توی هر قسمت پادکست دفیله یه موضوع حقوقی با نگاهی به قانون روایت میشه
آیا در فیلم هیس، شیرین نعیمی باید قصاص میشد؟!
اپیزود دوم پادکست دفیله بود که دربارهی دفاع مشروع حرف زدیم. پروندههای دفاع مشروع، گاهی میتونه جز پروندههای پیچیده و سخت باشه. همونطور که میدونیم، اگه ثابت بشه، در نتیجهی دفاع مشروع، قتلی اتفاق افتاده باشه، قاتل دیگه به مجازات قصاص محکوم نمیشه. اما، همیشه ماجرا به این سادگیها نیست. یکسری چیزها توی کتابها خیلی ساده و سر راسته اما وقتی با یه نمونهی عملی، سر و کار داریم ماجرا به سادگیِ نوشتهی کتابها نیست.
فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» به کارگردانی پوران درخشنده رو به یاد بیارید. شیرین نعیمی (طناز طباطبایی) که توی بچهگی قربانی آزار و اذیت جنسی بوده، روز عروسیش و توی پارکینگ میبینه که کسی قصد تجاوز به یه دختربچهرو داره. توی اون لحظه، خاطرات دوران کودکی خودش یه لحظه از جلوی چشماش رد میشه و بدو بدو میره برای دفاع از اون دختربچه. در نهایت، اون دفاع، باعث میشه متجاوز کشته بشه.
توی دفاع مشروع، آخرین گزینه باید کشتن باشه. یعنی اگه بشه با جیغ و داد، کتک زدن، فرار، زنگ زدن به پلیس یا هر چیز دیگهای از خودمون یا از یه نفر دیگه دفاع کنیم، نباید همون اول کار سراغِ گرفتنِ جون طرف بریم. حالا، توی اون سکانسی که متجاوز کشته شد، این سوال پیش میاد که آیا شیرین نعیمی نمیتونست با کمک خواستن از بقیه یا داد و فریاد، اون دختربچه رو از دست طرف خلاص کنه؟
خب، این فقط یه طرف سکهست؛ روی دیگهی سکه، اون حال و احوالیه که آدم توی موقعیت دفاع مشروع باهاش روبهرو میشه. توی اون موقعیت که آدم گریه و التماس یه دختربچه رو میشنوه، دیگه نمیشینه با خودش حساب کتاب کنه که چه کاری به عقل و منطق نزدیکه. دقیقاً همینجاست که قاضیِ پروندههای دفاع مشروع باید با این چالش مهم دست و پنجه نرم کنه که آیا دفاعکننده توی اون موقعیت با قصد و نیت صادقانهی دفاع و از شدت فشار روانی، دنبال دفاع کردن بوده یا نه توی اون لحظه اونقدری عقل و هوشش کار میکرده که به راههای سادهتر و سر راستتری برای دفاع کردن فکر کنه.
روی همین حساب، همیشه این اختلافنظر وجود داشته که اگر توی یک پروندهای اصل حمله و دفاع مشروع وجود داشته باشه اما دفاعکننده بدون اینکه دست به کارهای راحتتری برای دفاع بزنه مستقیم سراغ کشتن بره باید چی کار کرد؟ آیا باید قصاصش کرد یا نه؟
سال 1392، قانون مجازات اسلامی توی این دست پروندهها تکلیفرو مشخص کرد و گفت: «چنانچه نفس دفاع صدق کند ولی از مراتب آن تجاوز شود قصاص منتفی است، لکن مرتکب به شرح مقرر در قانون به دیه و مجازات تعزیری محکوم میشود.» بنابراین، اگر توی پروندهای معلوم باشه که دفاعکننده واقعاً هدفش دفاعِ مشروع و قانونی بوده، دیگه قصاص منتفی میشه و فقط باید دیه به خانواده مقتول بده و همینطور دادگاه هم میتونه قاتل یا به عبارتی دفاعکننده رو به زندان محکوم کنه.
هر چند توی فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» در نهایت شیرین نعیمی قصاص شد، اما بعیده کسی در مورد اصلِ دفاع مشروع حرفی داشته باشه. یعنی توی اون موقعیت اگه یه آدم معقول و منطقی جای شیرین نعیمی بود، در نهایت به کمک دختربچه میرفت. اما چالش اصلی اینجاست که چطور و با چه روشی میشد کمک کرد؟ اگه شیرین نعیمی در بچهگی قربانی تجاوز نشده بود آیا بازم دست به قتل میزد؟ اگه به جای شیرین نعیمی یک مرد یا یک زن دیگه، توی اون موقعیت قرار داشت چی کار میکرد؟ اگه مادر یا پدر دختربچه اونجا حاضر بودند چیکار میکردن؟ و مهمتر از همه، اگه شمایی که دارید این متن رو میخونید توی همچین موقعیتی قرار بگیرید چی کار میکنید؟ تصمیم شما چیه؟ توی دلتون میگید به درک! به من چه! مگه احمقم دنبال شر بگردم! یا نه از نظر اخلاقی خودتون رو موظف به حمایت از یه بچه بیپناه میدونید و بیدرنگ کمکش میکنید؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
راز برنامه نویس موفق
مطلبی دیگر از این انتشارات
لباس و جنسیت
مطلبی دیگر از این انتشارات
جایی آن وسطها؛ گفتگوی جاناتان دمی با راجر کورمن - فیلمپَن