بله درست شنیدید... چای!

سلام بابالنگ دراز خوبم!

من خوب و خوشم... شما هم مثل من خوبید؟
حتی اگر خوب هم نبود تمام تلاش‌تان را برای خوب بودن، به کار ببرید.

روزهایتان چطور میگذرد؟
روزهای من هر چند به سختی اما به‌خوبی میگذرد!
چیزهای زیادی هست که بین تمام شلوغی روز میتوانم حواسم را به آنها بدهم تا کمی حالم را جا بیاورد...
مثلا چای!
بله درست شنیدید... چای!
راستش را بخواهید اغراق نیست اگر بگویم که دم کردن چای با هل و گلاب و دارچین و زعفران و .... بعد ریختن آن توی استکان‌های کمر باریک شاه‌عباسی وقتی که کنارش نقل یا یک تکه شکلات خیلی تلخ باشد، جز یکی از آیین‌های مقدس و ارزشمند روزانه‌ام است!
مثلا ممکن است به‌خاطر سنگینی کوله‌پشتی‌ام کتاب یا جزوه دانشگاهم را همراه نبرم، اما محال است آن فلاکس کوچک نارنجی به همراه فنجان و ظرف کوچک شکلات شونیز و خرما همراهم نباشد...
اصلا مگر می‌شد بعد از گذراندن یک کلاس دو ساعته، آن هم کلاس شرح حافظ یا مثنوی چای نخورد؟
مگر می‌شود یک پیاده‌روی طولانی برای پیاده کردن یک کتاب مورد علاقه، به چای نوشیدن ختم نشود...
جدا از همه اینها که گفتم، مساله مهمتری هم هست که دوست دارم آن را برای شما هم بگویم و این مساله چیزی نیست، جز کسی که کنارت می‌نشیند و با تو دل می‌سپارد به چای!
اصلا بخشی از تقدس این آیین برمی‌گردد به همنشینت... به او که مثل تو دست‌هایش را دور استکان حلقه کرده و عادت دارد قندش را توی چای بزند!
به خاطر همین است که به راستی باور دارم
و
چای دغدغه عاشقانه خوبی‌ست
برای با تو نشستن بهانه خوبی‌ست
و
به گمانم چای قشنگ‌ترین دغدغه‌ای است که میتوانی برای نشستن در کنار یک آدم دوس‌داشتنی داشته باشی!
بیشتر از این به صحبت‌هایم درباره این دغدغه عاشقانه ادامه نمی‌دهم که مبادا گرد ملال به خاطرتان بنشیند...

راستی من میتوانم با کمال افتخار و اشتیاقی زایدالوصف هر هدیه که مربوط به چای و ملزومات چای باشد؛ ار استکان‌های گل‌گلی گرفته. تا ماگ و شکلات و .... از شما پذیرا باشم!

ممنون که مثل همیشه بدون هیچ حرفی، مرا میشنوید!

امضا: ارادتمند شما و دوستدار دغدغه عاشقانه!
خانم ف.

موقعیت عکس: یجورایی حدودِ درست روبروی آبشار آب‌سفید :)
موقعیت عکس: یجورایی حدودِ درست روبروی آبشار آب‌سفید :)


https://vrgl.ir/wynIV