رمزگشایی زبان بدن: آیا زبان بدن حقیقت را می گوید یا خیر؟
یک لحظه لبتان را گاز بگیرید. واقعاً این کار را انجام دهید. حالا با دستتان ابتدا پیشانیتان و بعد پس گردنتان را بمالید. اینها کارهایی هستند که ما دائما انجام می دهیم. کمی از وقتتان را با دیگران معاشرت کنید تا ببینید که دائما این رفتارهای را خود بروز می دهند. آیا تا به حال از خودتان پرسیده اید که دلیل این کارها چیست؟ آیا تا به حال از خودتان پرسیده اید که چرا خود شما این کارها می کنید؟ پاسخ این سؤال می تواند در یک صندوق پنهان شده باشد یعنی همان صندوق جمجمه که مغز انسان در آن قرار دارد. وقتی یاد بگیریم که که چرا و چگونه مغز ما از جسم مان استفاده می کند. تا به صورت غیر کلامی عواطف ما را بیان کند، چگونگی تفسیر این رفتارها را یاد خواهیم گرفت. پس بیایید با دقت بیشتری داخل این صندوق را بررسی کنیم و شگفت انگیزترین ماده یک کیلو و ۳۶۰ گرمی موجود در بدن انسان را بررسی کنیم.
اکثر مردم فکر میکنند یک مغز دارند و این مغز جایگاه توانایی های شناختی آنهاست، اما در واقع در جمجمه انسان سه مغز وجود دارد که هر کدام وظایف تخصصی خودشان را انجام میدهند و در مجموع به آن "مرکز فرماندهی و کنترل" گفته می شود که همه کارهای بدن را هماهنگ میکند. در سال ۱۹۵۲ یک دانشمند پیشگام به نام "پاول مک لین" برای اولین بار این مفهوم را مطرح کرد که مغز انسان مغزی سه گانه است که شامل "مغز خزنده (ساقه مغز)"، "مغز پستانی (لیمبیک)" و "مغز انسانی (نئوکورتکس)" است. اگر چه ما از نئوکورتسمان (مغزانسانی یا مغز متفکر) برای تحلیل منتقدانه عکس العمل لیمبیک اطرافیانمان استفاده میکنیم تا از آنچه که دیگران فکر و احساس می کنند و همچنین از نیات آنها سر در بیاوریم، اما در این نوشته ما روی سیستم لیمبیک مغز همان بخشی که "مک لین" آن را مغز پستانی نامید تمرکز می کنیم؛ چرا که بزرگ ترین نقش را در ابراز رفتارهای غیر کلامیمان ایفا می کند.
بسیار مهم است که بدانیم، مغز همه رفتارها را چه آگاهانه و چه رفتارهای نا آگاهانه را کنترل و مدیریت میکند. این فرضیه اساس درک همه ارتباطات غیر کلامی است. از خاراندن ساده سرتان گرفته تا تصنیف یک سمفونی، کاری وجود ندارد که شما انجام بدهید که تحت نظارت یا با دستور مغزتان نباشد (بعضی عکس العمل های بازتابی ماهیچه ها استثناست)
مغز لیمبیک بسیار ظریف و هوشمند است.
در مطالعه ارتباطات غیر کلامی مغز لیمبیک محل کنش هاست، چرا؟ زیرا مغز لیمبیک بخشی از مغز است که فوراً و به صورت غیر ارادی نسبت به دنیای اطرافمان عکس العمل نشان میدهد. به همین دلیل در قبال اطلاعاتی که از محیط دریافت میکند پاسخ واقعی می دهد. از آنجایی که مغز لیمبیک منحصرا مسئول بقای ما است هرگز استراحت نمی کند. و این بخش از مغز همیشه روشن است. مغز لیمبیک همچنین مرکز عواطف ما است. از اینجاست که سیگنالها به بخشهای مختلف مغز صادر می شود و در نتیجه رفتارهایی که به عواطف یا بقای ما مربوط است، هماهنگی می شود. وقتی این رفتارها به صورت فیزیکی در پاها، بالاتنه، دست ها و در صورتمان بروز پیدا میکند میتوان آنها را مشاهده و رمزگشایی کرد. از آنجایی که این عکس العمل ها بدون فکر پیش می آیند برخلاف کلام واقعی هستند. بنابراین وقتی به ارتباطات غیر کلامی فکر میکنیم مغز لیمبیک، صادق ترین مغز» به حساب می آید.
