارض واقعیت و بازنمایی رسانه‌ای است؟

این‌ها برخی از سؤالات اساسی در رابطه با «سواد رسانه‌ای» است. البته با گسترش حوزه‌های مربوط به اطلاعات، این سواد نیز به مفهومی گسترده‌تر به نام «سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی» تبدیل‌شده است.


همه سؤالات فوق‌الذکر از دغدغه‌های مهم سواد رسانه‌ای است. بنابراین، سواد رسانه‌ای به‌ویژه با ظهور فضای مجازی دچار نوعی از سرگردانی در مفهوم شناسی، حوزه شناسی، روش‌شناسی، و هستی‌شناسی شده است. فراتر از این سرگردانی، به نظر می‌رسد که علیرغم اینکه سواد رسانه‌ای توانسته باشد که راه‌حل‌های مشخص و روشنی را برای مردم برای استفاده از رسانه‌ها و فهم رسانه‌ای ایجاد کند، نوعی از «رسانه هراسی» و «مدیا فوبیا» ایجاد کرده است.

چرا و چگونه این وضعیت به وجود آمده است؟ این خود یک سؤال اساسی در این زمینه است و اگر این سؤال به‌خوبی تحلیل نشده و پاسخی روشن برای آن به دست نیاید امکان فهم سواد رسانه‌ای و آموزش آن به جامعه وجود نخواهد داشت.

رسانه‌ها به‌مثابه ارگان تنفس جامعه

رسانه‌ها در شرایط کنونی به یک هوای تنفسی تبدیل شده‌اند که اگر وجود نداشته باشند حیات انسان دچار نوعی از «مرگ اطلاعاتی» می‌شود که منجر به «مرگ تدریجی» می‌گردد. به‌عبارت‌دیگر، انسان به‌شدت به رسانه‌ها وابسته شده است و این وابستگی نوعی از حیات، یا ادامه حیات تلقی می‌شود. در چنین شرایطی، تحلیل وضعیت رسانه‌ای به‌شدت حساس و مهم است. هرگونه موضع‌گیری در مورد آن می‌تواند به‌جای نوعی از راه‌حل، به یک «مشکل» یا «معضل» تبدیل شود. در اینجا مفهوم «قدرت» که تنوع فراوان  داشته و شامل قدرت دولت، قدرت جامعه، قدرت خانواده و قدرت گروه‌های مختلف است، می‌تواند در رابطه با مفهوم «سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی» تأثیرگذار باشد و آن را به میدانی از «کشمکش» تبدیل سازد. این کشمکش زمانی، چهره خود را به‌خوبی نمایان می‌سازد که مثلاً سازمان‌ها و نهادهای رسمی آموزشی بخواهند این مفهوم را وارد ادبیات آموزشی نمایند.

مفهوم دیگری که در این زمینه به‌شدت می‌تواند وضعیت آموزش‌های رسانه‌ای را تحت‌الشعاع قرار دهد، مفهوم «ایدئولوژی» است. به گفته آلتوسر هیچ انسانی خالی از ایدئولوژی نیست و انسان بدون ایدئولوژی وجود ندارد. اما این ایدئولوژی می‌تواند خوب یا بد، مفید و غیرمفید یا ضروری و غیرضروری باشد. مهتر از آن، اینکه کدام ایدئولوژی می‌تواند سهم اساسی در فهم رسانه‌ای ما ایجاد کند؟ بحث در مورد رابطه ایدئولوژی و رسانه‌ها، یک بحث پیچیده‌ای است که نیازمند تفصیل بیشتر است. در اینجا فقط تلاش می‌شود که موضوع‌های مختلف به شکل اختصار مطرح شوند. به‌هرحال، یکی از حوزه‌های چالشی در موضوع سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی حضور و سلطه ایدئولوژی بر رسانه‌ها و محتوای رسانه‌ای است که می‌تواند با موضع‌گیری‌های فراوان از طرف دولت، جامعه، خانواده و گروه‌های مختلف روبرو شود.


