از پیشنهاد چند فیلم و سریال تا جلسه امروز

چند وقت پیش یکی از دوستان و همکارای قدیمی که چند سالی بود ندیده بودمش تماس گرفت که ببینمش. با اینکه روزهای سختی رو از نظر کاری می‌گذروندم ولی واقعا دوست داشتم ببینمش. اون همیشه یه پایه خوب واسه اشتراک ایده‌ها و خوش‌گذرونیه. تقریبا از هر چیزی حرف زدیم. واسه درک بازه صحبت‌های انجام شده از مرور چند ویدئو دم‌خروس و سطح لومپنیسم رائفی پور ، تقابل و تعامل دین و علم، فیلم و سریال تا اینکه چطور تو بازی x میشه فلان کار رو انجام داد.

عشق، مرگ و ربات‌ها

به نسبت دوستانم فیلم و سریال کم می‌بینم. این اواخر کمی بیشتر. وقتی دوستم ازم پرسید که این اواخر چه سریالی دیدی که خوشت اومده باشه اولین چیزی که یادم اومد Love, Death and Robots بود. هر قسمت از این مینی‌سریال ۱۸ قسمتی استایل هنری و داستان مستقل خودش رو داره و با اینکه داستان بعضی از قسمت‌ها بهتر از قسمت‌های دیگه بود اما در مجموع انتظاراتم رو برآورده کرد و ازش لذت بردم. البته که هنر استودیو بلر بی‌تاثیر در این لذت نبود (همه قسمت‌ها کار این استودیو نیست و استودیوهای دیگه‌ای هم در تولید نقش داشتن).

به نظرم قسمت Zima Blue با یکی از بهترین داستان‌های این سری بود
به نظرم قسمت Zima Blue با یکی از بهترین داستان‌های این سری بود


تاریک

اما سریال پیشنهادی دوستم یه سریال علمی-تخیلی آلمانی روی شبکه نتفلیکس با اسم Dark بود. سریال با یه پیچ داستانی زیبا پارادوکس پدربزرگ در مسئله سفر در زمان رو به چالش میکشه. فصل اول سریال به نظرم با داستان خوب و بازی‌های متوسط به خوبی پیش میره ولی از فصل دوم با دیدن هر قسمت با خودم می‌گفتم کاش اینم یه مینی‌سریال بود و با همون فصل اول تموم میشد.

اما دو فیلم آخری که دیدم:

پرفسور و دیوانه

فیلم The Professor and the Madman یک برداشت از ماجرای جمع‌آوری اولین نسخه دیکشنری انگلیسی آکسفورده. گرچه داستان فیلم جذابه (و در عین حال تلخ) و صحنه‌هایی از فیلم بازی‌های خیلی خوبی رو می‌تونیم ببینیم ولی ضعف‌هایی هم در روایت وجود داره. دو کارکتر اصلی فیلم بر اساس واقعیت هستند (حتی بیماری روانی یکی از اون‌ها) ولی از واقعی بودن مابقی جزئیات مطمئن نیستم.

کتاب سبز

فیلم Green Book رو بیشتر از فیلم قبلی دوست داشتم. داستان بر اساس واقعیت و برشی از زندگی دان شرلی، یک نوازنده پیانو و رابطه و دوستیش با راننده شخصیشه. یه درام عالی با ته مزه کمدی.



از حدود سال ۹۴ فریلنس کار می‌کنم. تو خونه کار می‌کنم، راحتم و از وقتم بهتر استفاده می‌کنم. بعد ۴ سال امروز در جلسه‌ای شرکت می‌کنم که حداقل به مدت ۶ ماه با یه مجموعه همکاری کنم. پول فاکتور خیلی جذابی برام نیست (گرچه مهمه)، اما پروژه‌ها جذاب بودن و علاوه بر حقوق درخواست سهام کردم و موافقت شد. امیدوارم تجربه‌ای مفید باشه و بتونم اینجا به اشتراک بذارم :)