عکس العمل های بخش لیمبیک مغز که به منظور حفظ بقای ما صورت می گیرند نه تنها در دوران نوزادیمان بلکه در نیاکانمان ریشه دارد. این پاسخ ها در سیستم عصبیمان نهادینه شده اند، در نتیجه نادیده گرفتن یا از بین بردنشان سخت است درست مثل تلاش برای سرکوب عکس العمل تعجب کردن، علی رغم پیش بینی یک صدای بلند. بنابراین بدیهی است که رفتارهای لیمبیک رفتارهای صادقانه ای هستند که می توان به آنها اعتماد کرد؛ این رفتارها بازتاب واقعی افکار، احساسات و نیات ما هستند.
نئوکورتکس، مغز جدید
سومین بخش از مغزمان چیزی است که تقریباً به تازگی به بخش جمجمه اضافه شده است. به همین دلیل به آن "نئوکورتکس" گفته می شود که به معنای مغز جدید است. این بخش از مغزمان به مغز «انسانی» یا «عقلانی نیز مشهور است، زیرا مسئول حافظه و ادراکات بالاست. این بخش از مغز است که به دلیل حجم بزرگش (کورتکس) که برای تفکر مورد استفاده قرار می گیرد ما را از سایر پستانداران متمایز می کند. این همان مغزی است که ما را به ماه برد. این بخش از مغز از توانایی محاسبه تحلیل، تفسیر و شهود در سطحی برخوردار است که منحصر به گونه انسان است. این همان مغز منتقد و خلاق ماست.
با این حال، بخشی از مغز است که کمترین صداقت را دارد و بنابراین مغز دروغگوی ما محسوب میشود. این مغز بر خلاف همتای لیمبیک خود، از همه سه جز اصلی مغز کمتر قابل اعتماد است زیرا توانایی تفکر پیچیده ای دارد. این مغزی است که میتواند فریب بدهد و اغلب هم این کار را می کند. برای مثال اگر افسر پلیس از شما بپرسد در خودرو چه داری؟ بخش متفکر مغز (نئوکورتکس)، که بخشی است که گفتار ما را کنترل میکند (به ویژه ناحیه بروکا) میتواند بمب گذار را وادار کند که بگوید: «هیچ نوع مواد منفجره ای در اتومبیلم ندارم، حتی اگر این ادعا کاملاً دروغ باشد. بخش نئوکورتکس به ما اجازه میدهد به دوستمان بگوییم مدل موی جدیدش را دوست داریم در حالی که در واقع از آن خوشمان نمی آید چون نئوکورتکس (مغز متفکر) میتواند دروغ بگوید و منبع خوبی برای اطلاعات دقیق یا قابل اطمینان نیست. به طور خلاصه وقتی قرار باشد رفتارهای غیر کلامی صادقانه ای را شناسایی کنیم که به ما در تفسیر رفتار مردم کمک میکند سیستم لیمبیک هدف نهایی زبان بدن محسوب می شود. بنابراین این بخشی از مغز است که میخواهیم توجه خود را روی آن متمرکز کنیم.
واکنشهای مغز لیمبیک ما سه رفتار غیر کلامی
یکی از مشهورترین روشهایی که مغز لیمبیک برای حفظ بقای انسان به کار بسته و در این پروسه تعدادی از علائم گویای غیر کلامی قابل اطمینان را ایجاد کرده است، هماهنگ کردن رفتارهایمان در هنگام مواجه با خطر است. خواه این خطر درباره انسان ما قبل تاریخ بوده باشد که با جانوران عصر حجر مواجه شده است یا انسانی امروزی که با یک رئیس سنگدل طرف است. در طول هزاران سال، عکس العمل های غریزی حیات را که میراث حیوانی مان است، در خود حفظ کرده ایم. مغز برای اینکه از بقای ما مطمئن باشد در شرایط اضطراری یا تهدید، به واکنش های خود سه شکل مختلف داده است:
- بی حرکت ماندن
- فرار
- مبارزه
انسانها از طریق پردازش این واکنشهای لیمبیک توانسته اند بقاء خود را حفظ کنند و تکثیر شوند زیرا این رفتارها از قبل در سیستم عصبی ما نهادینه شده است. یقیناً بسیاری از شما با اصطلاح "بجنگ یا بگریز" آشنا هستید؛ این عبارت برای توصیف نحوه واکنش نشان دادن ما در موقعیتهای تهدید کننده یا خطرناک متداول است. متأسفانه فقط دو سوم این عبارت درست و به شکل نسنجیده ای برعکس است. در واقع حیوانات و انسانها در مقابل خطر به این ترتیب واکنش نشان می دهند بی حرکت ماندن، فرار و مبارزه. اگر واکنش ما واقعاً بجنگ یا بگریز بود بیشترمان در اکثر مواقع کبود، آسیب دیده و خسته بودیم. چون این روند بسیار موفق را برای برخورد با استرس و خطر حفظ کرده و ارتقا داده ایم و از آنجایی که واکنشهای حاصل از آن نوعی رفتارهای غیر کلامی خلق می کند که به ما کمک میکند تا افکار احساسات و نیات یک فرد را درک کنیم، کاملاً بجاست که برای بررسی دقیق هر یک از این واکنشها زمان صرف کنیم.