https://familyweb.ir/product/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d9%be%d8%a7%d9%88%d8%b1%d9%be%d9%88%db%8c%d9%86%d8%aa-%d8%b6%d8%b1%d9%88%d8%b1%d8%aa-%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%d8%b3%d9%88%d8%a7%d8%af-%d8%b1%d8%b3%d8%a7/

«اخلاق» مفهوم دیگری است که در رابطه باسواد رسانه‌ای و اطلاعاتی اهمیت خاص دارد. در اینجا هر دو حوزه اخلاق طبیعی (Moral) و اخلاق مقرراتی (Ethics) مورد تأکید است. آیا کدام اخلاق باید در رابطه باسواد رسانه‌ای و اطلاعاتی حاکم باشد؟ کدام بایدها و نبایدها در این رابطه باید انتخاب شوند؟ مرجع این انتخاب کیست؟ ضمانت اجرایی آن کدام است؟ و آیا اخلاق با حوزه آزادی اطلاعات و آزادی انتخاب چه نسبتی دارد؟ این‌ها برخی از سؤالاتی است که در این رابطه می‌توانند مطرح گردند.

اگرچه بحث اخلاق در جهان کنونی با چارچوب‌های متنوعی در جوامع مختلف روبرو بوده است، اما آنچه مسلم است با ظهور آزادی بی‌حدوحصر اطلاعات در فضای مجازی، حساسیت‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی در میان کشورها و ملت‌های گوناگون جهان نسبت به این وضعیت جدید رسانه‌ای افزایش‌یافته است و به‌نوعی «اخلاق رسانه‌ای» در حال شکل‌گیری است. این اخلاق رسانه‌ای می‌تواند زمینه‌ساز نوعی از تحول اساسی در نگاه به سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی در آینده نه‌چندان دور شود.

«محتوای رسانه‌ای» مفهوم دیگری است که قطعاً از مهم‌ترین مفاهیم مربوط به مباحث سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی است. محتوای مزبور از کدام منبع، با چه رویکرد، با چه جهت‌گیری ایدئولوژیکی، با چه هدفی و برای کدام مخاطبانی تهیه می‌شود تنها آغاز بحث در مورد موضوع محتوای رسانه‌ای است. محتوای رسانه‌ای را چگونه باید انتخاب کرد؟ چه معیارهایی در این زمینه مطرح می‌باشند؟ چه ضرورت‌هایی وجود دارد که این محتوا یا آن محتوا را گزینش کرد؟ این محتوا برای چه رده‌های سنی مناسب است؟ این محتوا چه تغییر و تحولی در اخلاق، رفتار و هنجار افراد و جامعه به وجود می‌آورد؟ اصلاً این محتوا برای چه اهدافی تولیدشده است و آیا می‌توان هر محتوایی را پذیرفت و یا برای جامعه تجویز کرد؟ از سؤال‌های مهم در این زمینه است.

«آزادی اطلاعات و آزادی انتخاب اطلاعات» که یک بحث بسیار چالش‌برانگیز و حساسی است و یک سر آن به آزادی بیان و یک سر آن به آزادی انتخاب بیان ارائه‌شده، مخصوصاً توسط رسانه‌ها است، در رابطه باسواد رسانه‌ای و اطلاعاتی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. آیا آزادی اطلاعات به معنای این است که هر اطلاعات مفید و غیرمفید، ضروری و غیرضروری، مناسب و غیر مناسب و بالاخره خوب یا زیان‌آور باید در معرض دید یا استفاده همگان قرار گیرد؟ آیا آزادی انتخاب اطلاعات به معنای این است که هر فردی می‌تواند هر چه که در این زمینه وجود دارد به نسبت یکسان و با دسترسی آسان مصرف نماید؟ مصرف رسانه‌ای با چنین رویکردی، یک سطحی از بینهایت در رابطه با محتوای رسانه‌ای را پوشش خواهد داد که خود علاوه بر اینکه مشکل‌آفرین است، انسان را دچار نوعی از سردرگمی و بیهودگی در صرف زمان‌های مفید در این رابطه خواهد کرد. بنابراین، سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی چه موضع‌گیری در برابر آزادی اطلاعات و انتخاب اطلاعات باید داشته باشد که بتواند افراد و در حقیقت جامعه را به‌نوعی از گزینش گری در اطلاعات، محدودیت انتخاب و بالاخره درجه‌بندی اطلاعات متقاعد سازد.

