آن روز اهلبیت (علیهم السّلام) طوفانی به پا کردند با این حرکت چهلروزه؛ یک طوفان به پا شد در آن اختناق عجیب
مشاهده متن سخنرانی در سایت مرجع: بیانات در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاه امامحسین(ع)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
یکی از مصادیق قوّت را امروز دنیای اسلام دارد مشاهده میکند و آن، راهپیمایی اربعین است؛ وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة. راهپیمایی اربعین قوّت اسلام است، قوّت حقیقت است، قوّت جبههی مقاومت اسلامی است که این جور اجتماع عظیم میلیونی راه میافتند به سمت کربلا، به سمت حسین، به سمت قلّه و اوج افتخار فداکاری و شهادت که همهی آزادگان عالم باید از او درس بگیرند. از روز اوّل هم که اربعینی به وجود آمد، اهمّیّت اوّلین اربعین به همین اندازه بود. اهمّیّت اربعینِ اوّل این بود که رسانهی پُرقدرت عاشورا است.
از روز عاشورا تا روز اربعین -بنا بر یک روایت روزی است که اهلبیت برگشتند به کربلا- این چهل روز، چهل روزِ فرمانروایی منطقِ حق در میان دنیای ظلمانی حاکمیّت بنیامیّه و سفیانیها بود. رسانهی حقیقی [یعنی] فریاد زینب کبریٰ، فریاد حضرت سجّاد؛ در کجا؟ در کوفه، در شام، در آنجایی که ظلمات محض بود؛ اینها بزرگترین رسانه بود. همینها بود که عاشورا را نگه داشت، همینها بود که عاشورا را به امروز رساند. تاریخ و ریشهی این روز اربعین و ماجرای اربعین این است.
آن روز اهلبیت (علیهم السّلام) طوفانی به پا کردند با این حرکت چهلروزه؛ یک طوفان به پا شد در آن اختناق عجیب. در آن روزگار، اختناق این قدر است که دوروبر امام حسین، فرزند پیغمبر، نوهی پیغمبر، جگرگوشهی زهرای اطهر، ۷۲ نفر بیشتر باقی نمیمانند. در یک چنین روزگاری، ماجرای توّابین را در کوفه به وجود آورد، مدینه را منقلب کرد، شام را منقلب کرد، به طوری که رژیم سفیانی برافتاد؛ این حرکت عظیم اربعینیِ زینب کبریٰ و اهلبیت (علیهم السّلام) بود.
امروز هم دنیای پیچیدهی پُرتبلیغات و پُرهیاهویی بر بشریّت حاکم است
امروز هم همین اتّفاق دارد در دنیا میافتد. امروز هم در دنیای پیچیدهی پُرتبلیغات و پُرهیاهویی که بر بشریّت حاکم است، این حرکت اربعین، یک فریاد رسا و یک رسانهی بیهمتا است. چنین چیزی وجود ندارد دیگر در دنیا: اینکه میلیونها انسان راه میافتند، نه فقط از یک شهر یا یک کشور [بلکه] از کشورهای مختلف، و نه فقط از یک فرقهی اسلامی [بلکه] فِرَق مختلف اسلامی و حتّی بعضی ادیان غیر اسلامی. این وحدت حسینی [است].
شما بدرستی گفتید: «الحسین یجمعنا»، حقیقتاً این جور است؛ حسین اجتماع عظیمی را درست میکند. این دلها با هزاران گام در راه است، همه حرکت میکنند، همه راه میافتند به سمت آن معدن و سرچشمهی معنویّت و آزادگی، و این را به رخ دنیای مادّیِ امروز میکشند. و این انشاءالله روزبهروز بایستی حرکت بیشتری بکند و گسترش بیشتری پیدا کند، و البتّه عمق بیشتری هم پیدا کند.
خوشبختانه امروز کارهایی که ما داریم و مجالس عزاداریِ ما برای امام حسین (علیه السّلام) از لحاظ معنویّت، از لحاظ گسترش فکر و پراکندن معارف اسلامی، عمق بیشتری دارد از پنجاه سال قبل مثلاً یا چهل سال قبل. قضیّهی اربعین هم همین جور است؛ روزبهروز انشاءالله بایستی عمق بیشتری پیدا کند. اصحاب حکمت و علم بایستی در این زمینهها فکر کنند، کار کنند و انشاءالله تلاش کنند.