1) عکس العمل بی حرکت ماندن
یک میلیون سال پیش وقتی انسانهای اولیه از علفزار آفریقا عبور می کردند با شکارچیان بسیاری مواجه میشدند که میتوانستند از آنها سریع تر بدوند و بر انسان ها غلبه کنند. برای اینکه انسان اولیه بتواند موفق باشد، مغز لیمبیک که از زمان اجداد حیوانی مان تکامل یافته بود راهبردهایی ها را ایجاد کرد تا بهتر بودن قدرت شکارچیان نسبت به ما جبران شود. این راهبرد یا همان اولین شیوه دفاعی سیستم لیمبیک این بود که در زمان حضور شکارچی یا خطرات دیگر از عکس العمل بی حرکت ماندن استفاده کند. حرکت جلب توجه می کند؛ مغز ليمبیک باعث می شود در زمان احساس خطر فوراً بی حرکت شویم و به مؤثرترین شیوه ممکن واکنش نشان دهیم تا از بقایمان مطمئن شویم. بیشتر حیوانات و البته بیشتر شکارچیان نسبت به حرکت واکنش نشان می دهند و جذب آن می شود. پس توانایی بی حرکت ماندن در مواجهه با خطر منطقی است.
2) واکنش فرار
یکی از اهداف، بی حرکت ماندن این است که از دید شکارچیان دور بمانیم یا در موقعیت های خطرناک قرار نگیریم هدف دوم این است که فرد تهدید شده فرصتی بیابد تا موقعیت را ارزیابی کند و بهترین کاری که می تواند انجام بدهد، تعیین کند. وقتی واکنش بی حرکت ماندن برای دفع خطر کافی نباشد یا بهترین راهکار نباشد (مثلاً وقتی تهدید خیلی نزدیک است) دومین واکنش لیمبیک این است که با فرار کردن خود را نجات دهیم. بدیهی است که هدف از چنین انتخابی فرار از تهدید یا حداقل دور شدن از خطر است. وقتی دویدن فایده دارد که عملی باشد؛ و مغزمان در قالب سازوکار بقا، بدنمان را در طول هزاران سال به منظور فرار از خطر، به سمت استفاده از این تاکتیک هدایت کرده است.
در دنیای مدرن که دیگر به جای جنگل در شهر زندگی می کنیم فرار کردن از تهدیدها دشوار است؛ بنابراین ما واکنش فرار را انتخاب کرده ایم تا نیازهای امروزی ما را برآورده کند. این رفتارها به همان وضوح رفتارهای انسان در زمان زندگی در جنگل آشکار نیستند، اما در مسیر همان هدف است فاصله گرفتن از افراد یا چیزهای نامطلوب و یا متوقف کردن آنها اگر تعاملات اجتماعی که در طول زندگی تان داشته اید را به یاد آورید، احتمالاً بعضی از کارهای حیله گرانه خود را به یاد خواهید آورد که به منظور جلب توجه نکردن برای دیگران انجام داده اید. درست همان طور که کودکی سر میز شام از غذایی که دوست ندارد رو بر می گرداند و سعی میکند میز را ترک کند، هر فرد ممکن است از کسی که خوشش نمی آید رو برگرداند یا از گفتگوهایی که او را تهدید میکند دوری کند. رفتارهای انسدادی ممکن است در قالب بستن چشم ها مالیدن پلک ها یا گرفتن دستها در مقابل صورت خود را نشان بدهند.
3) واکنش مبارزه
واکنش جنگ و مبارزه تاکتیک نهایی مغز لیمبیک برای حفظ بقاء ما، در شرایط خشن است. وقتی فردی در خطر افتاده است و نمی تواند با استفاده از بی حرکت ماندن از شناسایی شدن جلوگیری کند و نمی تواند با فاصله گرفتن و فرار کردن خود را نجات بدهد تنها راهی که میماند مبارزه است. ما در جریان تکامل خود به عنوان گونه انسان در کنار سایر پستانداران استراتژی تبدیل ترس به خشم را برای خودمان ایجاد کرده ایم تا بتوانیم با مهاجمان مبارزه کنیم. در دنیای امروز از روی خشم رفتار کردن ممکن است بی فایده باشد یا حتی قانونی نباشد بنابراین مغز لیمبیک استراتژی های دیگری ایجاد کرده است که فراتر از واکنش نامتمدانه جنگ و دعوا است.