مسئله آزادی اطلاعات و آزادی انتخاب اطلاعاتی زمانی دچار مشکل اساسی می‌شود که قدرت‌هایی که در بالا ذکر آن‌ها رفت، بخواهند وارد صحنه شوند و عهده‌دار نوعی از تربیت اجتماعی از طریق سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی شوند. در اینجا نه‌تنها دیدگاه‌های مختلف می‌توانند تأثیرگذار باشند، بلکه درجه قدرت‌های مؤثر در این زمینه برای اعمال دیدگاه‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار خواهد بود. درنهایت، باید به سطحی از اقناع و متقاعدسازی فردی و اجتماعی در این زمینه دست یافت که بتواند نوعی از باور و ایمان را ایجاد نماید.

نهایتاً «شیوه‌های آموزش سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی» از مواردی است که در این زمینه به‌شدت حیاتی و مورد تأمل است. در شرایط کنونی جهانی، بحث آموزش سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی با شیوه‌ها و روش‌های گوناگون روبرو شده است. به‌عبارت‌دیگر، مسئله سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی به یک امر مسلم و حیاتی تبدیل‌شده است که دیگر قابل‌بحث نیست؛ آنچه موردبحث است چگونگی پیاده‌سازی و اجرای آن در جوامع مختلف است. با چنین وضعیتی به نظر می‌رسد که دیگر نباید به اصل مفهوم سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی و حوزه‌های مرتبط با آن و نوع نگاه به آن بحث نمود؛ درحالی‌که به نظر می‌رسد برخلاف این وضعیت، اتفاقاً مسئله اساسی همین است که چگونه به سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی باید نگاه کرد و چگونه آن را مورد تحلیل و ارزیابی قرار  داد. به‌عبارت‌دیگر مفهوم شناسی، هستی‌شناسی و روش‌شناسی سواد رسانه‌ای به‌ویژه برای کشورهایی مانند ایران، که با سرعت غیرقابل‌تصور به یک «جامعه رسانه‌ای» تبدیل شده است، اهمیت اساسی دارد.

در اینجا تلاش ندارم که سخنان دیگران را در رابطه باسواد رسانه‌ای و مفهوم شناسی آن و به‌عبارت‌دیگر تعریف این مفهوم را مطرح کنم. علیرغم اینکه در رابطه باسواد رسانه‌ای هنوز تألیفات و ترجمه‌های زیادی وجود ندارد، اما به حمدالله با توجه اندیشمندان و پژوهشگران به این حوزه مهم اجتماعی و فرهنگی و اطلاعاتی کتاب‌های مفید منتشر و در حال انتشار هستند.

تعریف پیشنهادی سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی

مفهوم شناسی از تعریف آغاز می‌شود؛ به همین دلیل این تعریف در این زمینه پیشنهاد می‌گردد:

«سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی نوعی از آموزش رسانه‌ای و اطلاعاتی است که نه‌تنها در انتخاب نوع رسانه و ابزارهای اطلاعاتی مؤثر است، بلکه محتوای رسانه‌ای و اطلاعاتی را با دیدگاه انتقادی، تربیتی، فرهنگی و دینی برای ایجاد نوعی از بینش و فهم در گزینش گری رسانه‌ای توسط مخاطبان مختلف برای تحقق جامعه مطلوب، مورد ارزیابی قرار می‌دهد و انتخاب مناسب را به مصرف‌کنندگان رسانه‌ای ارائه می‌دهد.»

در این تعریف و مفهوم شناسی چند محور مهم معنایی وجود دارد که مورداشاره قرار می‌گیرند.

