بررسی فیلم ارتش مردگان (Army of the dead)
فیلم ارتش مردگان یا همان Army of the dead ساخته جدید زک اسنایدر چند روز پیش عرضه شد و نظر متوسطی از منتقدان دریافت کرد. میخواهیم بررسی کنیم و ببینیم آیا کار جدید او ارزش یکبار تماشا کردن را دارد یا خیر؟
توجه: در این متن بخش هایی از فیلم لو می رود ولی می توانید در پایان بخش جمع بندی و نمره را مطالعه کنید.
درباره فیلم:
فیلم Army of the dead
کارگردان: زک اسنایدر
بازیگران: دیوید باتیستا ، الا پورنل ، تیگ نوتارو ، آنا د لا رگه را
سال: 2021
در مقاله های قبلی از این فیلم به عنوان یک فیلم موردانتظار یاد کردیم اما همین حالا بگویم که این فیلم همه ما را نا امید خواهد کرد جوری که احتمالا از دیدنش پشیمان شویم.
داستان
داستان ایده خوبی دارد اما فیلمنامه و نحوه اجرایش اجازه خوب بودن را به این اثر نمی دهند. داستان از این قرار است که یک مرده متحرک (همان زامبی) بیماری را به تمام شهر لاس وگاس منتقل کرده است و حالا آنجا منشا تمام زامبی ها و بیماری ها شده است. آمریکا می خواهد با پرتاب یک بمب اتمی در شهر لاس وگاس این بیماری را ریشه کن کند. در همین حین شخصی ثروتمند به همبرگر فروشی به نام اسکات (که قبلا نخست وزیر را از دست زامبی ها نجات داده) پیشنهاد می دهد که به لاس وگاس برود و پول های او را که ارزشش 200 میلیون دلار است تا قبل از انداختن بمب بیرون بکشد و از این پول 50 میلیون را به جیب بزند. حالا اسکات به دنبال جمع کردن گروهی می رود تا با آنها پول ها را از لاس وگاس خارج کنند.
ایده
تنها نکته مثبتی که به ذهنم می رسد همین ایده فیلم است. ایده فیلم شدیدا جذاب است و فیلم شروع خوبی هم دارد ولی دقیقا بعد از تیتراژ موزیکال آن شروع به خود تخریبی می کند. اکثر این نوع فیلم ها به دو بخش تقسیم می شوند یکی نیمه اول که جمع کردن گروه است (که همیشه کسل کننده است) و نیمه دوم ماموریت و انجام آن است (که بخش جذاب فیلم به شمار می آید) ولی این فیلم نه نیمه اول خوبی دارد و نه در ادامه حرفی برای گفتن دارد.
منطق
ایراد اولی که می توان از این فیلم گرفت منطق آن است. این فیلم در بعضی بخش ها (مخصوصا در پایان) آنچنان بی منطق می شود که حتی فیلم های علمی تخیلی هم اینطوری نمی شوند. مثلا در پایان فیلم شخصیت سیاه پوست (Vanderohe) که در گاوصندوق مانده بود از خطرات بمب اتمی جان سالم به در برده است!! و ناگهان از بیرون لاس وگاس سر در می آورد و پیاده در این وضعیت راه می رود و یک ماشین پیدا می کند!! یا حتی شخصیت اصلی فیلم (اسکات) اصلا آدم منطقی نیست و بیشتر تصمیماتش احساسی است. همینطور دخترش هم تصمیمات به شدت احمقانه ای میگیرد و گاهی اوقات دلتان می خواهد در همان لحظه فیلم را قطع کنید و از تماشای فیلم صرف نظر کنید.
شخصیت پردازی
فیلم تقریبا هیچ شخصیت پردازی ندارد. قطعا شما از این فیلم فقط انتظار یک اکشن را دارید اما این فیلم در جاهایی از فیلم به گذشته اشاره می کند و فیلم بر پایه گذشته بنا می شود. حتی در فلش بکی نشان می دهد اسکات زنش را که تبدیل به زامبی شده است می کشد یا فیلم می گوید که اسکات و گروهش نخست وزیر را از لاس وگاس نجات داده اند اما تمام این ها فقط حرف است. هیچ وقت این صحبت ها را مخاطب درک نمی کند چون چیزی به او نشان داده نمی شود و همه اینها در حد همان حرف باقی می مانند.
