10 طرز فکر برای جذب ثروت
در دنیای پرتلاطم امروز، هر فردی دغدغهها و آرزوهای مالی خود را داراست. جذب ثروت یکی از اهداف مهمی است که بسیاری از افراد در پیش گرفتهاند. اما چگونه میتوانیم این هدف را به دست آوریم؟
در این مقاله، به بیان 10 طرز فکر برای جذب ثروتِ بیشتر که برگرفته از کتاب "قانون جذب" نوشته میر الستر است، خواهیم پرداخت. از هنر مثبت اندیشی گرفته تا ایجاد منابع درآمد چندگانه، این مقاله به شما راهنمایی خواهد کرد تا در جهت جذب ثروت، گامهای موثری بردارید.
روی نداشته هایتان تمرکز نکنید.
شاید تنها کمبودی که در زندگی دارید نداشتن پول است. احتمالا فکر میکنید که رویاهایتان به تحقق نمی پیوندند و تنها چیزی که در زندگی تان و فور دارد قرض و بدهی است. شهریه ی دانشگاه، اجاره ی خانه و مخارج ماشین و... هیچ وقت تا آخر ماه یک قِرآن اضافه هم باقی نمی ماند. بعضی اوقات احساس سرخوردگی می کنید. نمی دانید روزی میرسد که همه ی این چیزها را پشت سر خواهید گذاشت با نه. در چنین حالتی فقط دارید با منفی باقی و نگرانی جلوی سرازیر شدن پول به زندگی تان را میگیرید. مدام به شرایط بدتان فکر نکنید؛ به چیزهای خوبی که بر طبق قانون جذب در پیش رویتان قرار دارند بیاندیشید.
خود را در حال جذب پول تصور کنید.
سخت است که طرز فکر خود را از نداری به دارا بودن تغییر دهید. اما باید این کار را بکنید. هر وقت که میسر بود دو سه دقیقه ای زمان بگذارید و خود را به شکل یک آهن ربای پول تصور کنید (احساس هیجان، شادی و غرور در خود ایجاد کنید؛ احساسی که در صورت برنده شدن در قرعه کشی بانک به شما دست خواهد داد). تصور کنید که پول از هزار و یک منبع مختلف به سوی شما سرازیر شده است. به این فکر کنید که چطور میتوانید منابع مالی جدیدی داشته باشید. به ذخیره کردن پولی که تازه بدست آوردید فکر نکنید؛ به روشهای جمع آوری ثروت بیاندیشید. شاید فکر کنید بدست آوردن و اضافه کردن ثروت غیر ممکن باشد اما اینطور نیست جهانی پر از نعمت از شما حمایت می کنند.
پول خود را در جریان بگذارید.
انرژی و فور را با خلق جریان فعال سازید. جریان از وقتی خلق می شود که شما آنچه را که خود می خواهید به دیگران بدهید و از دادنش احساس کمبود با محرومیت نکنید. همیشه در زندگی احساس دارا بودن داشته باشید. احساس نداری و کمبود پول یک انرژی است که باید حرکت کند یا در چرخش باشد. بابت هر ریال و تومانی که بدست می آورید شکرگزار باشید و یادتان نرود که به سایرین هم ببخشید. آن ضرب المثل های قدیمی از بنجامین فرانکلین و دیگران، مثلا "هر ریالی که پس انداز کنید، سود کرده اید" و "به دیگران بخشید و از دیگران بگیرید" متناقض هم نیستند؛ آنها بخشی از چرخه ی گردش پول هستند.
آنچه را لازم دارید بدهید.
اگر به خرید رفته اید و در کنار درب خروجی صندوق صدقه ای وجود دارد، چند سکه به داخل صندوق بیاندازید. یقین داشته باشید که چند برابر آن پول به شما باز می گردد و باعث می شود برای خود و خانواده تان پشتوانه ی مالی بیا فزایید. اینکه چیزی را که خود دوست دارید به بقیه بدهید، تا بیشتر از آن به زندگی تان بازگردد مفهوم مهمی است. اگر پول می خواهید، به دیگران پول ببخشید؛ اگر عشق با احترام میخواهید به دیگران عشق بورزید و احترام بگذارید. اگر در زندگی خِست به خرج می دهید، تعجب نکنید که پول کمی بدست می آورید. البته مهم تر از آنچه به دیگران می بخشید طرز تفکر شماست؛ اینکه ببخشید و یقین داشته باشید که همیشه مال بیشتری برای بخشیدن دارید. همین امر به خودی خود انرژی مثبت قدرتمندی است.
طرز تفکر میلیونرها را داشته باشید.