(۱)      آموزش سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی: سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی نوعی از آموزش است. اگرچه شاید مفهوم سواد آموزش را تداعی می‌کند، اما فراتر از آن باید تأکید کرد که برای آموختن سواد رسانه‌ای باید آموزش‌های مناسب با شیوه‌های مطلوب و مؤثر ایجاد شوند. در اینجا نه‌تنها آموزش و شیوه‌های آموزشی مهم‌اند، بلکه تعلیم‌دهندگان و آموزشگران این سواد نیز باید از تبحر و تخصص و دانش کافی برخوردار باشند. مهارت در این زمینه و چگونه آموزش دادن نیز حائز اهمیت است. چه‌بسا آموزش‌هایی در این زمینه انجام گرفته‌اند که نتیجه معکوس داده‌اند و در جهت «رسانه هراسی» که ذکر آن رفت، حرکت کرده باشند.

(۲)      انتخاب نوع رسانه و ابزارهای اطلاعاتی مؤثر: انتخاب رسانه‌های مناسب و ابزارهای اطلاعاتی مؤثر در این زمینه حائز اهمیت می‌باشند. در این انتخاب عوامل بسیاری می‌توانند تأثیرگذار باشند مانند رسانه خاص، افراد بخصوص، زمان مصرف، مکان‌های مورداستفاده و بالاخره چگونگی دسترسی و امکان دسترسی.

(۳)      محتوای رسانه‌ای و اطلاعاتی: محتوا اساس بحث سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی است. همه موارد دیگر در حقیقت تکمیل‌کننده بحث مزبور هستند. در این زمینه در مباحث بالا اشاراتی مطرح گردیده‌اند که به نظر می‌رسد بیش از این دیگر نیازی نیست که به این بحث پرداخته شود. محتوای رسانه‌ای، از تولیدکنندگان، شیوه توزیع محتوا، دریافت‌کنندگان و درجه تأثیرگذاری بر روی آنان تا تولید چرخه تولید محتوای های جدید تحت تأثیر بازخوردهای مختلف می‌تواند مطرح گردد. همه این موارد نیازمند بحث جدی است که باید در جای دیگری به آن‌ها پرداخت.

(۴)      دیدگاه انتقادی، تربیتی، فرهنگی و دینی: آیا سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی فقط باید با دیدگاه انتقادی آموزش داده شود؟ این مسئله مورد تأیید کامل نیست. اگرچه بحث انتقادگری به یک بحث روشنفکرانه جدی تبدیل‌شده است که اگر با این دیدگاه مسائل دیده نشوند، گویی از واقع‌گرایی دوری شده است. درحالی‌که به اعتقاد این‌جانب، یکی از مباحث مهم در این زمینه دیدگاه انتقادی است اما شاید مهم‌تر از آن دیدگاه‌های تربیتی، فرهنگی و دینی، حداقل برای جوامعی مانند جامعه ایران که به‌هرحال یک جامعه فرهنگی-دینی است باید موردتوجه جدی‌تر قرار گیرند. سواد رسانه‌ای اگر به سمت انتقادگری تنها سوق داده شود، در تربیت سازی فرهنگی آن می‌توان تردید نمود. انتقادگری باید به‌گونه‌ای هدفمند مطرح گردد که بتواند به نتایج مفید و روشن منجر شود.

(۵)      ایجاد بینش و فهم در گزینش گری رسانه‌ای توسط مخاطبان مختلف: سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی باید منجر به ایجاد نوعی از بینش و فهم  در گزینش گری رسانه‌ای توسط مخاطبان مختلف گردد. اگر این هدف تأمین نشود، آموزش‌های مربوط به سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی عقیم و غیرمفید خواهند بود. ایجاد بینش و فهم، یک حرکت آموزشی است. اگرچه بخشی از آن باید ذاتی باشد، اما امکان توسعه آن با آموزش‌های مناسب وجود دارد. این بخش بسیار حساس و مهم است. چگونگی دیدگاه بینشی در این زمینه مهم است که معمولاً می‌تواند دچار چالش‌های فراوان شود. توانمندی بینشی باید منجر به گزینشگری مناسب شود. این گزینشگری، نوعی از اعمال درجه فهم در انتخاب نوع رسانه، محتوای رسانه‌ای و چگونگی مصرف رسانه‌ای است. این مسئله باید به شکل جدی و عمیق به افراد جامعه آموزش داده شود.