بازیگران
اما نکته دیگر که باید به آن اشاره کنم بازی بی نهایت بی حس بازیگران مخصوصا بازیگر شخصیت اسکات ، دیوید باوتیستا است. در فلش بکی که او زنش را می کشد و بعد از آن گریه می کند اصلا احساسی را در منِ بیننده به وجود نمی آورد چون انقدر خشک و مصنوعی این صحنه ها اجرا می شود که بیشتر اعصاب خورد کن است. یا حتی در رابطه اسکات با دخترش و دیگران هم این مورد دیده می شود. اما بقیه بازیگران کمی درجشان از دیوید باوتیستا بالاتر است اما هنوز هم جای کار دارند.
فیلمنامه
همه این ایراد ها را گفتیم اما مهمترین ایرادی که می توان به فیلم گرفت فیلمنامه بسیار بی اساسش است. در پایان فیلم بعد از این همه مشقت و بدبختی اسکات توانست دوست کیت (دخترش) را نجات دهد و همراه با راننده هلیکوپتر و خودش و دخترش و دوست کیت از آنجا فرار کند. در همین حین بمب به لاس وگاس بر خورد می کند و هلیکوپتر سقوط می کند و خلبان می میرد. کیت ، دختر اسکات مجبور می شود پدرش را که توسط زامبی ها گاز گرفته شده را بکشد و خودش فرار می کند. اما اینجا تکلیف دوست کیت که کلی آدم برای پیدا کردنش مردند مشخص نشد! حتی یک صحنه از اینکه او مرده است یا زنده در فیلم نبود! یا در آخرین سکانس فیلم زمانی که شخصیت سیاه پوست نجات یافته به دستشویی هواپیما می رود تا صورتش را بشوید می بینیم او هم گاز گرفته شده است پس یعنی او هم زامبی می شود. یعنی در پایان نه به پول رسیدند نه افراد زیادی زنده ماندند و نه زامبی ها نابود شدند. مخاطب بعد از پایان فیلم احساس تباهی و پوچی می کند چون انگار هر چه دوختند پنبه شده و زمانش تلف شده است. البته فیلمنامه ایراد های بیشماری دیگری هم دارد ولی بخاطر کوتاه شدن متن از گفتن آنها صرف نظر می کنیم.
جمع بندی
در پایان این را بگویم که فیلم "ارتش مردگان" بر خلاف ادعایش نه اکشن نفس گیری دارد نه فیلمنامه خوبی دارد و نه لایق این همه حاشیه پشت کارگردانش است. این فیلم فقط ایده جذابی دارد که متاسفانه زک اسنایدر به بدترین شکل ممکن آن را اجرا کرده است و یکی از افتضاح ترین فیلم های امسال را پدید آورده است. "ارتش مردگان" شاید با ارفاق ارزش یکبار دیدن را داشته باشد و بتواند کمی تنقلات خانه شما را مصرف کند ولی در نهایت فیلمی است که خیلی زود از یادتان می رود و فراموشش می کنید. در کل اگر از صدای جیغ و داد زامبی ها و اکشنی متوسط لذت می برید این فیلم می تواند حدود دو ساعتی سرگرمتان کند.
ممنون از اینکه تا پایان این بررسی رو مطالعه کردید.خوشحال میشم اگر نظری دارید همین پایین در بخش نظرات بیان کنید :)
مطالب دیگر
فیل
مطلبی دیگر از این انتشارات
پرطرفدارترین اینفلوئنسرهای ایرانی اینستاگرام | شاخ های اینستاگرام را بشناسید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
کودکان کار اینستاگرامی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل فیلم: "ارباب حلقه ها" با نگاهی جدیدتر