اگر به سه مورد زیر عمل کنید زودتر به موفقیت مالی دست می یابید
- بر آورده شدن خواست های مالی خود را تصور کنید؛
- به طور پیوسته به اهداف خود فکر کنید؛
- جهت تحقق خواسته هایتان فعالیت کنید، گوش به زنگ باشید و از فرصت های جدید جهت خلق جریان استفاده کنید؛
تفکرات شما در مورد داشتن یا نداشت پول جریانی که را ایجاد میکند که آنچه را در ذهن دارید به سوی شما جذب می کند. این جریان جذب می تواند باعث افزایش یا کاهش سرازیری پول به سمت شما شود.
به این فکر کنید که وفور برای شما چه معنایی دارد.
دارا بودن برای آدمهای مختلف معناهای مختلفی دارد. برای بعضی دارایی یعنی داشتن چیزهای خوبی که با پول نمی شود آنها را خرید و برای بعضی دیگری دارایی یعنی استقلال مالی. برای کسی که از بلاهای طبیعی مانند طوفان نجات یافته یا کسی که تحت حکومت دیکتاتوری خودکامه زندگی کرده، یا از منطقه ی جنگی گریخته دارایی معنای دیگری دارد. این مفهوم با آنچه در ذهن کسی است که تلاش میکنند فرزند خود را تنها بزرگ کرده و مجبور است در دو جای مختلف کار کند متفاوت میباشد. برای گروه اول، دارایی یعنی آزادی، امنیت و خانواده و برای گروه دوم دارایی یعنی پول تا بتواند از فرزندانش نگهداری کند.
شاید شما از آن دسته از آدم ها هستید که فکر میکنند دارایی یعنی صاحب همه چیز بودن ثروت، روابط خوب سلامت کامل و خانواده؛ واقعیت این است که میتوانید همه ی این چیزها را داشته باشید. افکار و احساسات هدفمند متمرکز و جذب کننده برای شما هر آنچه بخواهید به ارمغان می آورند.
شک و تردیدها را از خود دور کنید.
شما باید این فکر که نمی توانید پولدار شوید را کنار بگذارید حتی اگر ته کفش هایتان سوراخ است و وضعیت مالی فعلی تان افتضاح، شما می توانید بدبین باشید و فکر کنید که پول هیچ وقت در زندگی شما نبوده و نخواهد بود و افکار و احساسات تان به این فکر واقعیت می بخشند. یا اینکه میتوانید خوش بین باشید و خود را در حال جذب و افزایش ثروت ببینید. فقط باید گامی آگاهانه جهت تغییر طرز تفکر خود انجام بدهید. این اولین قدم مهم و شجاعانه را جهت کسب ثروتی که آرزویش را دارید، بردارید و خواهید دید که قدرت و سحر آن قدم فرایند جریان پول را شروع خواهد کرد.
هیچ وقت از کلمات بدهی و قرض استفاده نکنید.
کلماتی مثل قرض و بدهی پر از بار منفی هستند. اگر میخواهید دیدی مثبت همچون "خوشحالم که دارم قرضامو پرداخت میکنم" شکل دهید ناخود آگاه ذهنتان کلمه ی اصلی "قرض" را می شنود و برایشان قرض بیشتری می آورد. بهتر است دیدگاهی داشته باشید که کلا این دو کلمه را حذف می کنند. مثلا "خوشحالم که پولم روز به روز بیشتر میشه و میتونم پول ماشینم رو پرداخت کنم" یا "خیلی شادمانم که ثروتم هر روز بیشتر میشه و حالا خیلی راحت میتوانم وام مسکنمو پرداخت کنم".
به یاد داشته باشید که پول همه چیز نیست.
مراقب باشید که پول را آنچنان مهم فرض نکنید که شروع به ذخیره ی آن نمایید. اگر با این نیت که پول روی پول بگذارید کسب درآمد می کنید تلاش هایتان نتیجه ی عکس خواهد داشت. یادتان باشد که پول باید گردش داشته باشد. وقتی پولی بدست می آورید شکر گذار باشید و بخشی را وقف خیریه با شخص نیازمندی بکنید. جهان آنقدر ثروتمند است که انسان حتی نمیتواند تصورش را بکند.
از ذهن و ارتباطات خود استفاده کنید.
اگر تلاش می کنید برکت را به زندگی تان بیاورید، نباید پولِ نداشته تان را خرج کنید. توقع نداشته باشید که شب خوابیدید و صبح که بیدار شدید کیفتان پر از چک و پول شده باشد. مرتب به دنبال ابزار برکت بگردید که به طور ناگهانی سر از زندگی تان در می آورند. مثل پیشنهادات شغلی، ارتباطات تجاری، همکاران و فرصت های تازه، ممکن است این موارد در ابتدا به نظر تصادفی برسند اما در حقیقت چنین نیست.
مطلبی دیگر از این انتشارات
پیش به سوی ترویج فرهنگ کوچینگ سازمانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تکنیکهای مشترک مشاوره و کوچینگ (قسمت دوم)
مطلبی دیگر از این انتشارات
رمزگشایی زبان بدن: آیا زبان بدن حقیقت را می گوید یا خیر؟