(۶)      تحقق جامعه مطلوب: همه بحث در مورد سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی این است که نهایتاً باید از طریق آموزش آن در جهت تحقق جامعه مطلوب حرکت نمود. این حرکت یک حرکت هدفمند و ارزشی است. اگرچه این هدفمندی و ارزشی بودن در رابطه با جوامع مختلف متفاوت است، اما نهایتاً هر جامعه‌ای نوعی از مطلوبیت در نظر دارد که تلاش می‌کند به آن دست یابد. در جامعه اسلامی ما نیز، جامعه مطلوب جامعه است که بتواند ازنظر اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و غیره بر پایه اصول اسلامی محقق شود.

(۷)      ارزیابی کردن: در مورد سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی نه‌تنها گزینشگری مهم است، بلکه ارزیابی مداوم توسط افراد، جامعه، خانواده، دولت و سایر قدرت‌های مؤثر در رابطه با آن اهمیت ویژه  دارد. ارزیابی سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی به شکل مداوم توسط افراد و نهادهای فوق و به‌ویژه توسط دانشگاه‌ها و دانشگاهیان و پژوهشگران بسیار مهم و حائز اهمیت است. در این زمینه نباید به یک سطح از سواد رسانه‌ای بسنده کرد و باید به سطوح مختلف که در طی زمان می‌توانند متغیر و متفاوت باشند توجه نمود. سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی یک حوزه بسته و محدود نیست، بلکه می‌تواند باگذشت زمان و توسعه ارتباطات و رسانه‌ها متغیر و غنی‌سازی شود. این امر به‌شدت به ارزیابی مداوم و شیوه‌های ارزیابی و چگونگی نگاه کردن به ارزش‌های ارزیابی بستگی دارد.

(۸)      ارائه انتخاب‌های مناسب به مصرف‌کنندگان رسانه‌ای: سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی نه‌تنها آموزش‌های مربوط به این حوزه بلکه باید انتخاب‌های مناسب و نمونه‌های مطلوب را نیز به افراد و خانواده‌ها و جامعه ارائه نمود. در اینجا بحث تولید محتوای مناسب به‌شدت اهمیت پیدا می‌کند. تنوع محتوای های مناسب و مطلوب نیازمند، شناخت وضعیت فردی و اجتماعی جامعه و جهان‌بینی لازم در جهت سوق دادن جامعه به اهداف مطلوب دارد. بدون ایجاد انتخاب‌های مطلوب  و مناسب در این زمینه نمی‌توان به تولیدات همه گونه‌ای که گاهی با اهداف خاص و گاهی نیز برای اهداف اقتصادی تولید می‌شود اعتماد نمود. در اینجا نقش دولت در حمایت از این تولیدات و جهت‌گیری آن‌ها اهمیت فراوان دارد. بدون این حمایت که بخشی از آن باید حمایت اجتماعی نیز باشد، امکان تولید محتواهای مطلوب با مشکلات فراوان روبرو می‌شود و در حقیقت با چنین وضعیتی آموزش‌های سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی تأثیر خود را از دست خواهند داد.

دکتر حسن بشیر

نگاهی دیگر به سواد رسانه ای

سخن درباره ظهور و گسترش رسانه‌ها و تغییرات چشمگیری که این رسانه‌ها در زندگی‌های فردی و اجتماعی به وجود آورده است، آنقدر بدیهی و تکراری است که ذهن خواننده را خسته و او را وادار به بستن صفحه پیش روی خود می‌کند. اهمیت و نقش رسانه‌ها در عصر حاضر بر کسی پوشیده نیست تا جاییکه هر کسی می‌تواند صفحه‌ها مطلب درباره آن بنویسد.

