مشق های نوشتن را اینجا میگذارم
بررسی نقد «دیوید بردول / کریستین تامسون» دربارة فیلم همشهری کین
منصور سجاد
«بردول/ تامسون در نقد این فیلم، ضمن نوشتن نقدی منسجم و مشخص. نهتنها به نقد فیلم میپردازند بلکه روش نقد را نیز توضیح میدهند: «نخستین گام در تحلیل هر فیلم سکانس بندی آن است.» در طی نقد، سکانس بندی بخشهای اصلی فیلم که هر یک شامل یک یا چند صحنه است با جزئیات توضیح داده میشود.
هدف بردول/ تامسون از این سکانس بندیها نشان دادن «بخشهای عمدهی طرح و چگونگی انسجام صحنهها» است تا به این نکته پی برده شود که «چگونه طرح، زمان و علیت داستان را سازمان میدهد.»
بردول/ تامسون برای تبیین «علیت» رابطهی علّی را بین دو گروه «شخصیت معیّن» فیلم که حول «مرگ کین» مرتبط هستند و تحقیق «تامسون» که «یکی از خطوط اصلی کنش را تشکیل میدهد»، مییابند.
بردول/ تامسون، نحوهی تحقیق صورت گرفته در مورد کین را ، نامتعارف ارزیابی میکنند؛ چون «همشهری کین از این حیث که هدف از تحقیقهای کاوش کننده، دستیابی به خصایص شخصی است، فیلمی نامتعارف است.» این نامتعارف بودن در ادامهی نقد به شیوه روایت فیلم نیز تسری پیدا میکند: «هدف نامعلوم کین، این روایت را به روایتی نامعلوم مبدل میسازد.»
به عقیده بردول/ تامسون، بیننده فیلم از خلال روایتهای شخصیتهای دیگر است که زندگی کین را درمییابد: «شخصیتها اطلاعاتی را راجع به کل زندگی کین به دست میدهند.»
«زمان» در فیلم همشهری کین به نظر این دو منتقد، زمانِ خطی نیست و دارای پیچیدگیهای مستلزم بازسازی در ذهن بیننده است و طی آن: «تماشاگر باید الگوی پیچیدهای از حوادث طرح را دنبال کند.» در عین حال بردول/ تامسون،پیچیدگی طرح فیلم را که موضوع «زمان» نیز قسمتی از آن است، نقطه قوت همشهری کینارزیابی میکنند: «بیشتر قدرت فیلم از شیوههای پیچیدهای که طرح بهوسیله آنها ما را به ساخت داستان رهنمون میشود نشئت میگیرد».
سیر غیرخطی زمان در فیلم همشهری کین باعث میشود که بردول/ تامسون از نقطه نظر بیننده در «ترسیم پیچیدگیهایی که برای ساختن داستان فیلم باید با آنها دست و پنجه نرم کنیم» بکوشند. به عقیده آنها: «هرچه طرح پیش میرود ترتیب حوادث جهتدارتر میشود» و سرانجام: «طرح کین نه تنها ترتیب داستان را سازمان میدهد بلکه ما را بر آن میدارد که تسلسل و طول داستان را تعیین کنیم».
در قسمت «انگیزه»، نویسندگان نقد، ایرادی را که برخی منتقدان به موضوع «رُزباد» بهعنوان «نکته اصلی همشهری کین» میگیرند را با تردد قبول کرده ولی «رُزباد» را «انگیزهای بسیار مهم در فیلم» ارزیابی میکنند.
در ادامه، نقش «انگیزه» چنین بیان میشود: «روایت همشهری کین حول تحقیق در ویژگیهای شخصیتها دور میزند؛ در نتیجه، این خصایص، بسیاری از انگیزههای حوادث را به وجود میآورند.» و در ادامه ذکر میشود «در همشهری کین برخی از انگیزهها در هالهای از ابهام قرار دارد.» نکتهای که به نظر آنها باعث فاصله گرفتن این فیلم از فیلمهای هالیوودی نیز میشود.
جنبه «تقارن» در این نقد نسبت به جنبههای قبلی از اهمیت کمتری در نزد بردول/تامسون برخوردار است زیرا: «تقارن، اساس کلی شکل روایت همشهری کین را فراهم نمیآورد بلکه فقط چند تقارن در این فیلم وجود دارد.» این تقارنها عبارتاند از: ناکامی کین در یافتن خوشبختی با ناکامی تامپسن در یافتن معنی رزباد
و تقارن دیگر مبارزات انتخاباتی کین و تلاش سوزان برای ستاره شدن در اپرا که هر دو میخواهند با شهرت بر افکار عمومی اثر بگذارند
از جنبه «الگوهای گسترش طرح» به نظر میرسد که «توالی حوادث در همشهری کین از آغاز تا پایان ما را از طریق دو خط کنش هدایت میکند... جستجوی تامسون... و ... روایت زندگی شخص کین» از نظر شکل اجرای الگوهای گسترش طرح: «ترتیب ملاقاتهای تامسون باعث میشود که این رجعتهای به گذشته به شکل یک الگوی معین توالی درآید.»
بهطور کلی بردول/تامسون در مورد روایت فیلم همشهری کین که «پنج راوی... و یک اطلاعرسان: (فیلم خبری) دارد» معتقد هستند که بیننده باید برای درک فیلم آن را از زبان شخصیتهای مختلف در ذهن خود بازسازی کند، این دو منتقد در زمینه «تسلسل و طول داستان» به برداشت بیننده فیلم نقش زیادتری قائل میشوند، اما در نهایت به دفاع از «وحدت روایی» این فیلم برمیخیزند، آنها در این مسیر، نقش دو عنصر «کنجکاوی» و «تعلیق» را برجسته کردهاند، هر چند اعتراف میکنند که: «در همشهری کین عدم نتیجه نهایی خط کنش، آن را به یک روایت غیرمتعارف برای روزگار خودش تبدیل میکند».
سایر نوشته های من را در سایت " یک ناشر " بخوانید
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین برنامه چربی سوزی برای بانوان
مطلبی دیگر از این انتشارات
برگی از تاریخ | شما هم نمیتوانید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه پیج اینستاگرام جذابی داشته باشیم ؟