خطاب به بشریّت است
مطلب سوّم، به همین مناسبت، دربارهی مشی و جهت و حرکت جمهوری اسلامی است. ما از اوّل انقلاب یک حرکتی را آغاز کردیم؛ در بخش آرمانها، در بخش زندگی مردم، در بخش ساختن کشور، در بخش تربیت انسانها، حرکتهای بزرگی شروع شده و توفیقات بزرگی هم به دست آمده. البتّه کمبودها زیاد است، مشکلات کم نیست امّا موفّقیّتها و پیشرفتها از این مشکلات بیشتر است. حرکتی که تا امروز انجام گرفته حرکت بُهتآوری است برای کسانی که بتوانند ابعاد این حرکت را درک کنند. خب، حالا جهت این حرکت باید معلوم بشود برای ادامهی کار. جهت حرکت چیست؟ ما حسینی هستیم دیگر؛ جهت حرکت را امام حسین معیّن کرده. در یکی از منازلِ بینِ راه، امام حسین (علیه السّلام) ایستاد خطبه خواند: اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ رَسولَ الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ قالَ مَن رَأَى سُلطاناً جائِراً مُستَحِلّاً لِحُرُمِاتِ الله ناکِثاً لِعَهدِ الله ... یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوانِ و لَم یُغیِّرُ عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعلٍ کانَ حَقّاً عَلَى الله اَن یُدخِلَهُ مَدخَلَه.(۵)
خیلی حرف بزرگی است، خیلی حرف عجیبی است؛ اوّلاً خطاب به ناس است، ما هم جزو ناسیم؛ این خطاب، خطاب به ما هم هست. خطاب به مؤمنین نیست، خطاب به آن عدّهی همراهان فقط نیست؛ خطاب به بشریّت است، نه فقط در آن زمان، در همهی زمانها تا امروز. از قول پیغمبر نقل میکند، دارد فلسفهی حرکت خودش را بیان میکند؛ میگوید من دارم به حرف پیغمبر عمل میکنم، پیغمبر به من دستور داده که این کار را بکنم.
پیغمبر چه فرموده؟ مَن رَأَى سُلطاناً جائِرا؛ فرمود که هر کس یک قدرتی را، یک قدرت ستمگری را مشاهده کند -سلطان فقط به معنای پادشاه نیست؛ سلطان یعنی قدرت؛ امروز سلطان، جبههی کفر و استکبار است، جبههی صهیونیسم و آمریکا است؛ این سلطان است؛ میبینید ستمِ امروزِ دنیا را که این ستم همه جا گسترده است: جنگافروزی، فشار استعمار، مکیدن خون ملّتها، فشار آوردن به ملّتها، ایجاد جنگهای داخلی و بقیّهی فجایعی که امروز استکبار انجام میدهد- یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوان؛ نمیگوید «یعمل فی المؤمنین»؛ این چیزی که موجب میشود شما وظیفه پیدا کنید، این نیست که آن قدرت با مؤمنین بد عمل کند؛ نه، یَعمَلُ فی عِبادِ الله؛ در بین بندگان خدا، در بین آحاد بشر، هر جبههای، هر قدرتی، هر مرکز ستمگری که در بین مردم این کارها را انجام بدهد: یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوان، آن وقت نتیجه چیست؟ وظیفه چیست؟ و لَم یُغَیِّر عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعل، کسی که یک چنین قدرتی را در مقابل خودش ببیند و در مقابل او موضع نداشته باشد، موضع نگیرد، مخالفت نکند ــ حالا این مخالفت گاهی با قول است، گاهی با فعل است؛ هر دو جور؛ گاهی اقتضا میکند شما در مقابل قدرت ستمگر وارد عمل بشوید، گاهی شرایط مناسب برای وارد عمل شدن نیست، اقلّاً موضع بگیرید؛ ببینید! اینها تکلیف امروز ما را مشخّص میکند ــ کانَ حَقّاً عَلَى اللَهِ اَن یُدخِلَهُ مُدخَلَه، خدای متعال حقّی بر عهدهی خودش قرار داده که این کسی را که در مقابل ظلم و جور و عدوانِ به عبادالله موضع نمیگیرد و حرکت نمیکند، به همان جایی، به همان سرنوشتی دچار کند که آن ظالم را دچار خواهد کرد، یعنی جهنّم؛ مسئله این است. امام حسین میگوید من برای این حرکت کردم.
من میگویم حرکت کرد تا وظیفه را انجام بدهد
بنده مفصّل یک وقتی راجع به تبیین حرکت اباعبدالله عرض کردهام؛ بعضی میگویند امام حسین (علیه السّلام) حرکت کرد که قدرت را بگیرد -از مردمان مؤمن هم این حرف را میزنند- اشتباه میکنند؛ بعضی [هم] میگویند حرکت کرد تا شهید بشود. من میگویم حرکت کرد تا وظیفه را انجام بدهد؛ منتها در راه انجام وظیفه، یک احتمال این است که آدم به قدرت برسد، چه عیب دارد؟ یک احتمال این است که انسان شهید بشود، چه عیب دارد؟ مقصود این است که ما بتوانیم این عمل را انجام بدهیم، این وظیفه را انجام بدهیم؛ مسئله این است؛ در پیشِ روی جمهوری اسلامی این است.