در این بین آنچه در جوامع امروزی و به‌طور خاص در جامعه ایران حائز اهمیت است، بحث درباره نحوه استفاده صحیح از این رسانه‌هاست. بنابر تشبیه رایج، رسانه نظیر چاقوست که هم فوایدی را به همراه دارد و هم ممکن است آسیب‌هایی را برای مصرف‌کنندگان بر جای بگذارد. مخاطبان رسانه باید تا حد توان از آسیب‌ها روی گردانند و از مزایای آن بهره کافی را ببرند. چنین بحث‌هایی ضرورت‌های تازه‌ای را برای جوامع علمی و فضای اجتماعی به وجود آورده است و آن ضرورت پرداختن به «سواد رسانه‌ای» است.

سواد رسانه ای در سطح جهان

سواد رسانه‌ای در سطح جهان بحث تازه‌ای نیست. این بحث برای اولین بار در دهه ۱۹۶۰ در اروپا مورد توجه قرار گرفت. به همان اندازه که این مفهوم در بین جوامع غربی آشنا و مأنوس است، در ایران مفهومی جدید و دست‌نخورده به حساب می‌آید و به جز چند مقاله محدود و چند کتاب معدود در این زمینه که تاریخ آنها به دهه هشتاد شمسی می‌رسد، اثر تألیفی دیگری را نمی‌توان یافت. در عصر اطلاعات مفهوم سواد، بسیار فراتر از خواندن و نوشتن شده و اگر کسی نحوه دسترسی سریع و استفاده صحیح از تمامی انواع رسانه‌ها را نداشته باشد بی‌سواد تلقی می‌شود.

اگر تا قبل از عصر حاضر، سواد محدود به توانایی خواندن و نوشتن می‌شد، امروز سواد مفهومی فراتر، گسترده‌تر و پیچیده‌تر پیدا کرده است. سواد خواندن و نوشتن در کنار سواد ارتباطی، سواد عاطفی، سواد رایانه‌‌ای، سواد مالی و البته سواد رسانه‌ای شش معیار امروزی یونسکو برای باسواد تلقی‌شدن در عصر حاضر به شمار می رود.

سواد رسانه‌ای یعنی چه؟!

روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می‌تواند کمک کند. سواد رسانه‌ای مشتکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه».

برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می‌رفتیم تا «خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر «بی‌سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می‌گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها «دانش» پیدا می‌کردیم. سپس «مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی‌کردن کلمات را یاد می‌گرفتیم و بعد از مدتی «کاربرد» کلمات در ساختن جمله‌ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب «باسواد شدیم»! مجموعه‌ای از دانش‌ها در کنار مهارت‌ها به‌اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد.

خانوادهhttps://www.aparat.com/v/4qOYy

رسانه وسیله‌ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می‌کند. رفته‌رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه‌های چاپی و الکترونیکی، رسانه‌های جمعی شکل گرفتند. مهم‌ترین تفاوت رسانه‌های امروزی آن است که می‌توانند پیام‌های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.

همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می‌کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن‌ها برداشت کنیم، سواد رسانه‌ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می‌توانیم انواع رسانه‌ها و تولیدات رسانه‌ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه‌ای از نشانه‌های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه‌ها در با سواد‌شدن ما نقش مهمی را ایفا می‌کند.

رویکردها به رسانه

برای مواجهه فعال و خلاق در عصر ارتباطات، تنها سه راه‌کار پیش رو داریم: بدبین باشیم، یا خوش‌بین، و یا واقع‌بین باشیم. در نگاه اول، که ما آن را رویکرد خوش‌بینانه می‌نامیم، فرد برداشتی جز فرصت و مزیت از رسانه ندارد و استفاده‌ای بی‌محدودیت از آن می‌کند. فرد در چنین شرایطی فرد کاملا وضعیتی منفعل دارد و رسانه او را شکل می‌دهد. نقطه مقابل این نگاه را رویکرد بدبین می‌دانیم که در آن تصور فرد از رسانه تهدید محور است و با سیاست هراسان‌سازی دیگران را نیز از استفاده از رسانه منع می‌کنند. راه کار سوم و منظور اصلی سواد رسانه‌ای را در رویکر واقع‌بین می‌دانیم که فرد با آگاهی نسبت به مزایا و تهدیدات رسانه، با سیاست برنامه‌ریزانه به استفاده محدود و مشرو از رسانه روی می‌آورد.