نوعی از خشونت مدرن بحث و مجادله است. اگر چه معنای اصلی اصطلاح مجادله تبادل نظر است اما از این کلمه بیشتر برای توصیف یک دعوای لفظی استفاده می شود. جر و بحثی که افراد در آن عصبانی می شوند، در واقع «مبارزه» با ابزارهای غیر فیزیکی است. استفاده از عبارات توهین آمیز و مبتنی بر تعصب و احساسات تحقیر افراد، ادعاهای متقابل تحقیر جایگاه حرفه ای افراد، دیگران را عصبانی کردن و کنایه زدن، همه اینها به نوعی معادلهای امروزی مبارزه هستند، زیرا همگی انواعی از خشونت و تهاجم محسوب میشوند. اگر درباره اش فکر کنید، حتی دعاوی حقوقی مدنی را می توان یک نوع مدرن و به لحاظ اجتماعی قانونی مبارزه با تهاجم دانست که در آن طرفین دعوا با خشونت درباره دو دیدگاه متفاوت بحث و جدل می کنند. در حالی که امروزه انسان ها نسبت به گذشته احتمالا کمتر درگیر دعواها و مشاجرات فیزیکی می شوند اما مبارزه هنوز هم بخشی از سلاح های لیمبیک ما را تشکیل می دهد. با اینکه بعضی از افراد بیشتر از دیگران به خشونت گرایش دارند، اما واکنش لیمبیک ما به روشهای متعددی ظاهر می شود و فقط در مشت زدن، لگد زدن و گاز گرفتن خلاصه نمیشود. شما میتوانید بدون داشتن برخورد فیزیکی نیز بسیار پرخاشگر باشید. به عنوان مثال؛ فقط با استفاده از حالت بدنتان چشم هایتان جلو دادن سینه یا وارد شدن به حریم شخصی افراد دیگر تهدیدات حریم شخصی باعث واکنش سیستم لیمبیک در سطح فردی میشود. منظور از حریم شخصی، فضای اطراف یک فرد تا فاصله خاصی است که فرد حس میکند به خودش تعلق دارد و اگر کسی وارد آن فضا شود احساس میکند مورد تهدید قرار گرفته است. جالب اینجاست که تجاوز قلمرویی میتواند در سطح جمعی نیز باعث واکنش سیستم لیمبیک شود. وقتی کشوری به قلمرو کشور دیگری تجاوز می کند، اغلب تحریم های اقتصادی، قطع شدن روابط دیپلماتیک یا حتی جنگ را به دنبال دارد. بدیهی است که تشخیص اینکه چه زمانی یک فرد از واکنش مبارزه برای انجام یک حمله فیزیکی استفاده میکند کار ساده ای است.
در این مقاله، تلاش کردیم تا به سوال اساسی "آیا زبان بدن حقیقت را می گوید یا خیر؟" پرداخته و بررسی کنیم که زبان غیر کلامی میتواند به عنوان یک زبان حقیقتگویی شناخته شود یا آیا این زبان تنها یک وسیلهٔ بیان احساسات و نیازهای مخفی است. موارد گفته شده در این نوشته نشان از آن دارد که بتوانیم ریشه و منشا حقیقی زبان بدن و عکس العمل های افراد را نسبت به خود و یکدیگر درک کنیم؛ اما حال برای درک زبان بدن و عکسالعملهای مخاطبانمان و همچنین اجرای اصولی آن در رفتار های خود، به سراغ اصطلاحات زبان بدن، تحلیل تغییرات فیزیولوژیک، به دنبال آن تجزیه و تحلیل جوانب مختلف زبان بدن خواهیم رفت تا به نتیجهگیری در مورد حقیقت گویی این زبان بپردازیم که در نوشته "آموزش زبان بدن" به بررسی آن خواهیم پرداخت.
برای مطالعه این نوشته اینجا کلیک کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
رقص زندگی: اهمیت جا به جایی و تغییر در مسیرهای ما
مطلبی دیگر از این انتشارات
ده اشتباه رایج پرسشی و روش برطرف کردن آنها
مطلبی دیگر از این انتشارات
رهبرانی با ذهنیت آیندهنگر