امام بصیر بود، چشمش باز بود، حقیقت را میدید، میفهمید؛ و امیدوار بود
علّت اینکه ما در مقابلهی با آمریکا کوتاه نمیآییم این است. اینکه ما در مقابل فشار تبلیغاتی دشمنان، کم نمیآوریم به توفیق الهی، به خاطر این است؛ چون یک وظیفه است؛ اگر چنانچه نکردیم، کان حقّاً على الله ان یدخلنا مدخله. اگر ما کوتاه بیاییم، خدای متعال ما را هم به همان سرنوشتی و همان دوزخی که آن ستمگر را مبتلا خواهد کرد مبتلا میکند؛ وظیفهی ما این است، این جمهوری اسلامی است.
اینکه دیدید امام از اوّلی که وارد این مبارزه شد، با آمریکا مواجه شد -امام هنوز در قم سخنرانی میکرد و هنوز تبعید نشده بود که اینجا صحبت از آمریکا [میکرد]؛ آن روز امام (رضوان الله علیه) در قم، در سخنرانی فرمود امروز منفورترین فرد در کشور ما رئیسجمهور آمریکا است؛(۶) این قضیّه برای پنجاه سال قبل است- به خاطر این است. امام بصیر بود، چشمش باز بود، حقیقت را میدید، میفهمید؛ و امیدوار بود، باور داشت که خدای متعال فرموده است: وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه؛(۷) آن کسی که خدا را نصرت کند، خدا قطعاً او را نصرت خواهد کرد و نصرت کرد.
همهی دلهای پاک و روحهای ناآلوده که میخواهند وظیفهی الهی و انسانی خودشان را انجام بدهند
و من به شما عرض میکنم که جوانان عزیز! این راه را با قدرت ادامه بدهید، پیش بروید؛ نه فقط شما [بلکه] همهی جوانان ملّت ایران، همهی دلهای پاک و روحهای ناآلوده که میخواهند وظیفهی الهی و انسانی خودشان را انجام بدهند، [اگر] در راه ایستادگی و مقاومت، در مقابل دشمنانِ دین و بشریّت بِایستند، قطعاً خدای متعال آنها را حمایت خواهد کرد؛ وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه. همچنان که ما در این چهل سال به توفیق الهی پیروز شدیم، در آینده، در گام دوّم، در گامهای بعد به توفیق الهی بر همهی موانع غلبه خواهیم کرد و بر دشمنان پیروز خواهیم شد.
اوّلین آماج تهاجمِ دشمن عبارت است از فکر شما، از ذهن شما، از آنچه حاکم بر اندیشهی شما است
امید به جوانها است؛ نه اینکه غیر جوانها در این راه وظیفهای ندارند؛ چرا، غیر جوانها هم وظیفه دارند، پیرها هم وظیفه دارند. شما ملاحظه کردید که امام بزرگوار ما در کهولت، در پیری مثل جوانها حرکت میکرد، مثل جوانها حرف میزد، مثل جوانها میاندیشید؛ منتها موتور پیشبرنده در هر جامعهای جوانها هستند. جوانها بایستی خودشان را آماده کنند، فکرشان را آماده کنند، ترفند دشمن را بشناسند.
اوّلین آماج تهاجمِ دشمن عبارت است از فکر شما، از ذهن شما، از آنچه حاکم بر اندیشهی شما است؛ این اوّلین آماج دشمن است. با انواع حیلهها سعی میکند این تفکّر را تغییر بدهد؛ وقتی فکر عوض شد، به طور طبیعی عمل عوض خواهد شد. نگذارید فکرها را عوض کنند، نگذارید انگیزهها را ضعیف کنند؛ نگذارید قدرت درونی ایمان و همّت عالیِ شما را دشمن با ترفندهای خودش از بین ببرد. محکم بِایستید، به خدا توکّل کنید، و خدای متعال انشاءالله با شما است؛ اَنَّ اللهَ مَعَ المُتَّقین.(۸) خدا با اهل تقوا است، خدا با اهلِ حرکتِ در راه او است و مجاهدین را انشاءالله نصرت خواهد داد.
تاریخ سخنرانی: ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
مطلبی دیگر از این انتشارات
دشوارترین مبارزه، مبارزه غریبانه است
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک قیام برای ارزشهای اسلامی و برای معرفت و برای ایمان و برای عزت
مطلبی دیگر از این انتشارات
سیدالشهدا یک فرد خاص است. حادثه کربلا، یک حادثه منحصر به فرد است