تنها راه درست و عاقلانه و عالمانه این ‌است که واقع‌بین باشیم تا توانمند شویم و فرزند زمان خویش باشیم و با قوت (نه ضعف) و خوش‌بینی (نه خوش‌خیالی) و استحکام (نه تردید) به فکر برنامه‌ریزی و رشد باشیم تا بتوانیم از مزایای رسانه‌ها بهترین بهره را برده تا از شر رسانه‌ها به خیرشان پناه برده و در یک‌کلام سواد رسانه‌ای خود را بالا ببریم.

https://virgool.io/p/pfvofvokwpdb/%F0%9F%93%B7%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA

سواد رسانه‌ای در فضای مجازی

اگر بخواهیم به دنبال مقصری برای وضعیت کنونی جهان بگردیم، آن مقصر چیزی نیست چون اینترنت و فضای مجازی! قابلیت‌های جدیدی که اینترنت و فضای مجازی برای ما به وجود آورده است، به نحوی رسانه‌های دیگر را مغلوب و در نگاهی ملایم‌تر تحت‌الشعاع قرار داده است. فضای مجازی قابلیت Brodcasting دارد. یعنی همه جا حضور دارد و تنها ابزاری لازم است تا ما را به این فضا وصل کند. این دستگاه امروزه قابل حمل است و همه آن را دارند؛ تلفن همراه. فضای مجازی همه قالب‌های دیداری و شنیداری را جدا جدا و ترکیبی با هم داراست. به نحوی می‌توانیم بگوییم ترکیب‌شده همه رسانه‌ها را می‌توان در فضای مجازی و اینترنت مشاهده کرد

این شرایط آسیب‌های بیشتری را با خود به همراه دارد. در این فضا برخلاف ارتباط رودررو ممکن است برخی شیادان گنجشک‌های رنگ‌شده در برابر دید مخاطب قرار دهند. به‌وجود آمدن نهادی تحت عنوان نهاد رسیدگی به تخلفات رایانه‌ای، نشان از آفت‌هایی دارد که این فضا برای مردم به وجود آورده است. عدم تصور صحیح از این فضا، ممکن است افراد را با خطراتی نظیر سرقت اطلاعات مواجه کند. به‌علاوه باید توجه داشت، جذابیت‌ها و همه‌جایی‌بودن این رسانه، ممکن است ابعاد دیگر زندگی را مختل سازد.

یک مثال:

مادری را تصور کنید که جذابیت فضای مجازی برای او به‌قدری است که به کودک خود کمترین توجهی نمی‌کند. سوال اساسی اینجاست که این رفتار در روند تربیتی کودک چه نقش مخربی دارد؟ آیا باید رفتار ما با فضای مجازی رفتاری باشد که در فضایی مانند شهربازی انجام می‌دهیم؟ محدودیت‌های ما در استفاده از این فضا چیست؟ نداشتن پاسخ صحیح به این پرسش‌ها آفت‌هایی را به همراه دارد که شاید سربرآوردن آنها ما را به تعجب وادارد. آسیب‌های فضای مجازی بلند مدت است و شاید روزی خود را عیان کند که دیگر کار از کار گذشته باشد. برای نرسیدن به چنین وضعیتی آیا راهی جز برنامه‌ریزی عاقلانه و صحیح در استفاده از این فضا وجود دارد! این‌ها ما را به ضرورت نخستین بحث می‌رساند و آن اینکه با برنامه‌ریزی صحیح خود را به سمت باسواد‌شدن در زمینه رسانه‌ها هدایت کنیم

منبع گرداب