از قیصر تا فیلم‌های اتوبوسی فقط یه بلیت( طنز)


داشتم سیر پیشرفت سینما تو این صدسال رو بررسی میکردم که دیدم چقد پیشرفت داشتیم، مثلا اون موقع ها حتما باید یه دختر پولدار عاشق یه پسر فقیر ولی دلپاک میشد( البته فقط تو فیلما بوده و هست وگرنه که ماشینت چیه هنوز در صدر سوالاست) یا حتی برعکس یه دختر تو محله فقیر نشین عموما جنوب تهران با چادر گل گلی سعی میکنه خیلی شرافتمندانه زندگی کنه که یه پسر پولدار خوشگل میاد و خوشبختش میکنه( اینم فقط تو فیلماست).

یکم میایم جلوتر میرسیم به سریال ‌های ایرانی که عموما حمیده خیرابادی و دخترش در نقش مادر دلسوز کنار حوضچه نشستن و با حاج اقا از اینکه همین روزا بود بچه های قد و نیم قدمون تو حیاط بازی میکردن و من و شمام براشون هندونه قاچ میکردیم یه لبخند ژکوند مونالیزایی هم چاشنیش میکردن و یه دفه لپ حاج خانم از خجالت گل می افتاد، حاجی اقا راستی دخترمون گل نسا همین روزاست که کلاس خیاطی و ملیله دوزیش تموم شه و پسرمونم که تو حجره حسابی اسم در کرده! دخترشونم با اینکه تو مطبخه و خیلی دور ولی میشنوه و‌دلش قنج میره! داشتن از زن گرفتن پسر بزرگشون میگفتن که پسر کوچیکه میاد مزه یخی میپرونه که خوب زن و شوهر دور هم جمع شدیدا، مادر هم بگه ای ناقلااااا، به همین زودیا بعد خان داداشت نوبت توا، دوس دارم صدای نوه هامو تو همین حیاط بشنوم، پسر حسابی خجالت میکشه و میره اونورتر توت بچینه، البته چون فصل توت نیست برگ میچینه و از کادر تلویزیون نامحسوس خارج میشه.

خلاصه چشمامون داشت پای تلویزیون خشک میشد با این تیپیک فیلم ها و سریال ها که با حضور کاویانی و جمشید هاشم ‌پور، سینمای اکشن ایران جون تازه‌ای گرفت! بله سینمای اکشن مخصوص هالیودی ها نیست، فقط یکم فرق داره دیگه چون بومی سازی شده، مثلا امکان داره سیصدتا تیر بهت بزنن ولی صدا نداشته باشه و اصلا نمیری، چرا؟ چون ادم خوبی هستی تو فیلم، سابقه داشته گوله زدن تو مغز طرف ولی چون نقش اصلی بوده نمرده، خب منم‌ بود نمیذاشتم بمیره ، اونوقت فیلم زودتر تموم میشه که خوشایند نیست! یه جاهایی حتی جمشید هاشم پور یه سیلی میزد به صورت دشمنش و صدای بمب اتم میداد! بابا یه سیلی که اینقد صدا نداره که!! چون امکاناتشو داریم استفاده میکنیم! از این سینمای اکشن جذاب که گذر کردیم رسیدیم به فیلم های معناگرا با پایان باز، از وسطای فیلم شروع میشه، عموما هم لوکیشن تو یه ساختمون شصت طبقه‌اس که دارن اسباب کشی میکنن یه زن و شوهری، همیشه هم‌گفتتن طرفتو تو اسباب کشی بشناس، میرن خونه جدید و یه سری اتفاقات میوفته ولی چون پایانش قراره باز باشه نمیگم چی میشه! شاید باورتون نشه واقعا هم چیزی نمیشه چون پایانش بازه، خیلی باااز....


از همین فیلم های معنا گرا که بگذریم میرسیم به فیلم های اتوبوسی! عموما سحر قریشی و مهران غفوریان و یه زمانی الناز شاکردوست و سام درخشانی و..... بازی میکنن! خدانکنه سوار اتوبوس شی وگرنه حسابی مشعوف میشی از استوری و نحوه بازی زیر‌پوستی بازیگران جوان سینما! داشتم فکر میکردم چی میشه که این فیلم‌ها اصن ساخته میشه و حتی کی به اینا مجوز میده؟ که دیدم بابا پول توشه حسااابی!! مثلا تهیه کننده و کارگردان رفیق فابریکن و حسابی هم بی پول شدن! علی من یه پنج میلیونی تو حسابم هست یه پنج تومنم وام میگیرم یه فیلم نود دقیقه ای بریم! پول‌‌لازمم. یه سری دختر و پسر جویای نام میگیم بیان بازی کنن و پولم نگیرن کاراموزی اصن، کلی هم که معروف میشن:)))) اره بابا از خداشونم هست. یه بازیگر گیشه ای هم میگیم بیاد دو‌یست هزار تومن بش پیش پرداخت میدیم و بقیش هم میگیم هرچی فروختیم نصف نصف! الان اوضاع هم خرابه همه قبول میکنن! نویسنده هم‌ که نمیخواد اصن بازیگرا فی البداهه هرچی میخوان بگن سخت نمیگیریم، البته فوش و اینا نه دیگه، کلیت داستان از این قراره که دختر وضع مالی خیلی بدی داره، و باباشم میخواد به زور شوهرش بده یه یه پیر مرد پولدار که خرج موادش دربیاد، دختر هم که مقاومت میکنه و‌ میگه من میرم جون میکنم ولی زیر باز ازدواج نمیرم، خلاصه میره شرکت یه پسر پولدار و دیگه بقیش و نگم براتون دیگه قطعا یه بار و اتوبوس سوار شدید و‌حفظید دیگه:))) یه ماشین میخواد و یه دوربین و چهارتا بازیگر و یه داستان ابکی و یه خونه تو شمال شهر یه خونه تو جنوب شهر و یه لوکیشن هم تو شرکت و خلاصه کل فیلم با بودجه ۸ میلیون و پونصد میبندن و هرچی هم تو سینما نفروشه بالاخره ۲۰۰ میلیون درمیاد ازش و واسه یه سال خودشونو میبندن:)))