Stay Foolish ٫ Stay Hungry
??? + ?
اعدام، قتلِ قانونی است و انتقام، عدالتی که قانون از آن پشتیبانی نمیکند. مسئله همین قانون است؛ که بنابر میلِ قانونگذار نوشته میشود. باید برای نوشتنِ قانونی که جانبِ ستمدیدگان را میگیرد، عصیان کرد. باید برای نوشتنِ قانونی که قدرتِ بیقدرتان باشد، انقلاب کرد؛ یا به جنگل آری گفت!
ما همه اعدامی هستیم، ما همه انقلابی هستیم
- چند سال پیش که در دانشگاه به عنوان سخنران مراسم روز دانشجو دعوت شده بودم دانشجویی سوال پرسید: «نظر شما درباره حصر میرحسین و خانم رهنورد و کروبی چیست؟» جواب دادم: «فقط این سه بزرگوار در حصر نیستند، ما همه در حصر هستیم.» جامعهای که در آن انسانها قادر به شکوفا ساختن خود و پاسخ دادن به نیازهای وجودی خود نباشند چیزی جز یک زندان بزرگ نیست. گفتم: «چه بسا این سه عزیز که ظاهرن در حصرند از ما آزادتر باشند. ظاهرن ما بیرونیم و آزاد، اما چه بسا این عزیزان از زمان و فرصت بهتری برای شکوفا ساختن برخی از ابعاد وجودی خود برخوردار باشند و از ما آزادانهتر زندگی کنند. نکته مهم حصر این سه بزرگوار نیست. کل کشور در حصر و زندان است.»
- امروز هم وقتی دوستی از من درباره اعدام این عزیزان پرسید؛ گفتم: «فقط این چهار عزیز اعدام نشدهاند و فقط این چندین هزار انسان در این سالها کشته نشدهاند، بلکه همه ما به گونهای اعدام و کشته شدهایم.» مرگ فقط مردن بدن نیست. ما که نفس میکشیم و ظاهرن بدنی متحرک داریم نیز هم به واسطه تحمل رنج مرگ این عزیزان و هم به واسطه از دست دادن جهانیت و ذهنیت و سوژگی خود مردهایم.
- اما به زبان لاکان این فقط ظاهر ماجراست. ما همه بواسطه تجربه مرگ، چه مرگ جسمانی و چه مرگ اجتماعی، به طور تناقضآمیزی، تبدیل به انسانهایی انقلابی شدهایم. این نکته برآمده از اندیشه لاکان در خصوص «غریزه مرگ» و «مرگ» است. لاکان، در نقد فروید، معتقد بود غریزه مرگ به معنای گرایش انسان به سکون درونی و بازگشت به عقب (به عنوان مثال بازگشت به ناسیونالیسم ایرانی کوروش و تختِجمشید یا بازگشت به ایده خلافت و شیوه صدر اسلام چه در شکل سنی و چه در شکل شیعه آن) یا میل به تخریب بیرونی و سادیسم و دگرآزاری نیست. او از دو مرگ سخن میگوید و معتقد است غریزه مرگ در میان این دو قرار دارد. مرگ اول مرگ من یا مرگ تن من یا پایان زندگی من است. مرگ دوم ولی مرگ به معنای ندیدن جهان و بردن جهان در دنیای زبان و نام نهادن بر همه پدیدههای جهان به بهای حذف جهان و مرگ جهان است. مرگ دوم یعنی تولد زبان وقتی که دیگر خود طبیعت را نمیبینیم. لاکان معتقد بود «غریزه مرگ»، بر خلاف آنچه فروید میگوید، میل به بازگشت به عقب نیست. برعکس، غریزه مرگ یعنی نابود کردن دائمی نظامهای زبانی و روایتهای موجود و از نو آغاز کردن و رو به آینده بودن و تبدیل شدن به «سوژه انقلابی» است. غریزه مرگ یعنی انقلاب دائم در ایدهها و زبان. این غریزه مرگ است که در کنار غریزه زندگی ما را به جلو میبرد. غریزه مرگ در مقابل غریزه زندگی نیست، بلکه وجه انقلابی و شورشی آن است. غریزه زندگی یا اروس یعنی «بودن» و «زیستن». غریزه مرگ یعنی آنچه ارنست بلوخ به آن «هنوز نبودن» یا «آنچه هنوز نیامده است» میگفت و دریدا آن را «آنچه خواهد آمد» یا «ممکن شدن ناممکنات» مینامید.
- انسانهای انقلابی معترض در ظاهر توسط نظام سیاسی موجود کشته یا اعدام یا سرکوب میشوند. آنها ظاهرن بنا به تعریف نظام سیاسی حاکم از مرگ، کشته یا اعدام یا کنترل و سرکوب میشوند و حرکت انقلابی آنها با از بین رفتن بدنشان یا کنترل بدنشان از بین میرود. در این معنا همه انقلابیون (چه آنها که کشته میشوند یا در زنداناند و چه آنها که ظاهرن آزادند و به زندگی ادامه میدهند.) در واقع در هنگامه سرکوب یا کشته شدهاند یا زندانی هستند. اما بنا به آنچه در تعریف «غریزه مرگ» از زبان لاکان و ژیژک گفتم، مرگ به معنای پایان نفس کشیدن ما یا از بین رفتن جسم ما نیست. برعکس، غریزه مرگ، یعنی کشتن دائمی عادتها و ایدههایی که بر ما سلطه یافتهاند و ما را در بند خود گرفتار ساختهاند. غریزه مرگ از ما مرده نمیسازد، بلکه ما را تبدیل به سوژههای انقلابی میسازد که در پی تحقق آن چیزی هستند که باید در آینده بیاید. ما حتی گرفتار در تصویر سوگ عزیزان کشته شده خود نیز باقی نمیمانیم. آنان تبدیل به تصویری در آینده میشوند و نه انسانی که در عقب و در مزار خود جای مانده است. سوژه انقلابی با مرگ خود نمیمیرد، بلکه تازه در آینده خلق میشود. او هرگز نبوده است که با اعدام بمیرد. او تازه با مرگ خود آفریده میشود. در یک زندگی و نظم مرده، هر که مرا میکشد، به من حیات میبخشد. او قاتل من نیست. او خالق سوژه انقلابی است که بر او خواهد شورید. او با کشتن انقلابیون، پایان خود را فریاد میزند و نه پایان انقلاب.
- برگرفته از سخنرانی و کانال تلگرامی مصطفی مهرآیین
مورخ 18 دیماه 98 ساعت 6:18 صبح...
مطلبی دیگر از این انتشارات
چند روش کسب درآمد به عنوان عکاس
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوراهی کتاب و فیلم
مطلبی دیگر از این انتشارات
کدام زبان برنامهنویسی برای من مناسبتر است؟